• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زیباسازی مصاحف عثمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهسازی و زیباسازی مصاحف عثمان
اعراب گذاری و نقطه گذاری
مصحف‌های عثمانی بدون نقطه و بدون اعراب نوشته شدند؛ از این رو، بسیاری ازکلمات می‌توانستند به چند و، جه خوانده شوند؛ اما، مسلمانان عرب زبان چون زبان مادریشان زبان عربی بود برای درست خواندن قرآن نیازی به زیر و زبر و نقطه نداشتند. (بعلاوه؛ قرائت، صحیح و دقیق قرآن را بی واسطه یا با واسطه از پیغمبر اکرم فرا گرفته بودند)
ابواحمد عسکری ـمتوفای ۳۸۲ه، جری ـ
[۱] وفیات الاعیان؛ ج۱، ص۱۲۵ (چاپ قاهره). .
[۲] بغیْالوعاْ تاءلیف سیوطی؛ ص۲۲۱ برو کلمان در کتاب تاریخ آداب العرب، ج۱، ص۲۷.
می گوید: مردم مسلمان؛ مدت چهل سال و اندی قرآن را همچنان بدون نقطه و اعراب می‌خواندند، تا زمان خلافت عبدالمطلب رسید، و اندک اندک؛ موارد تصحیف قرآن رو به فزونی گذاشت؛ و غلط خواندن کلمات قرآن در عراق رای، جگردید.
می‌توان گفت که بطور قطع؛ منظور از تصحیف قرآن که در این روایت آمده است؛ اشتباهاتی است که بتدری، جدر قرائت قرآن رخ داده است و علتش آن بوده است که (در اثر فتوحات پیاپی سپاهیان مسلمان مسلمانان عرب و غیر عرب درهم آمیخته‌اند، و زبان عربی تحت تاءثیرزبانهای بیگانه قرار گرفته است.
[۳] ابوعمرودانی : المحکم؛ ص۱۸- ۱۹

بهرحال؛ در زمان خلافت عبدالملک؛ بسال ۶۵ه، جری؛ بعضی از زمامداران به هراس افتادندکه مبادا بی نقطه و اعراب ماندن متن قرآن سبب بشود که قرآن دستخوش تحریف گردد؛ م، جاهد نقل کرده است که : شکل و نقط یک چیز است؛ جزاینکه فهم خوانده به شکل سریعتر منتقل می‌شود تا نقطه
[۴] در کتاب المحکم، ص۲۳.
این بود که به فکر افتادند که با افزودن زیر و زبر و نقطه به خط قرآن؛ صحیح خوانده شدن قرآن راتضمین کنند.
بهسازی و زیباسازی رسم الخط قرآن یک مرتبه ان، جام نپذیرفته است؛ بلکه قرن به قرن ,بتدری، ج؛ نگارش قرآن زیباتر و کامل تر می‌شده است تا در پایان قرن سوم ه، جری به او، جکمال خود رسیده است. مشهور این است که اصول نقطه گذاری و اعراب قرآن را ابوالاسود دئلی پایه گذاری کرده است. ولی؛ به عقل باور نمی‌آید که یکنفر بتنهایی بتواند چنین کاری را به ان، جام برساند، و به همین دلیل؛ از دیرباز، علمای اسلامی در اینکه نخستین کسی که قرآن را نقطه گذاری کرده است؛ چه کسی بوده است؟ اختلاف نظر داشته‌اند، حتی؛ ابوعمرودانی بعید نمی‌داند که، صحابهء پیغمبر اکرم خودشان آغاز گر نقطه گذاری قرآن بوده باشند و برای نخستین بار، خود، صحابه بر سر پن، جآیه پن، جآیه یا ده آیه ده آیه علامت گذاشته باشند!
[۵] المحکم؛ ص۲.
در این رابطه؛ نام سه نفر (سیوطی در کتاب الاتقان
[۶] سیوطی الاتقان؛ ح ۲؛ ص۲۹۰.
