درب استحکامات نظامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین درهای دژهای نظامی
مسلمانان مدخلهای ساده و مستقیمی بود که بر بالای آن یک باروی مزغل دار و در دو طرف آن یک جفت برجِ نیمگرد قرار داشت، مانند مدخل
صحن کوچک و چهار درِ صحنِ بزرگ قَصرالحَیْرِ شرقی که در ۱۱۰ به فرمان
هشام خلیفه ساخته شد.
از دوران تأسیس
شهر بغداد در زمان منصور در ۱۴۵ـ۱۴۷، نوع جدیدی از
دروازه با
دهلیز خمدار ابداع شد که در ساختمان چهار
دروازه حصار خارجی شهر به کار بسته شد.
خطیب بغدادی درباره این
دروازه مینویسد: «کسی که از
دروازه خراسان وارد شهر میشد ابتدا به سمت چپ میپیچید و داخل دالان مستطیل شکلی (دهلیز آزاج) میشد که ۲۰ ارش عرض و ۳۰ ارش طول آن بود و طاقی از
آجر داشت. مدخل این دالان در ضلع کوچکتر مستطیل و محل خروج در ضلع بزرگتر آن قرار داشت و به یک رَحَبَه (صحن) میرسید... در انتهای رحبه،
دروازه دوم قرار داشت که مدخل شهر بود».
در اینجا تنها یک بار پیچیدن به سمت چپ ذکر شده و چون شخص پس از آن وارد صحنی میشد که
دروازه اصلی در انتهای آن واقع بود ناچار جهت اولیه میبایست عمود بر جهت خروج بوده باشد و بدین ترتیب مسلم شود که مدخل اصلی میبایست در دیواره جانبی برجِ مجاور
دروازه قرار داشته باشد.
غالباً گفته میشود که استحکامات دوره
روم شرقی در شمال افریقا
دروازههایی با
دهلیز خمدار دارند، ولی
اغراق نیست اگر گفته شود که حتی یک نمونه از اینگونه
دروازهها را در هیچیک از آثار عهد یوستی نیانوس یا قبل از آن، در شمال افریقا یا رم یا خودِ
قسطنطنیه یا هیچ نقطه دیگری از قلمرو روم شرقی نمیتوان یافت.
اولین دهلیز ورودی خمدار در معماری روم شرقی،
دروازه جنوبی حصار درونی آنقره (آنکارا) است که براساس یک کتیبه، در ۲۴۵ به فرمان میخائیل سوم بنا شده است. احتمال میرود که این طرح را
بنی عباس (که از شمال شرقی آمده بودند) از ناحیه
جیحون بدینجا منتقل کرده باشند، زیرا در اکتشافاتی که به سرپرستی تالستوف در آن مناطق به انجام رسیده، آثاری از استحکامات متعلق به دوران قبل از
اسلام به دست آمده است. قدیمترین آنها جَنْباس قلعه، در فاصله تقریباً ۵۰ کیلومتری
رودخانه، در محلی که اکنون بایر مانده است قرار دارد و قلعهای است به ابعاد ۲۰۰ در ۱۷۰ متر که از
خشت خام ساخته شده و دیوارهای آن با ۱۰ متر ارتفاع هنوز برجاست و دارای یک دهلیز ورودی خمدار است.
دهلیز خمدار ورودی را در زبان عربی «باشُوره» میگویند. وصف
مقریزی از بابِ زُوَیْلَه در
قاهره این معنی را کاملاً روشن میسازد: «... او (بَدْرالجَمالی)، به خلاف آنچه در ساختمان
دروازههای قلاع مرسوم است، باشوره بنا نکرد، و آن عبارت است از یک عطف (= خمیدگی) که در معبر ورودی قلعهها ترتیب میدهند تا در وقت هجوم محاصرهکنندگان، مانع تصرف آن شود و ورود دسته جمعی سواره نظام را غیرممکن سازد».
بنابراین، «باشوره» معمولاً از اجزاءِ اصلی
دروازه بوده است (مانند تمام نمونههای ورودیهای خمدار). باوجود این، گاهی نیز یک ورودی مستقیم قدیمی، مانند باب الشرقی در دمشق، بعدها با اصلاحاتی به ورودی خمدار تبدیل میشد. این
دروازه در اصل از نوع
دروازههای سه دهانه معمول رومی بوده، اما فن کرِمِر (ح ۱۸۵۰) دریافت که دهانه وسطی و جنوبی با کشیدن دیواری مسدود شده و ضمیمهای (که دیرزمانی است از بین رفته) در مقابل دهانه شمالی ساخته شده بوده تا کسانی که وارد میشوند ناچار از مسیری با یک زاویه قائمه بگذرند. با این توضیح، مقصود مقریزی را از باشورههای مدخل باب النصر و باب الفتوح میتوان درک کرد، هرچند که این دو باشوره در قرن نهم از میان رفتهاند. این باشورهها ظاهراً ضمایمی بودهاند که در دورههای بعد برای جبران نقیصه ورودیهای مستقیم در مقابل
دروازههای اصلی ساخته شده اند، چنانکه در
دمشق نیز چنین کردهاند. اینکه گفتیم که در دورههای بعد این قسمتها را ساختهاند از آن روست که بر روی بنای این
دروازه که بخوبی باقیمانده است هیچ اثری که حاکی از ویران شدن قسمتی از ساختمان باشد موجود نیست. از سوی دیگر، هرجا که ذکری از باشوره به میان آید (مثلاً در مورد سُبَیْبَه در نزدیکی بَنیاس) و مدخلِ
دروازه دارای یک «عطف» باشد، نباید فرض کرد که لزوماً بنای دیگری درمقابل آن ساخته بودهاند.
