• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رفتن موسی به کوه طور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



رفتن موسی علیه‌السّلام به کوه طور و ماجرای سامری
رفتن موسی ـ علیه‌السّلام ـ تا آن عصر، پیرو آیین ابراهیم ـ علیه‌السّلام ـ بود، و همان را برای بنی اسرائیل تبلیغ می‌کرد.
قوم موسی ـ علیه‌السّلام ـ در انتظار برنامه‌های جدید و کتاب آسمانی جدید موسی ـ علیه‌السّلام ـ بودند، تا به آن عمل کنند.
موسی ـ علیه‌السّلام ـ به آنها فرمود: «برادرم هارون را در میان شما می‌گذارم و برای سی روز از میان شما غیبت می‌کنم، و به کوه طور می‌روم تا احکام شریعت (و الواح تورات) را برای شما بیاورم.»
از سوی دیگر جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تاکید از موسی ـ علیه‌السّلام ـ خواستند که خدا را مشاهده کننند، و اگر او را مشاهده نکنند هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی ـ علیه‌السّلام ـ هرچه آنها را نصیحت کرد، فایده نداشت، سرانجام موسی ـ علیه‌السّلام ـ از میان آنها هفتادنفر را برگزید و همراه خود به میعادگاه پروردگار (کوه طور) برد، موسی ـ علیه‌السّلام ـ در کوه طور تقاضای بنی اسرائیل را چنین به خدا عرض کرد:
«رب ارنی انظر الیک؛ پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.»
خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید.»
ناگاه موسی ـ علیه‌السّلام ـ دید تجلی خداوند باعث شد که کوه نابود شود، و همسان زمین گردد، موسی ـ علیه‌السّلام ـ از مشاهدة این صحنة هول انگیز، چنان وحشت زده شد که مدهوش بر روی زمین افتاد. وقتی که به هوش آمد، عرض کرد: پروردگارا! تو منزه هستی، من به سوی تو باز می‌گردم و توبه می‌کنم، و من از نخستین مؤمنان هستم.
و در آیة ۱۵۵ سورة اعراف چنین آمده:
«موسی از قوم خود هفتاد نفر از مردان را برای میعادگاه ما برگزید وقتی که آنها را به کوه طور برد زمین لرزه آنها را فراگرفت و همة آنها هلاک شدند.»
این همان تجلی قدرت خدا بر کوه بود، چرا که قوم موسی ـ علیه‌السّلام ـ از موسی ـ علیه‌السّلام ـ خواسته بودند از خدا بخواهد که خود را نشان دهد، با اینکه خداوند دیدنی نیست، تجلی خدا بر کوه طور و هلاکت هفتادنفر از قوم موسی ـ علیه‌السّلام ـ و مدهوش شدن خود موسی ـ علیه‌السّلام ـ، همه مجازات آنها بود که چرا چنین تقاضایی کرده‌اند و هم نشان دادن قدرت الهی بود، تا آنجا با دیدن جلوه‌های قدرت الهی، با چشم باطن خدا را بنگرند.
موسی ـ علیه‌السّلام ـ وقتی که به هوش آمد و هلاکت نمایندگان بنی اسرائیل را دید، عرض کرد: «پروردگارا! اگر تو می‌خواستی می‌توانستی آنها و مرا پیش از این هلاک کنی (یعنی من چگونه پاسخ قوم را بگویم که بر نمایندگان آنها چنین گذشت) آیا ما را به خاطر کار سفیهان از ما هلاک می‌کنی؟»
سپس با تضرع و زاری گفت: پروردگارا می‌دانیم که این آزمایش تو بود که هر که را بخواهی (و سزاوار بدانی) با آن گمراه می‌کنی، و هرکس را بخواهی (و شایسته ببینی) هدایت می‌نمایی.
بارالها! تنها تو ولی و سرپرست ما هستی، ما را ببخش و مشمول رحمت خود قرار ده، تو بهترین آمرزندگان هستی.
سرانجام هلاک شدگان زنده شدند و به همراه موسی ـ علیه‌السّلام ـ به سوی بنی اسرائیل بازگشتند و آنچه را دیده بودند برای آنها بازگو کردند.
موسی ـ علیه‌السّلام ـ در همین سفر الواح تورات را از خداوند گرفت. و
خداوند در کوه طور به موسی ـ علیه‌السّلام ـ فرمود: «ای موسی! من تو را با رسالتهای خویش و سخن گفتنم (با تو) بر مردم برگزیدم، پس آنچه را به تو داده‌ام محکم بگیر و از شکرگزاران باش.
و برای مردم در الواح (تورات) از هر موضوعی اندرزی نوشتیم، و از هرچیز بیانی کردیم، پس آن را با جدیت بگیر، و به قوم خود بگو به نیکوترین آنها عمل کنند و آنها که به مخالفت برمی خیزند کیفرشان دوزخ است و به زودی خانة فاسقان را به شما نشان خواهیم داد.»
به این ترتیب موسی ـ علیه‌السّلام ـ در میعادگاه طور، شرایع و قوانین آیین خود را به صورت صفحه‌هایی از تورات، از درگاه الهی گرفت و به سوی قوم بازگشت تا آنها را در پرتو این کتاب آسمانی و قانون اساسی، هدایت کند و به سوی تکامل برساند.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۵.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۵.    
۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۵.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «رفتن موسی به کوه طور»، تاریخ بازیابی۹۴/۱۱/۲۱.    



جعبه ابزار