دهخدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علیاکبر دهخو معروف به دهخدا (۱۲۵۸- ۱۳۳۴ ش) شاعر، نویسنده، لغتشناس، مصحح، مترجم، روزنامهنگار و طنزپرداز، سیاستمدار و نماینده چند دوره
مجلس شورای ملی بود.
دهخدا همزمان با آغاز
مشروطیت، با همکاري جهانگيرخان صوراسرافیل و قاسم خان صور اسرافیل،
روزنامه صور اسرافیل را منتشر کرد. پس از انحلال مجلس، دهخدا به سفارت انگلیس پناه برد و روانه اروپا شد. وی در سوئیس، مدتی به نشر همان روزنامه پرداخت. پس از فتح تهران در سال ۱۳۲۷ ق به
تهران آمد و در دوره دوم، وکیل
کرمان شد. وی در ۸ اسفند ۱۳۳۶ در ۷۶ سالگی در تهران، درگذشت. کتاب لغتنامه او بزرگترین گنجینه لغتشناسی فارسی به شمار میرود.
مادر دهخدا او را به نزد استادانی چون مرحوم "حاج شیخهادی مجتهد نجمآبادی" و"شیخ غلامحسین بروجردی" برای کسب
علم روانه کرد. او در نزد این دو استاد گرانمایه علوم قدیمه را از
صرف تا
کلام در مدت ده سال آموخت. دهخدا آنچه را که به دست آورده بود. مرهون بذل توجه بیدریغ مادر و این دو استاد میدانست.
بعد از بازگشایی مدرسه علوم سیاسی تهران، دهخدا برای تحصیل علوم جدید اروپایی وارد مدرسه شد؛ این مدرسه به همت "
میرزا حسن مشیرالملک" (مشیرالدوله بعدی) در سال ۱۳۱۷ تاسیس شده بود و دهخدای بیست ساله به مدت چهار سال دانشهای نوین چون
حقوق، حقوق بینالملل،
جنگ و
دیپلماسی، حقوق بینالمل خصوصی، تاریخ و اقتصاد را در کنار
زبان فرانسه آموخت؛
وی
ادبیات را به خوبی میشناخت، "محمدحسینخان فروغی" که معلم فارسی مدرسه سیاسی بود، گاه تدریس ادبیات را به عهده او میگذاشت.
غالب فارغالتحصیلان مدرسه سیاسی به استخدام وزارت خارجه در میآمدند و به ماموریتهای سیاسی در خارج و عضویت در سفارتخانه و کنسولگریهای ایران منصوب میشدند، میرزا علیاکبر خان قزوینی هم در وزارت خارجه استخدام شد.
در زمانی که "معاونالدوله غفاری" به عنوان سفیر کشور بالکان به
اروپا میرفت، دهخدا نیز با او همراه شد و مدت دو سال در اروپا "وین و بخارست" زیست و دانش خویش را در زبان فرانسه تکمیل کرد و با آگاهیهای فروان از مزایای زندگانی آزاد و اندوختههای ارزنده به ایران بازگشت.
مراجعت دهخدا به ایران مقارن
نهضت مشروطهخواهی در سال "۱۳۲۳ه. ق و ۱۲۸۴ه. ش" بود. دهخدا با سمت معاونت راجعه شوسه
خراسان که در مقاطعه "حاج حسین آقاامین الضرب" بود به کار مشغول شد و مترجم "مسیو دوبورک" مهندس بلژیکی شد و پس از حدود شش ماه کار در اداره راه شوسه خراسان، دهخدا با عنوان نویسنده و سردبیر و جهانگیرخان شیرازی با عنوان مدیر و میرزا قاسمخان صوراسرافیل با عنوان صاحب سرمایه به تاسیس روزنامهای به نام "صوراسرافیل" مبادرت کردند.
