دلالت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
واژه دلالت به دو معنی به کار رفته است:
۱.نشان دادن
۲.كشف مدلول از وجود دالّ
از دلالت به معناى نخست(نشان دادن)، در باب
حج سخن گفتهاند.
۱)نشان دادن شكارى كه در خشكى زندگى مىكند به
شكار چى، حتّى با اشاره بر
مُحرم ،
حرام است؛ خواه در محدوده ی
حرم باشدیا بيرون از آن. اما بر غير
محرم، تنها در
محدوده ی حرم،
حرام است. به شرط آنكه شكارچى از جاى
شكار، مطّلع نباشدویا
قصد صيد نداشته باشدو گرنه
حرام نخواهد بود.
۲)در موارد
حرمت، در صورتى كه شكارچى با دلالت او، شكار را بگيردیا بكشدویا آسيب برساند،
كفّاره نيز بر عهده ی نشان دهنده ثابت مىشود.
از دلالت به معناى دوم(كشف مدلول ازوجود دالّ)، در
اصول فقه، بخش
الفاظ سخن گفتهاند.
دلالت به اين معنا عبارت است از بودن شىء بر حالتى كه
علم بهوجود آن، مستلزم انتقال بهوجود شىء ديگر باشد، مانند صداى كوبه ی در كه انسان را ازوجود كسى پشت در آگاه مىكند. در مثالیاد شده به صداى كوبه ی در «
دالّ»، به كسى كه پشت در است «
مدلول»و به صفتو حالت پديد آمده براى صدا «دلالت» گويند.
آنچه در
اصول فقه درباره ی دلالت، بحث شده، دلالت الفاظ بر معانى است.
براى دلالت لفظ بر معنا تقسيماتى ذكر شده است.
-دلالت مطابقى؛ دلالت لفظ است بر تمام معناى خود، مانند دلالت لفظ حسن بر فرد مسمّا به اين نام.
-دلالت تضمنّى؛ دلالت لفظ است بر جزئى از معنا، مانند دلالت لفظ حسن بر سرو پاى فردى كه به اين نام خوانده مىشود.
-دلالت التزامى؛ دلالت لفظ است بر
ملازم عقلى یا عرفى معناى خود، مانند دلالت لفظ خورشيد بر نوریا دلالت لفظ «
حاتم» بر جودو بخشندگى.
-دلالت تصورى عبارت است از؛ خطور معناى لفظ در ذهن هنگام شنيدن آن، هرچند گوينده، آن را قصد نكرده باشد، مانند انتقال ذهن به
معناى حقيقى لفظ، گرچه گوينده
معناى مجازى آن را اراده كرده باشد.
-دلالت تصديقى، عبارت است از؛ دلالت لفظ بر مقصود بودن معناى آن براى گويندهو آن در صورتى است كه گوينده در مقام بيان،و جدّى باشدو
قرينهاى بر اراده ی خلاف معناى لفظ نياورده باشد.
ازاین دلالت، به دلالت سياقى (دلالت ريخت كلام) نيز تعبير كردهاند.
-دلالت اقتضا؛ دلالتى است كه به حسب
عرف، مقصود گوينده باشدو صدقو
صحّت كلام از جهت عقلیا شرعیا لغتویا عادت متوقف بر
اراده ی آن معنا از سوى او باشد، مانند دلالت «لاضَرَرَو لاضِرارَ فى الاسلام» بر نفى آثارو
احكام شرعىِ ضررى در اسلام؛ چون صدق كلام متوقف بر چنين
تقديرى است،و گرنه، ضرر در خارج موجود است و
شارع مقدس قطعا در مقام
نفى آن نيست.
-دلالت تنبيه(ايماء)؛ دلالتى است كه از نظر
عرف، مقصود گوينده است؛ ليكن- برخلاف دلالت اقتضا- در اين نوع دلالت، صدقو
صحّت كلام متوقف بر چنين دلالتى نيست؛ بلكه
سياق و ريخت كلام موجب
يقين به اراده آن مىشودیا عدم
اراده ی آن را بعيد به نظر مىنماياند، مانند دلالت جمله ی «خورشيد طلوع كرده است» بر تنبيه به اين مطلب كه
وقت نماز سپرى شده است.ویا دلالت جمله ی «أعِدِ الصلاة» (
نماز را اعاده كن) بر بطلان نماز.
-دلالت اشاره؛ دلالتى است كه
مدلول آن لازمه ی
مدلول كلام است؛ هرچند به حسب
عرف، مقصود گوينده از آوردن كلام، چنين دلالتى نيست؛ خواه اين مدلول از يك كلام،
استنباط شده باشدیا از دو كلام، مانند:
۱) دلالت آيه ی «و حمله وفصاله ثلاثون شهرا»
و آيه ی «و الوالداتیرضعن أولادهنّ حولین كاملين»
بر اينكه كمترين مدّت
حمل شش ماه است؛ با اين بيان كه آيه ی نخست، مجموع دوران
حمل و
رضاع را سى ماه،و آيه ی دوم، مدت كامل
رضاع را دو سال مىداند، كه با كم كردن ۲۴ ماه (دو سال) از سى ماه، اقلّ حمل- كه شش ماه است- به دست مىآيد.
۲)مثال ديگرى كه براى اين نوع دلالت ذكر كردهاند، دلالت
وجوب چيزى بر
وجوب مقدمه ی آن است. البته ناميدن دلالت اشاره به اين نام،
مسامحه است؛ زيرا فرض اين است كه دلالت اشاره، مقصود گوينده نيست؛ در حالى كه دلالت، تابع
اراده ی گوينده است.
-حجیّت دلالت اشاره ←←←از باب
حجيّت ظواهر نيست، بلكه از باب
حجيّت ملازمات عقلى است.
-
حجيّت دو نوع پيشين (دلالت اقتضاو تنبيه) از باب
حجيّت ظواهر است.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج۳، ص۶۴۵ تا ۶۴۷