دوس (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دَوْس (به فتح دال و سکون واو) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ماليدن در زير پا، كوبيدن خرمن و ذليل كردن است. از این لفظ دو مورد در
نهج البلاغه آمده است.
دَوْس: به معنای ماليدن در زير پا، كوبيدن خرمن و ذليل كردن است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره دوران جاهليّت فرموده:
«أَطَاعُوا الشَّيْطَانَ... في فِتَن دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بأَظْلاَفِهَا» «اطاعت از
شیطان نمودند در فتنههائی كه كوبيد آنها را با چكمههايش و زير پايشان گذاشت با ناخنهايش.»
(شرحهای خطبه:
)
و درباره فتنههاى بعد از خود فرموده:
«رَايَةُ ضَلاَلة قَدْ قَامَتْ... تَعْرُكُكُمْ عَرْكَ الاَْدِيمِ وَ تَدُوسُكُمْ دَوْسَ الْحَصَيدِ» «رأيت ضلالتى كه به پا خاسته شود مىسايد شما مانند ساييدن چرم و مىكوبد شما را مانند كوبيدن خرمن.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه دو بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «دوس»، ج۱، ص۴۰۳.