روزنامه صوراسرافیل نه ماه پس از آنکه ایران جزء دولتهای مشروطه قرار گرفت، منشر شد؛ هدف از انتشار صوراسرفیل تکمیل معنی مشروطه و حمایت از مجلس شورای ملی بود؛ صور اسرافیل بیشتر به نثر و مقالهنویسی روی آورد و ستون مقالات چرند و پرند دهخدا از پرخواندهترین بخشهای آن بود. صوراسرافیل در واقع نشریه سیاسی و انتقادی طنز بود که همراه با روزنامه ملانصرالدین و نسیم شمال در راه
آزادی و مبارزه با ستم تلاش میکرد، جمعا ۳۲ شماره آن در تهران چاپ شد که با شهادت میرزا جهانگیرخان در باغ شاه کار چاپ آن در ایران پایان یافت.
دهخدا در آغاز هر شماره صوراسرافیل مقالهای در زمینههای سیاسی و اقتصادی مینوشت، در نخستین مقالات خود مسائل متفرقه از قبیل آفت تریاک، جهل و نادانی، عادات و خرافات، احتکار گندم، و مظالم خوانین و مالکین و دستنشاندگان رژیم استبدادی؛ مانند "رحیم چلبیانلو" در آذربایجان و "
قوامالملک شیرازی" در فارس را عنوان میکند و رفته رفته دامنه مقالات خود را بسط داد و به مسائل سیاسی و مورد ابتلای روز میپردازد تا جایکه آشکارا سر به سر مجلس و نمایندگان و اولیای دولت میگذارد و طرز کار ایشان را مورد انتقاد قرار میدهد.
مقالات چرند و پرند، افزون براینکه در انتقادات سیاسی و اجتماعی در روزگار بیمانند بود و طلیعه نو به طنز و مطایبه که پس از
عبید زاکانی دست خوش تکرار شده بود گردید، دهخدا با نوشتن چرند و پرند نخستین پایهگذار سادهنویسی در ادبیات ایران به شمار میرود، کار او بعدها به وسیله "
سید محمدعلی جمالزاده" در یکی بود یکی نبود و "
صادق هدایت" در مجموعه داستانهای کوتاهش به کمال رسید. دهخدا یا دخوی صور اسرافیل چرند و پرند خویش را با امضای خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، اسیرالجوال، دخو علیشاه، روزنامهچی، خادمالفقرا، دخو علی، نخود همه آش به چاپ میرساند.
مقالات دهخدا
محمدعلی شاه قاجار و دستگاه استبدادی او را به ستوه آورده و از این رو در مقام تطمیع و تهدید او برآمدند نخست خواستند با دادن پول او را وادار به سکوت کنند و چون از این تدبیر طرفی نبستند نقشه از میان برداشتن او را کشیدند، دبیر اعظم برادر عینالدوله، "افصح المتکلمین" مدیر روزنامه خیر الکلام رشت را چوب زد، دهخدا در مخمس "مردود خدا و رانده هر بنده آکبلای" را در انتقاد او سرود، امیر اعظم کینه وی را به دل گرفت و نقشه قتل دهخدا را توسط یکی از لوطیان تهران به نام آقا عزیز کشید که دهخدا با زیرکی جان به در برد.
روزنامه صوراسرافیل تا نزدیکیهای برانداخته شدن مشروطه و به توپ بسته شدن مجلس ـ بیست
جمادیالاول سال ۱۳۲۶ه. ق ـ روز قبل از قتل میرزا جهانگیرخان دایر بود.
بعد از آغاز سلطنت محمدعلی شاه کشاکش میان آزادیخواهان و مستبدین دولتی دو سال ادامه داشت که در نهایت رنگ خون و جنگ به خود گرفت؛ مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه و به دست کلنل لیاخوف روسی و قزاقانش به توپ بسته شد و تا مدتی بعد از به توپ بسته شدن مجلس، محمدعلی شاه شیوه استبدادیش را در سرکوب مخالفان ادامه داد و به دستور مستقیم او بسیاری از رهبران مشروطه و وکلا گرفتار شده را به قتل رساندند؛ عده دیگر در سفارتخانههای
انگلیس و
عثمانی پناهنده شده و یا به نقاط کوهستانی پناه بردند. میرزا جهانگیرخان و ملکالمتکلمین دستگیر و پس از تحمل شکنجه بسیار در باغ شاه به قتل رسیدند، "معاضد السلطنه"، دهخدا و چند نفر دیگر به سفارت انگلیس پناه بردند.
