• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رابطه قوای ظاهر و باطن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان با توجه به دو بعدش، دارای قلب ، سامعه ، باصره ، ذائقه ، شامه و... است.



هر یک از این حواس ظاهری و باطنی نیز دارای سلامت و مرض ویژه خود هستند. قلب ظاهری صنوبری شکل، امراضی ویژه دارد که نام گذاری و معالجه آن بیماری‌ها برعهده دانش پزشکی است و قلب معنوی نیز امراض خاصی دارد که قرآن کریم عهده دار درمان آنهاست.
[۱] ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۴۷.



منظور همه آیاتی که سخن از "مختوم" و "مطبوع" شدن قلب دارند یا از "رین" و چرکی که قلب را می‌پوشاند و چهره شفاف و آیینه گون آن را مستور می‌کند، سخن می‌گویند یا درباره "قفل" و "غلاف" و "کنان" و "صرف" و "قساوت" آن معارفی را به بشر می‌آموزند، قلب روحانی است نه جسمانی.


ممکن است قلب جسمانی انسان در کمال سلامت باشد، ولی بر اثر کفر یا تبهکاری وی، قلب روحانی او بهره‌ای از سلامت نداشته باشد و ممکن است قلب جسمانی انسان مؤمن ، بیمار ، ولی قلب روحانی او سالم باشد: "اذ جاء ربه بقلب سلیم"؛چنان که گاهی هر دو قلب بیمار است؛ مانند کافری که به بیماری قلبی مبتلاست؛ یا هر دو قلب سالم است؛ مانند مؤمنی که از سلامت قلب جسمی نیز بهره مند است.


همان گونه که فعالیت و کارآمدی قوا و حواس مادی انسان به سلامت قلب جسمانی او وابسته است، فعالیت و کارآمدی قوا و حواس معنوی او نیز به سلامت قلب معنوی‌اش مرتبط است.


ادراک باطنی انسانی که مشمول قهر الهی و مبغوض حق قرار گیرد، مسدود خواهد شد. آنگاه با اینکه چشم ظاهری‌اش بیناست، دلی که در نهان و نهاد اوست، کور می‌شود: "فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور" و آنگاه که باب قلب بسته شد، نه عقاید باطله و اوصاف رذیله از آن بیرون می‌رود، نه عقاید حقه و صفات پسندیده در آن وارد می‌شود؛ همانند ظرفی سربسته:
[۴] تفسیر تسنیم، ج۲، ص۲۲۹.

موانع تا نگردانی زخود دور
درون خانه دل نایدت نور
همان گونه که اگر قوای بیرونی انسان از سلامت برخوردار باشد، می‌تواند صداها را بشنود، منظره‌ها را ببیند، بوها را استشمام کند، قوای درونی انسان نیز اگر از سلامت برخوردار باشد، می‌تواند صداهای معنوی را بشنود، مناظر زیبای آن را مشاهده کند، رایحه‌های دل انگیزش را استشمام کند و...
لب ببند و چشم بنـد و گوش بند
گـر نبینی سـر حـق بر من بخند


اینکه حضرت یعقوب علیه‌السّلام از فاصله بسیار دور، بوی یوسف علیه‌السّلام را استشمام می‌کند و می‌گوید: "انی لاجد ریح یوسف لولا ان تفندون"از دولت وجود این شامه درونی است که براثر طهارت ضمیر و صفای باطن حاصل شده است؛ هرچند برای باز شدن روزنه این شامه ملکوتی، صبر دردمندانه چندین ساله لازم است.
قدری از سوی بنده به سمت خدا رفتن بایسته است تا امداد الهی از آن سوی بیاید و دست انسان سالک را بگیرد؛ نه صرف از این سو رفتن، به تنهایی مقصدرسان است، نه از آن سو آمدن و دستگیری کردن، بی مقدمه حاصل می‌شود: "انهم فتیة آمنوا بربهم وزدناهم هدی"؛ اصحاب کهف ، چون ایمان آوردند و گام‌هایی برداشتند، ازدیاد هدایت الهی نصیبشان شد:
[۷] ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸.

تو مپندار که مجنون سرخود مجنون شد
از سمک تا به سهایش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره‌ای بودم و مـهر تو مـرا بالا برد
من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد
[۸] علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه ، جمال آفتاب، شرحی بر دیوان حافظ، ج۲، مقدمه.



۱. ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۴۷.
۲. صافات/سوره۳۷، آیه۸۴.    
۳. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۴. تفسیر تسنیم، ج۲، ص۲۲۹.
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۶. کهف/سوره۱۸، آیه۱۳.    
۷. ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۴۷-۱۴۸.
۸. علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه ، جمال آفتاب، شرحی بر دیوان حافظ، ج۲، مقدمه.



دانشنامه موضوعی قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مبانی درمان معنوی در اسلام».    



جعبه ابزار