ورودی خمدار با همه مزایایی که داشت از آن زمان به بعد، به صورت قاعده کلی درنیامد. حتی منصور خود در بنای رَقِّه، که چند سال بعد ساخته شد، از این طرح استفاده نکرد، و معمارِ آن، طرحِ «ورودی کج» را انتخاب کرد.
قلعه معروف اُخَیضِر که در اواخر قرن دوم ساخته شده
دروازههای بسیار عظیم داشته است. طاق ورودی که سه متر عرض دهانه آن است به اندازه ۹۱ سانتی متر از دو برج ربع دایره دو طرف آن عقب نشسته است. در هر دو طرف
دروازه، چسبیده به کناره داخلی برجها، شیار عمیقی به عرض ۲۰ سانتی متر مستقیم تا بالا امتداد دارد که حاکی از وجود قبلی درِمعلّقی در این قسمت است. پشت این طاقِ ورودی و در فاصله ۹۵/۱ متری آن، سردرِ دیگری قرار دارد و در فاصله این دو، دهلیزی است به پهنای ۳ و عمق ۹۵ر۱ متر که درعرض طاقِنیمگرد آن، سه شکاف به عرض ۱۷ سانتی متر بالای دیوارهای دوطرف تعبیه شده است . در صورتی که قلعه اخیضر در معرض حمله قرار میگرفت، درِ معلق بالا کشیده میشد، و در نتیجه گروهی از سربازان دشمن به قصد شکستن درِعقبی وارد آستانه بیرونی میشدند. سپس با اشاره افرادی که از شکافهای سقف مراقب بودند، در معلق پایین میافتاد و تیر و سرب مذاب یا روغن جوشان بر سر مهاجمان که در پایین به دام افتاده بودند فرو میریخت. ممکن نبود مهاجمان به
دروازه نزدیک شوند و این چنین در دام مرگ نیفتند.
بهترین سردرهای قرن پنجم سه در از دوره فاطمیان در قاهره به اسامی باب النّصر و باب الفُتُوح (تصویر ۱۱) و باب زَوَیلَه است که در ۴۸۰ـ۴۸۵ به فرمان بدرالجمالی ساخته شد، ولی اینها از نوع «ورودی مستقیم» اند نه خمدار. در هرسه مورد، در دلِ ایوانِ طاقداری جای گرفته که در طرفین آن دو برج با نمای منحنی قرار دارد. در انتهای طاق شکافی است که از آنجا و از روی سکویی در طبقه بالای طاق، مهاجمانی را که با دژکوب به
دروازه حمله کرده بودند به تیر میبستند.
ولی طی دو قرن بعد، در جریان جنگهای صلیبی، براثر تجارب نظامی فراوانی که به دست آمد، استفاده از ورودی خمدار بسرعت عمومیت یافت.
صلاح الدین ایوبی در استحکامات خود همواره از این نوع درها استفاده میکرد. نمونه آن، درِ قلعه جَنْدی در
شبه جزیره سینا (ساخته شده در ۵۷۸) و نیز سه
دروازه محوطه شمالی ارگ قاهره (۵۷۲ـ۵۷۹) و همچنین
دروازههای آن بخش از حصار قاهره که به دستور او بنا شد دیده میشود. ورودیِ خمدار به دلیل مزایایی که داشت با چنان اقبالی مواجه شد که قبل از پایان قرن ششم در اقصی نقاط سرزمینهای غرب اسلامی معمول شد، و از نمونههای آن
دروازه قصبه اُودایه
شهر رباط را در مغرب میتوان نام برد.
از قرن هفتم، سه
دروازه از این نوع قابل ذکر است: قلعه النّجْم در کنار فرات (۶۰۵ـ۶۱۲) و دو
دروازه در بغداد، یکی باب طلسم (که ترکها در حال عقب نشینی در ۱۳۳۶/۱۹۱۸ آن را منفجر کردند) و دیگری باب الوُسْطانی.
نمونه عالی ورودی خمدار،
دروازه المَلِک الظاهر در ارگ حَلَبْ است که ساختمان آن بنابر گفته ابن شدّاد در ۶۱۱ به پایان رسید و دالان ورودی آن لااقل پنج پیچ قائمه دارد.
(۱) احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت.
(۲) احمد بن علی مقریزی، الخطط، لبنان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «درب»، شماره۶.