اگر چه پناهنده شدن دهخدا را عدهای از جمله
کسروی دلیل وابستگی به مقامات انگلیسی به شمار آوردهاند؛ ولی باید دانست که او از همه گونه امکان ترقی و احراز مقامات عالی که برایش میسر بوده است، کناره گرفت و این دلیل پاکی او در مبارزات اجتماعی و سیاسی اوست.
محمدعلی شاه همین که مطلع شد، عدهای از مشروطهخواهان در سفارت انگلیس متحصن شدهاند، از ترس آنکه مبادا با زیادترشدنشان وقایع دوره مشروطه تجدید شود. عدهای سرباز و قزاق را مامور کرد تا سفارت را محاصره کنند و مانع رفت و آمد اشخاص به آن جا شوند. محمدعلی شاه نسبت به طبقه روشنفکر و نویسنده که با زبان و قلمشان به انتقاد از اعمال او پرداخته بودند، کنیه عجیبی داشت. چنانکه به هیچ وجه نمیتوانست آنها را تحمل کند. بنابراین با آزاد ماندن افرادی چون مساوات و دهخدا موافقت نکرد و به اصرار خواستار
تبعید و نفی بلد چند نفر از این نوع شد، دهخدا به واسطه شور و شوق وطنپرستی و آزادیخواهی و اطلاع فراوان از روزگار حال و گذشته ایران و
جهان در مقالات خود همیشه تیشه به ریشه حکومت استبدادی محمدعلی شاه میزد و سخنانی از قلمش ترواش میکرد که سبب
خشم نفرت مردم نسبت به محمدعلی شاه و دربار او میشد به همین دلیل شاه شدیدا میخواست که وی از ایران خارج شود چنین بود که دهخدا را اجبارا به همراه چند نفر دیگر روز دوشنبه
جمادیالاخر ۱۳۲۶ه. ق از تهران به طرف بندر انزلی حرکت دادند. محمدعلی شاه برای تامین هزینه
سفر هر کدام مقداری پول هم تعیین کرد این گروه ابتدا به
قفقاز و از آنجا به
باکو رفتنند و هر یک راهی را انتخاب کردند.
دهخدا در شهر "ایوردون" سویس با کمک ابوالحسن خان معاضدالسلطنه (پیرنیا) روزنامه صوراسرافیل را در اول
محرم سال ۱۳۲۷ه. ق به همان سبک سابق دایر کرد. همه مطالب آن را دهخدا به تنهایی تهیه میکرد و مقالات چرند و پرند را همچنان با نام دخو مینوشت و حملات سختی به محمدعلی شاه میکرد؛ اما این روزنامه تا سه شماره بیشتر انتشار پیدا نکرد.
که آن هم در سایه فقر و ناداری در تبعید تهیهکنندگان آن به سختی هر چه تمامتر میسر میشد، دهخدا بارها در نامههایش به معاضدالسلطنه که در این زمان در لندن بود این واقعیت تلخ را یادآور شده و از نداشتن اشتغال فکری نالیده بود.
هیات ایوردون برای انتشار مجدد صوراسرافیل با مشکلات جدی در زمینه چاپ روزنامه مواجهه بودند. علاوه بر مشکلات شدید مالی، مشکل حروف چینی و تهیه حروف از مهمترین این موارد بود به طوری که هر سه شماره صوراسرافیل در سویس تهیه شد و در پاریس حروف چینی میشد تهیه کاغذ هم از مشکلات دیگر در تهیه روزنامه صوراسرافیل بود، تمام این موانع باعث شد تا فقط سه شماره از یادگار میرزا جهانگیرخان انتشار یابد. در همین ایام دهخدا
شعر معروف "یاد آر زشمع مرده یاد آر" را به یاد دوست شهیدش میرزا جهانگیرخان سرود میرزا جهانگیرخان در
خواب به دهخدا گفته بود؛ چرا نگفتی که او جوان افتاده بود.
