رین - (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَیْن (به فتح راء و سکون یاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای زنگار، مهر شدن و پليدى است. این ماده چهار مرتبه در
نهج البلاغه آمده است.
رَيْن به معنای زنگار، مهر شدن و پليدى است. در اساس اللغته آمده: قسوقى است عارض از گناه كه قلب را مىپوشاند.
««وَمَنْ لَجَّ وَتَمَادَى فَهُوَ الرَّاكِسُ الَّذِي رَانَ اللهُ عَلَى قَلْبِهِ، وَصَارَتْ دَائِرَةُ السَّوْءِ عَلَى رَأْسِهِ»» «و آنكه لجاجت به خرج داد، او همان سرنگون و نگونبخت است كه
خدا بر قلبش زنگار گذاشته و بلا و بدبختى بر سرش گرديده است.»
«
مرين» اسم مفعول و بر وزن مبيع است. (شرحهای نامه:
)
امام (صلواتاللهعلیه) آن حضرت به
معاویه مىنويسد:
««فَدَعِ النَّاسَ جَانِباً وَاخْرُجْ إِلَيَّ، وَأَعْفِ الْفَرِيقَينِ مِنَ الْقِتَالِ، لِتَعْلَمَ أيُّنَا الْمَرِينُ عَلَى قَلْبِهِ، وَالْمُغَطَّى عَلَى بَصَرِهِ»» «مردم را به كنار زن، خودت به ميدان من بيا و طرفين را از جنگ معاف بدار، تا بدانى كدام يک از ما زنگار گذاشته بر قلب (كور قلب) و پرده در چشم است.»
(شرحهای نامه:
) ظاهرا معاويه بعد از خواندن اين نامه پيش خود گفته است، «اخو الحيلة اخوك لا البطل»
چهار مورد از اين كلمه در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، سید علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رین»، ص۴۸۷-۴۸۸.