• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خودداری عبیدالله بن حر از حضور نزد ابن زیاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبیدالله بن حر جعفی یکی از اشراف کوفه بود که از حضور در مجلس عبیدالله بن زیاد خودداری کرده و به کربلا رفت و اشعاری در سوگ امام حسین (علیه‌السلام) سروده و از یاری نکردن آن حضرت اظهار تاسف کرد.



طبری می‌نویسد:
عبیدالله بن زیاد، پس از شهادت حسین، اشراف کوفه را بازجست؛ ولی در میان آنان، عُبَیدالله بن حرّ جعفی را نیافت. پس از چند روز او بر ابن زیاد وارد شد. ابن زیاد از او پرسید: ‌ای پسر حر کجا بودی؟ گفت: بیمار بودم. پرسید: جسمت بیمار بود یا جانت؟ ابن حر پاسخ داد: جانم بیمار نبود و جسمم نیز به لطف خدا در عافیت است. ابن زیاد به او گفت: دروغ می‌گویی؛ تو با دشمنان ما بودی. ابن حر گفت: اگر با دشمنانت بودم جایگاه من دیده می‌شد؛ زیرا جایگاه همچو منی هیچ‌گاه پنهان نمی‌ماند. در این هنگام ابن زیاد یک لحظه از او غافل شد. ابن حر از این فرصت استفاده کرد و به سرعت از مجلس خارج شد و سوار بر اسبش شد. ابن زیاد گفت: ابن حر کجاست؟ گفتند: همین الآن رفت. ابن زیاد گفت: بروید و او را نزد من حاضر کنید. ماموران نزد او رفتند و به او گفتند: امیر را اجابت کن. ابن حر اسبش را پیش راند و گفت: به او بگویید من دیگر هرگز به اختیار خود نزد او نمی‌آیم. سپس از آنجا خارج شد و به خانه احمر بن زیاد طایی رفت. اصحاب و یارانش نزد او جمع شدند و آنگاه با هم به سوی کربلا رفتند و وقتی قتلگاه امام و یارانش را دیدند، برای آنها طلب آمرزش کردند.
او پس از مشاهده آن منظره اشعاری در سوگ حضرت سیدالشهدا سرود و ضمن آن، از یاری نکردن آن حضرت اظهار تاسف کرد. (گفتنی است عُبَید الله بن حر سپس از کربلا به مدائن رفت و پس از ماجراجویی‌هایی، در سال ۶۸ قمری، در درگیری با نیروهای مصعب بن زبیر، هنگام عبور از نهری، در آب غرق شد.)


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۶۹-۴۷۰.    
۲. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۴۷.    
۳. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۴۷-۳۵۲.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۶۹-۷۰.



جعبه ابزار