در اواخر سال ۱۳۲۷ه. ق انجمن سعادت یکی از انجمنهای بود که در
استامبول فعالیت میکرد. بعد از سقوط "سلطان عبدالمجید" آزادی بیشتری پیدا کرد و برای تشکیل یک مرکز سیاسی ملی خارج از مرزهای ایران و با هدف خلاصی از چنگال دخالتهای روس و انگلیس و وابستگانشان در دربار ایران به مراکز مهم اروپا تلگراف فرستاده شد.
در پس این دعوت چندی از آزادیخواهان در تبعید ایران چون معاضدالسلطنه،
میرزا محمدعلیخان تبریزی معروف به تربیت و دهخدا وارد استامبول شدند؛ ورود این افراد مبارزه را به مرحله جدیتر و متمرکزتری وارد کرد. در استامبول که همیشه نوعی ارتباط فکری با اندیشمندان ایرانی داشت، از مشکلاتی که اروپا وجود داشت کاسته شده بود، وضعیت معیشت به نحو محسوسی بهتر شده بود و ارتباط با مرزهای ایران و کسب اطلاعات در مورد ایران آسانتر شده بود. بعد از مدتی معاضدالسلطنه به عنوان ریس انجمن سعادت تعیین شد و با افزایش ارتباط با دیگر مراکز ملی آزادیخواهان در استامبول به ویژه جمعیتهای "اتحاد و ترقی" جریره جدیدی منتشر شد که مدیر و سردبیر آن دهخدا بود، جریره جدید "سروش" بود که به صورت هفتگی به
زبان فارسی منتشر میشد و حدود ۱۵ شماره آن در استامبول منتشر شد.
تهران در ۲۶ جمادیالثانی ۱۳۲۷ به دست مجاهدین آذربایجانی و بختیاری فتح شد و محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و بدین ترتیب از سلطنت خلع و پسر دوازده سالهاش احمد میرزا به سلطنت رسید و عضدالملک به نیابت سلطنت انتخاب شد، با فرار محمدعلی شاه به تدریج آزادیخواهان و مدیران جراید تبعیدی بازگشته و کار خود را از سرگرفتند. دهخدا که از طرف مردم تهران و
کرمان به نمایندگی دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شده بود به درخواست مشروطهخواهان به تهران بازگشت.
دهخدا در فاصله ورود به تهران تا آغاز
جنگ جهانی اول گذشته از سمت نمایندگی مجلس شورای ملی به تحریر مقالات سیاسی و انتقادی مشغول بود. در روزنامه مجلس به مدیریت طباطبایی و روزنامه آفتاب به مدیریت سید یحیی دشتی ملقب به ناظرالاسلام و روزنامه شوری به مدیریت عبدالوهابزاده و پیکار به مدیریت کمالی و ایران کنونی به مدیریت مدبرالممالک هرندی همکاری داشت.
مجلس شورای ملی در دوره دوم در نتیجه جریان اخراج مورگان شوستر و اولتیماتیوم روسیه، مجلس نزدیک به سه سال تعطیل شد و ناصرالملک نایبسلطنه زمامدار مطلق ایران شد. با آغاز جنگ جهانی با اعلام بیطرفی ایران به علت ضعف دولت مرکزی اشغالگران روسی و انگلیسی از هر سو وارد ایران شدند. دهخدا به ایالات بختیاری رفت، این دوره را میتوان یکی از نقاط گذار زندگی سیاسی و فرهنگی دهخدا دانست که مجالی پدید آورد تا دهخدا طرح اولیه فرهنگ بزرگ خود را بریزد و نخستین مواد لغتنامه را در همان جا گردآورد.
وی در ورود به منطقه بختیاری در چند جای مختلف پذیرایی شد. سپس به دعوت "علیخان امیرمفخم" و فرزندش فتحعلیخان سردار معظم به روستای "دزک" ملک اختصاصی امیر رفت. با بازگشت از
چهار محال و بختیاری در وزارت معارف مشغول شد، چندی نیز در وزارت عدلیه ریاست اداره تفتیش را به عهده گرفت؛ در سال ۱۳۰۳ه. ش به ریاست مدرسه علوم سیاسی رسید و بعد از تبدیل شدن مدرسه به دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران تا سال ۱۳۲۰ه. ش ریاست آن دانشگاه را به عهده داشت.