آورده است که اینان هفت نفر بوده‌اند، و نام حسن بصری را به آنان می‌افزاید. گواینکه از حسن بصری اصولاً فعالیت مثبتی در کار نقطه مصحف سراغ نداریم. تنها چیزی که می‌توان گفت؛ اینست که حسن بصر نقطه گذاری مصاحف رامکروه نمی‌داند، و در برابر این نوآوریها ـ مانند دانشمندان، صحابه و تابعین سختگیری نمی‌کند. ابن ابی داود از او و از این سیرین نقل کرده است که ایندو گفته‌اند: نقطه گذاری مصاحف اشکالی ندارد از این، جاست که می‌گوییم شاید همین آسانگیری حسن بصری در رابطه با نقطه گذاری مصاحف و مکروه ندانستن آن؛ سبب شده است که سیوطی اورا در ردیف نخستین کسانی که نقطه گذاری مصحف را آغاز کرده‌اند نام ببرد (۶) در کتب علوم قرآنی به چشم می‌خورد: ابوالاسود دئلی ـ که از همه مشهورتر است ـ، یحیی بن یعمر
[۷] اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰.
و نصر بن عاصم لیثی
[۸] وفیات الاعیان؛ ج۲، ص۲۷۷ چاپ قاهره؛ ۱۳۱۰ق.

بوالاسود دئلی؛ مشهور شده است به اینکه نخستین کسی است که قواعد علم نحو را به دستورعلی بن ابیطالب علیه‌السّلام تدوین کرده است
[۹] بغیْ الوعاْ، ص۴۰۳..
[۱۰] طبقات القراء، ص۳۳۶.
و به نظر می‌رسد که شهرت یافتن وی به عنوان نخستین کسی که قرآن را نقطه گذاری کرده است؛ نیز، امتداد همان شهرت وی در رابطه باتنظیم و تدوین قواعد علم نحو است
[۱۱] برهان؛ ج۱، ص۳۷۸

بعضی از علمای اسلامی بر این عقیده‌اند که ابوالاسود کار نقطه گذاری را به دستور عبدالملک بن مروان ان، جام داده است
[۱۲] زرکشی البرهان، ج۱، ص۲۵۰.
[۱۳] کتاب المحکم (ص ۶)
اما، اصولا، ازطریق روایات؛ به دشواری می‌توان انگیزهء ابوالاسود را برای نقطه گذاری قرآن تشخیص داد. ما نمی‌دانیم که آیا ابوالاسود این کار از، جانب خودش ان، جام داده است؛ یا درخواست خلیفهء وقت را، جامهء عمل پوشانیده است و خودش پیش از آنکه به او پیشنهاد بشود، دربارهء آن هیچ فکری نکرده بوده است. همچنین؛ از چند و چون کاری که ابوالاسود ان، جام داده است ,اطلاعی نداریم. ولی؛ در این یک، جمله که ابوالاسود پیش از هر کس دیگر به نقطه گذاری قرآن همت گماشته است؛ تردیدی نداریم؛ و این دست کم مطلبی است که از اخبار و روایات مو، جوددر این رابطه بدست می‌آید. اما، اینکه ابوالاسود بتنهایی توانسته باشد اصول نقطه گذاری واعراب قرآن را پایه گذاری کرده باشد، نه منطقی است و نه معقول. زیرا، اینگونه کارها راهیچگاه یک نفر بتنهایی نمی‌تواند ان، جام بدهد، بلکه باید یک گروه عهده دار چنین امر مهمی بشوند. حتی می‌توان گفت : یک نسل هم معمولا نمی‌تواند از عهدهء چنین کارهایی برآید، واینگونه کارها باید در طی چند نسل و چند قرن ان، جام پذیرد؛ و ابوالاسود را همین امتیاز بس که سرحلقهء این سلسله است
[۱۴] اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰

در زن، جیرهء زیباسازی و تکمیل رسم الخط قرآن؛ حلقهء دیگری نیز و، جود دارد که بعضی ازعلمای اسلامی می‌خواهند آنر حلقهء نخستین این زن، جیره بحساب بیاورند. این دانشمندان می‌گویند: نخستین کسی که قرآن را نقطه گذاری کرد، یحیی بن یعمر بود
[۱۵] المصاحف؛ ص۱۴۱.
[۱۶] المحکم؛ ص۵..
[۱۷] غایْ النهایْ، ج۲، ص۳۸۱
نظر ما اینست که در اینکه یحیی بن یعمر کاری در رابطه با نقطه گذاری قرآن ان، جام داده است؛ تردیدی نیست. ولی؛ برای اثبات اینکه او نخستین کسی بوده باشد که این کار را ان، جام داده است؛ دلیلی دردست نداریم : مگر آنکه این سخن را تو، جیه کنیم و بگوییم : منظور اینست که وی نخستین کسی است که در شهر مرو نسخه‌های خطی قرآن را نقطه گذاری کرده است. افسانهء پیشتازی یحی بن یعمر در میدان نقطه گذاری قرآن با پندار ابن خلکان به او، جگیرایی و روا، جخود می‌رسد. ابن خلکان چنین پنداشته است که ابن سیرین مصحف نقطه گذاری شده‌ای داشته است که کارنقطه گذاری آن بدست یحیی بن یعمر ان، جام پذیرفته بوده است
[۱۸] وفیات الاعیان (چاپ قاهره. ۱۳۱۰ق)؛ ج۲، ص۲۲۷.
