توضيح اينکه هر قضيهاي که «سائل» از عين آن به تنهايي، يا همراه مقابل آن، به ضميمه حرف استفهام، سؤال کند، آن قضيه را به اعتبار اينکه از آن سؤال شده، «مسئله جدلی» گويند.
قضيه به اعتبار اينکه اثبات يا ابطال آن مورد نظر است «دعوي» گفته ميشود و وقتي نتيجه قياس واقع شود «وضع» ناميده ميشود، چنانکه در صناعت برهان به آن «مطلوب» ميگويند. «وضع» در اين کاربرد، قريب به معناي «دعوي» است. البته «وضع» در کاربردي ديگر به مفاد قضيهاي گفته ميشود که محض ادعا است و نه به برهان قابل اثبات است و نه به قياس جدلي، چنانکه کسي بگويد: «همه موجودات يکي است» يا: «ميان اهل عالم در آرا، مناقضت و اختلافي نيست».