در سال ۱۳۱۳ه. ش قانون تاسیس دانشگاه تهران تصویب شد. برای احراز رتبه استادی دانشگاه تهران، داشتن عنوان دکتری لازم بود در همین جلسه شورای دانشگاه موضوع رسالات پانزده تن از استادان را به تصویب رسانیدند تا میزان تحصیلات آنان در حد دکتری شناخته شود و بتواند استحقاق تدریس در دانشگاه و رتبه استادی را پیدا کنند. موضوع رساله علامه دهخدا "تحقیقات درباره فرهنگنویسی فارسی" بود. وی در سال ۱۳۱۴ه. ش به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد.
دهخدا در دوره پادشاهی
رضاخان فعالیت سیاسی نداشت فعالیتهای روزنامهنگاریش به نوشتن چند مقاله در مجلات مهر، سینا، یغما و مقالهای درباره میرزا یوسف اعتصامالملک ـ پدر
پروین اعتصامی ـ در مجله بهار و تجدید چاپ مقالات ایران کنونی در روزنامه شفق سرخ محدود شد. استبداد رضاخانی و سانسور شدید مطبوعات در این دوره راه را بر آزادیخواهانی چون دهخدا میبندد. دهخدا در این دوره مبارزه فرهنگی را با جهل آغاز میکند و تمام همت بلند خویش را صرف جمعآوری و تدوین لغتنامه میکند.
با شروع
جنگ جهانی دوم و اعلام بیطرفی ایران، مجددا ایران مورد هجمه روسیه و انگلیس قرار میگیرد و رضاشاه از ایران میگریزد و با آمدن شاه جدید دهخدا از کارهای دیوانی بازنشسته میشود و یک سره به کار لغتنامه میپردازد. با تصویب قانون چاپ لغتنامه در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۴ه. ش کار چاپ لغتنامه که تا آن روز با سختی بسیار در چاپخانه بانک ملی ایران انجام میشد، سرعت و نظم بیشتری به خود گرفت؛ دهخدا به تنظیم یاداشتها و تالیفات و مقابله با دستیاران جدیدش پرداخت و این کار تا سه ماه قبل از مرگش بیوقفه ادامه داد. وی در نخستین کنگره نویسندگان ایران که در تیرماه ۱۳۲۵ه. ش تشکیل شد، از اعضای هییت ریئسه کنگره بود.
در سالهای مقارن با حکومت ملی دکتر
محمد مصدق، بار دیگر آتش وطنپرستی و ایراندوستی دهخدا زبانه میکشد، دهخدا جمعیت مردمی مبارزه با بیسوادی را در اول اسفند ۱۳۲۹ تاسیس کرد و هدف خود را با سواد شدن مردم ایران در مدت کوتاه و دور از کشمکشهای سیاسی اعلام کرد. او در مورد اینکه چرا نخواسته این جمعیت به صورت دولتی در آید، گفته بود که نمیخواهد که روزنه جدیدی برای چپاول اموال دولتی باز کند.
در آذر ماه ۱۳۳۰ه. ش به علت مشکلات روز افزون سیاسی و تحریم اقتصادی و جلوگیری از افزایش فروش نفت ایران، دولت انگلیس با همکاری
آمریکا از خرید نفت ایران برای مبارزه با دولت ملی دکتر مصدق خوداری کرد در مقابل دکتر مصدق استفاده از طریق قرضه ملی پیشنهاد کرد؛ دهخدا به محض اینکه از واقعه مطلع گردید، نامهای به دکتر مصدق نوشت که به وسیله مطبوعات منتشر شد، دهخدا ضمن اهدای مبلغی پول برای مبارزات ملی دکتر مصدق ملت ایران را به وظیفه ملی و میهنی خود در قبال ملی شدن صنعت نفت آشنا کرد.