[۱۹] البرهان؛ ج۱، ص۲۵۰.
در، صورتیکه ابن سیرین درسال ۱۱۰ه، جری درگذشته است؛ و روی این حساب؛ باید بگوییم که پیش از آن تاریخ (یعنی در قرن یکم ه، جری) کار نقطه گذاری و اعراب گذاری مصحف به مرحلهء کمال رسیده بوده است؛ و این مطلبی نیست که بسادگی بتوان آنرا پذیرفت (۱۵)
سومین شخصی که در رابطه با نقطه گذاری قرآن نامش به میان می‌آید، نصربن عاصم لیثی است. کار وی در نقطه گذاری قرآن می‌تواند امتداد کار دو استادش ابوالاسود و ابن یعمر باشد. زیرا، چنانکه پیش از این گفتیم وی شاگرد این دو نفر بوده است. گو اینکه؛ ابواحمد عسکری در یکی از روایات باور نکردنیش تاءکید می‌کند بر اینکه زمانی که ح، جا، جبن یوسف ثقفی ازکاتبان دربارش خواست که حروف قرآن را نقطه گذاری کنند (و مثلاً، برای ش علامتی بگذارند که با س اشتباه نشود)
[۲۰] وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۲۵.
نصر بن عاصم به گوشه‌ای نشست و به این کار پرداخت تا به پایان رسانید. این روایت می‌خواهد بگوید که نصر نخستین کسی است که مصاحف رانقطه گذاری کرده است
[۲۱] البرهان، ج۱، ص۲۵۱..
[۲۲] المحکم، ص۶
ولی؛ باو، جود این؛ بنیاد مطلب سست تر از آنست که بتواند پایه ومایهء یک نظریهء قاطع گردد.
در عین حال؛ باید تو، جه داشت که اگر ما نتوانیم در این باره داوری قاطعی داشته باشیم؛ ونتوانیم بگوییم که ابوالاسود یا ابن یعمر یا نصر بن عاصم کدامیک نخستین کسی بوده است که قرآن را نقطه گذاری کرده است؛ این را می‌توانیم بگوییم که همهء آنان در کار زیباسازی رسم الخط قرآن و آسان سازی قرائت قرآن برای مردم سهیم بوده‌اند، و در این مطلب نیز تردیدی نیست که ح، جا، جـ هر چند که دربارهء او اختلاف نظر فراوان و، جود دارد، و نیز، قصد و نیت او ازاین کار هر چه که بوده باشد ـ در رابطه با نظارت بر نقطه گذاری قرآن و اظهار علاقه و پافشاری در این امر، اندیشهء بزرگی را، جامهء عمل پوشانیده است.
از زمان ح، جا، جبه این طرف؛ هر چه می‌گذرد، مردم بیشتر به کار ساده سازی رسم الخط قرآن می‌پردازند، و ساده سازی رسم الخط قرآن اشکال مختلفی به خود می‌گیرد: خلیل بن احمدفراهیدی
[۲۳] المحکم؛ ص۹
نخستین کسی است که دربارهء نقطه گذاری رساله‌ای می‌نویسد و در آن رساله اطراف و، جوانب این امر را بررسی می‌کند
[۲۴] کتاب النقط تاءلیف ابوعمرودانی؛ ص۱۳۳..
[۲۵] اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰.
و نیز، وی نخستین کسی است که علاماتی برای همزه و تشدید و روم و اشمام قرار داد
[۲۶] زرقانی : مناهل العرفان؛ ج۱، ص۴۰۱
نوز نوبت به ابوحاتم س، جستانی
[۲۷] اتقان.؛ ج۲، ص۲۹۰.
نرسیده است که دربارهء نقطه گذاری قرآن کتاب بنویسد که رسم الخط قرآن به مرحلهء کمال خود نزدیک شده است.
در پایان قرن سوم ه، جری؛ رسم الخط قرآن به او، جزیبایی و شیوایی می‌رسد، و بر سر برگزیدن خطهای زیبا و ابتکار علامتهای، جدید، رقابت سر می‌گیرد. از، جمله؛ برای حروف مشدد علامتی شبیه کمان (ـــ) در نظر می‌گیرند، و برای همزهء وصل (مثلاً، همزهء اءکتب در کلمهء فاکتب) بر حسب آنکه پس از حروف مفتوح یا مکسور یا مضموم قرار گرفته باشد، علامتی در بالا یازیر یا وسط شکل الف (به این شکل : فاکتب) می‌گذارند.
[۲۸] المحکم؛ ص۱۵

چه بسیار گردنه‌های پر پیچ و خم که در کار ساده سازی و زیباسازی رسم الخط قرآن بر سر راه مردم و، جود داشته است! دانشمندان اسلامی تا اواخر قرن سوم ه، جری همچنان در رابطه بانقطه گذاری قرآن اختلاف نظر دارند. اندیشهء پرهیز از نقطه گذاری قرآن نخستین بار از آن، جانشاءت گرفت که، صحابی بزرگوار، عبدالله بن مسعود گفت : متن قرآن را به همان، صورت که هست رها کنید، و چیزی، جز آن را با آن نیامیزید!
[۲۹] النقط، ص۱۳۴..
[۳۰] اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱
پس از وی نیز، در میان تابعین کسانی پیدا شدند که معطر گردانیدن اوراق مصحف؛ یا گذاردن برگ گل لابلای اوراق مصحف رامکروه دانستند۲۴ تا اینکه می‌رسیم به عصر اتباع تابعین و امام مالک ۲۵ تر، جیح می‌دهد که در این مسئله قائل به تفصیل بشود. امام مالک نقطه گذاری مصحف‌هایی را که می‌خواهند ازروی آن آموزش بدهند، جایز می‌داند، ولی نقطه گذاری مصاحف اصلی را، جایز نمی‌داند ۲۶ باو، جود این؛ اقشار مختلف مسلمانان از باب عمل به احتیاط، از نقطه گذاری مصاحف پرهیزداشتند، و فقط گاه به گاه؛ عده‌ای میانه رو پیدا می‌شدند، و بین نقط ـ که عبارت از نقطه (واعراب) گذاری است ـ و تعشیر که عبارت از گذاشتن علامتی بر سر هر ده آیه ده آیه است ـفرق می‌گذارند، و به مردم خاطرنشان می‌ساختند که نقطه گذاری با پیراسته نگهداشتن متن قرآن منافاتی ندارد
حلیمی
[۳۱] اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱..
[۳۲] زرقانی مناهل العرفان، ج۱، ص۴۰۲.
می گوید کتابت اعشار و اخماس و اسماء سور و عدد آیات مکروه است. (یعنی : مکروه است که بر سر هر ده آیه ده آیه یا پن، جآیه پن، جآیه علامت بگذارند یا نام سوره‌ها را درآغاز آن بنویسند یا تعداد آیات هر سوره را در آغاز آن مشخص کنند، یا در فاصلهء آیات شماره بگذارند زیرا، ابن مسعود گفته است، جردوا القرآن ـ: قرآن را پیراسته نگهدارید! اما,نقطه گذاری، جایز است. زیرا، شکل بخصوصی ندارد که باعث بشود کلماتی که از قرآن نیستند,کلمات قرآنی بحساب بیایند. کاری که نقطه گذاری ان، جام می‌دهد اینست که قاری قرآن راراهنمایی می‌کند که کلمات قرآنی را چگونه بخواند، و بنابراین؛ برای کسی که نیازمند این نشانه‌ها باشد، گناهی نخواهد داشت که مصحف خود را نقطه گذاری کند
[۳۳] زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۲.

ولی؛ با و، جود اینکه موضوع نقط و تعشیر (تعشیر عبارتست از گذاردن علامتی پس از هر ۱۰آیه. و یا ده آیه ده آیه کردن قرآن) با این رسایی و شیوایی توسط علمای اسلامی مطرح می‌گردید و بطور کامل توضیح داده می‌شد، اقشار مختلف مسلمانان که نمی‌خواستند ازعمل به احتیاط قدمی فراتر بروند، همچنان تا آغاز قرن پن، جم اصرار داشتند بر اینکه قرآن را ازروی مصحف‌های بی نقطه و بی اعراب بخوانند. به نظر این محتاطان سختگیر، این علامتگذاری‌ها بدعت بحساب می‌آمد، و دیدگاه مردم نسبت به بدعت گذاری در دین خداوند,هم که مشخص بود. مسلمانان به این اصل معتقد بودند که کل بدعْ ضلالْ، و کل ضلالْ فی النار (ـ: هر نوآوری و بدعتی گمراهی است؛ و هر گمراهی پایانش آتش دوزخ است
ع، جیب تر اینکه؛ بعضی از آنان ـ بنا به نقل ابو عمرو دانی گذاشتن نقطه ب، جای بعضی از حرکات را آسان می‌گرفتند، ولی سخت پرهیز داشتند از اینکه خود آن حرکات را بصورت (ــــَـــــِــــُـــ) بالا و پایین کلمات قرآنی بنویسند در عین حال؛ در همان زمان بیشترمسلمانان معاصرشان در این کار اشکالی نمی‌دیدند!