در تیرماه ۱۳۳۲ دکتر مصدق مجبور به استعفا شد و
قوامالسلطنه نخستوزیر گردید با اعلام اعتصاب عمومی به حمایت دولت ملی از طرف
آیتالله کاشانی تهران و سایر شهرهای ایران تعطیل شد و تظاهرات سراسری باعث بازگشت مجدد دکتر مصدق به مصدر امور شد؛ دهخدا در این زمان به عنوان مشاور فرهنگی دکتر مصدق عمل میکرد و در روزنامه باختر امروز مقالهای با عنوان "چند کلمه با مخالفین دولت" در حمایت دکتر مصدق و نهضت ملی نوشت، در این مقاله دهخدا علاوه بر روشن کردن اهداف انقلاب مشروطیت و یکسان شمردن اساس نهضت ملی و انقلاب مشروطیت آحاد ملت و حتی شاه را ملزم به کمک به نهضت ملی کرده بود.
به دنبال درگیریهای شاه با دولت ملی، نیمه شب ۲۵ مرداد ۳۲ سرهنگ نصیری فرمانده گارد شاهنشاهی فرمان عزل دکتر مصدق را در منزل به وی ابلاغ و رسید دریافت کرد؛ ولی چند لحظه بعد خود وی توقیف شد. در روز ۲۵ مرداد دولت طی اعلامیه وقوع یک کودتای نظامی و خنثی شدن آن را در تهران اعلام کرد؛ شاه از رامسر به
بغداد و از آنجا به رم گریخت.
دکتر فاطمی در مقالهای که در روزنامه باختر امروز شماره ۱۱۷۳ در ۲۶ مرداد ۳۲ چاپ شد، نوشت: "مردم در قطعنامه باشکوه دیروز تهران خواستار شدهاند که وظایف فراری بغداد ـ
محمدرضا شاه ـ به یک شورای موقتی واگذار شود... وظیفه امروز مردم سینگینتر از همیشه است و هیچ کس و هیچ دسته سیاسی نباید فرصت سوء استفاده از جهاد خود را بدهد و هرگز نباید فراموش کند که همه این مبارزات بر ضد نفوذ اجنبی است برای ما اجنبی هر کسی که خارج از مرزهای ایران باشد. "
در روزهای بعد تا ۲۸ مرداد نگاهها متوجه دهخدا شد، روزنامه اطلاعات در روز پرواز محمدرضا شاه نوشته بود در حال حاضر شورای سلطنت تشکیل خواهد شد و ریاست شورای سلطنت با علیاکبر دهخدا خواهد بود. بعدها عدهای حتی ادعا کردند که اگر
کودتای ۲۸ مرداد اتفاق نمیافتاد چه بسا که دهخدا اولین ریس جمهور ایران میشد.
پس از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۳۲ وی را مورد بازخواست قرار دادند، اولین بار سرتیپ آزموده در منزل از ایشان در مورد رفتن شاه از ایران و قصد دکتر مصدق در اداره کشور و تلقی دهخدا از نوع حکومت و میزان دخالت وی در این مسئله بازجویی کرد، در مرتبه بعد احضاریه برای دهخدا از دادستانی ارتش ارسال میشود در محل دادستانی ساعتها دهخدای رنجور و ناتوان از پیری را رها میکند و در ساعتی از شب او را برای بازجویی میبرند و باز هم به او بیتوجهی میکنند دهخدا با عصبانیت سرتیپ آزموده را مورد عتاب قرار میدهد و بعد از مدتی تن رنجور دهخدا را در دالان خانهاش رها میکنند و میروند؛ دهخدا در حالت اغما تا اذان صبح در حیاط باقی میماند که خدمتکارش او را پیدا میکند این جریان بیماری استاد را شدت میبخشد، و مستمری و به قول خودش نان بخور و نمیرش را قطع کردند و نام خیابانهایی را که به نام او بود تغییر دادند.