[۳۴] زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۷۰..
[۳۵] اتقان؛ ج۱، ص۹۰.

ابو عمرو دانی خودش نیز معتقد است که باید حتماً متن قرآن پیراسته و م، جرد بماند، و حرکات اعرابی که به منظور توضیح در زیر و بالای کلمات گذاشته می‌شوند، باید بطوری نوشته شوند که با خط قرآن متمایز باشند. وی؛ نقطه گذاری مصحف را با مرکب سیاه، جایز نمی‌داند، و معتقداست که این؛ تغییر دادن شکل رسم الخط قرآن است. همچنین؛ جایز نمی‌داند که قرائتهای مختلف در یک مصحف با رنگهای گوناگون نوشته بشوند، و این کار را ناپسندترین نوع آمیختن قرآن به چیزهای دیگر و تغییر دادن رسم الخط قرآن می‌داند. به نظر وی؛ باید زیر و زبرو تنوین و تشدید و سکون و مد را با رنگ قرمز، و همزه‌ها را با رنگ زرد بنویسند.
[۳۶] الاتقان، ج۱، ص۱۸تا ۲۳.

بعد، می‌رسیم به زمانی که نقطه گذاری مصحف؛ روا، جمی‌گیرد، و نه تنها، دیگر کسی آنرا مکروه نمی‌داند، و ناروا نمی‌شمارد، بلکه همه به این کار روی می‌آورند، و اعراب گذاری مصحف نیزمعمول می‌شود، و دیگر کسی با این کار مخالفت نمی‌کند؛ درست بعکس زمانی که مسلمانان می‌ترسیدند با نقطه و اعراب گذاری؛ متن قرآن تغییر پیدا کند. حالا دیگر از آن می‌ترسیدند که مبادا اگر مصحف‌ها را با نقطه و اعراب ننویسند، جاهلان متن قرآن را اشتباه بخوانند. از این، جامعلوم می‌شود که انگیزهء اساسی، جبهه گرفتن مسلمانان در برابر نقطه گذاری و اعراب گذاری قرآن در، صدر اسلام؛ و بعکس؛ روی آوردن و علاقه نشان دادن به کار نقطه گذاری و اعراب گذاری در چند قرن بعد، منحصراً، علاقمندی مسلمانان به حفظ متن قرآن بوده است. نووی (ازعلمای قرن هفتم ه، جری) ۳۲می گوید: نقطه گذاری و اعراب گذاری قرآن مستحب است؛ بدلیل اینکه وسیله‌ای برای حفظ قرآن از غلط خواند شدن و تحریف است
[۳۷] برهان؛ ج۱، ص۲۵۰..
[۳۸] تاریخ قرآن تر، جمهء، فصل دوم کتاب القرآن الم، جید، چاپ دوم؛ ص۴۲.

از، جمله نوآوری‌هایی که علمای اسلامی در آغاز کار مکروه می‌دانستند، ولی در قرنهای اخیر,بی اشکال بودن آنرا متو، جه شدند، و فتوا به مباح بودن و حتی مستحب بودنش دادند، بدعت نگارش عناوین سوره‌ها در آغاز سوره‌ها و گذاردن علائم فاصله میان آیه‌های قرآن؛ و تقسیم قرآن به ۳۰، جزء و تقسیم هر، جزء به ۴حزب؛ و تقسیم هر حزب به ۴ربع؛ و برای نشان دادن هریک از این تقسیمات؛ علائم و نقوش خاصی در، صفحات قرآن افزودن است.