دهخدا در نامه به حبیب یغمایی در این مورد توضیح داده است: "دوست و آقای عزیز در "درآشوب" در همسایگی دکتر مثقالی و خانه میرزا تقی شمالی هستم و خیلی دلم میخواهد که برای مجله چیزی تهیه کنم؛ ولی مبتلا به ضیقالنفس شدیدی هستم و علتش سرماخوردگی سختی بود که در سه چهار ساعت در هوای زمستان آقای سرتیپ آزموده مرا در اتاق انتظار سرد برای استنطاق در کوران نشاند.
خداوند به همه عوض کرامت فرماید. شاید بخواهید بدانید که موضوع استنطاق چه بود؟ موضوع چند کلمه آقای مسعودی در روزنامه اطلاعات بود (در روز پرواز شاه به بیاطلاع وزرا) که از روی نمیدانم چه غرضی نوشته بود در حال حاضر شورای سلطنت تکمیل خواهد شد و ریاست آن با فلان (یعنی علیاکبر دهخدا) خواهد بود در حالی که نه آقای مصدق السلطنه و نه ارادتمند ابدا چنین حرفی نگفته و نه شنیده بودم."
در زیر ضربههایی مداوم به کلی از پای در میآید در یک کلمه با کودتای ۲۸ مرداد دقمرگ میشود. پس از ۷۷ بهار و خزان بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۳۴ روی در نقاب خاک کشید، جنازه وی را روز چهارشنبه به
شهرری مشایعت کردند و در
گورستان ابنبابویه در مقبره خانوادگیش به خاک سپردند.
۱-
لغتنامه: بزرگترین لغتنامه فارسی که تا به امروز تألیف و نشر شده و محصول کوششهای مداوم چهل و پنج ساله (۱۳۱۴-۱۳۵۹) دهخدا و گروهی از یاران اوست که تا بعد از مرگش ادامه داشت. دقت در فرهنگهای پارسی دهخدا را متوجه ساخت خطاهای موجود پارسی از فرهنگی به فرهنگ دیگر منتقل شده و غلطخوانی و غلطنویسی نیز بر غلطهایش افزوده است. دهخدا برای این کار خود را برپایه دقیق علمی استوار ساخت.
۲-امثال و حکم: دهخدا سالیان دراز به تدوین لغتنامه بزرگ خود پرداخته و امثال را همانند لاروس بزرگ داخل لغات کرده بود، "اعتمادالدوله قراگوزلو" وزیر معارف بدان سبب که طبع لغتنامه با وسایل آن عهد میسر نبود از دهخدا درخواست کرد امثال و حکم را از یادداشتها مجزا کرده و جداگانه منتشر سازد، دهخدا موافقت کرد و از میان یاداشتهای خود آنچه مثل و حکمت و اصطلاح حتی اخبار و احادیث را بیرون کشید و مجموع آن را با عنوان امثال و حکم در چهار مجلد در سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ در تهران به همت قراگوزلو به طبع رسانید و در پایان کتابت فهرست اعلام افزود.
۳- ترجمه کتاب علل عظمت و انحطاط رومیان تالیف منتسکیو از زبان فرانسه.
۴- ترجمه کتاب روح القوانین از منتیسکو.
۵- فرهنگ لغت فرانسه به فارسی.
۶- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو.
۷- شرح حال
ابوریحان بیرونی مقارن با هزاره تولد بیرونی.
۸- تصحیح
دیوان حافظ.
۹- تصحیح دیوان منوچهری.
۱۰-تصحیح سید حسن غزنوی.
۱۱- تصحیح دیوان فرخی.
۱۲- صحیح دیوان مسعود سعد سلمان.
۱۳- تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی.
۱۴- تصحیح لغت فرس اسدی.
۱۵- تصحیح صحاح الفرس.
۱۶- تصحیح دیوان ابن یمین.
۱۷- تصحیح یوسف و زلیخا.
۱۸- دیوان اشعار.
۱۹- مجموعه مقالات.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علی اکبر دهخدا تا تبعید» تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۲۹. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علی اکبر دهخدا از تبعید تا مرگ» تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۲۹.