پیش از همهء اینها، علامتهای فاصلهء میان آیه‌ها را مردم پذیرفتند. زیرا، احساس نیاز می‌کردندبه اینکه چگونگی تقسیم آیات قرآن را باز شناسند. بویژه؛ پس از آنکه مسلمانان به اتفاق نظررسیدند و ا، جماع کردند بر اینکه ترتیب آیات قرآن را توقیفی اعلام کنند و به کسی حق دخالت در ترتیب آیات قرآن ندهند
[۳۹] الفهرست تاءلیف ابن الندیم (چاپ فلوگل؛ ۱۸۷۱میلادی)؛ ص۶.
البته ,روشهایی که برای این علامتگذاری بر می‌گزیده‌اند، یکسان نیست. مشاهده می‌شود که گاهی برسر هر آیه شمارهء ترتیبی آیه را در سوره می‌نویسند، و گاهی نیز فراموش می‌کنند که شماره ءبعضی از آیات را بنویسند، گاهی دیده می‌شود که در آخر هر ده آیه ده آیهء سوره؛ کلمهء عشر (ده) یا حروف اول این کلمه ء را می‌نویسند ۳۵ یا در آخر هر پن، جآیه پن، جآیهء سوره؛ کلمه ءخمس (پن، ج) یا حروف اول این کلمه (خـ) را می‌نویسند، و در هیچکدام ازاین علامتگذاری‌ها اشکالی نمی‌بینند.
اما، نوشتن عناوین سوره‌ها در آغاز سوره‌های قرآن بطوری که نشان دهندهء نام هر سوره و مکی و مدنی بودن آیات آن باشد، موضوعی نبود که همه بسادگی از کنار آن بگذرد، و ناگزیر,مخالفتهای سختی را از سوی اقشار محافظه کار و طرفداران سرسخت احتیاط در اینگونه موارد باعث می‌گردید. توضیح اینکه؛ بسیاری از علماـ برخلاف عموم مردم ـ معتقد بودند که این موارد توقیفی نیستند، و ا، جتهاد، صحابه سهم وافری در اینگونه تغییرات دارد. ما نیز با آنکه در مبحث مربوط به ترتیب سوره‌های قرآن؛ ا، جتهادی بودن ترتیب سوره‌های قرآن رانپذیرفتیم و تر، جیح دادیم که ترتیب سوره‌های قرآن را مانند ترتیب آیات در هر سوره از قرآن توقیفی بدانیم؛ دلیل قاطعی در دست نداریم که بتوانیم بگوییم اسامی سوره‌های قرآن نیزتوقیفی و تعیین شده از، جانب خداوند هستند (۳۶) در مورد مکی و مدنی بودن سوره‌های قرآن نیز نمی‌توانیم ادعای ا، جماع کنیم؛ بطوریک در مورد هر سوره از قرآن همهء علمای اسلامی یک سخن باشند که مکی است یا مدنی (۳۷) همین اختلاف نظرها باعث می‌شد که پیشنهاد اینکه درآغاز هر سوره مشخصات سوره را بنویسند، با مخالفت شدید روبرو بشود. ولی؛ این مخالفت‌ها دیری نمی‌پاید و طولی نمی‌کشد که نداهای مخالفت فروکش می‌کند (۳۸) و مشاهدمی شود که نه تنها نوشتن عناوین و مشخصات سوره‌ها در آغاز هر سوره از قرآن کاملا رای، جمی‌گردد، بلکه اندک اندک نقش و نگارزدن و طلاکاری کردن کتبیبه‌های آغاز سوره‌های قرآن معمول می‌گردد، و کار به، جایی می‌رسد که، جاهلان و بی خبران چنین اعتقاد پیدا کنند که این کتیبه‌ها و طلاکاری‌ها، جزء لاینفک وحی قرآنی هستند.
بعدها، وقتی مردم این حق را به خودشان دادند که در میان آیه‌ها علامت فاصله بگذارند و اندک اندک، جراءت بیشتری پیدا کردند. و عناوین سوره‌ها را نیز بالای سوره‌ها نوشتند، دیگر کسی قادر نبود که مردم را از پیاده کردن انواع آرایش‌ها و نشانه گذاری‌ها در مصاحف باز دارد. مردم دیدند بهتر است قرآن را به، جزء و حزب تفسیم کنند، و به این منظور، برای بدست آوردن دلایل و استنداداتی از سنت پیغمبر اکرم و، صحابهء آن حضرت به کاوش در روایات پرداختند. زرکشی می‌گوید: اما، تحزیب و ت، جزیهء قرآن (یعنی تقسیم قرآن به، جزء و حزب) از آن، جا شروع شد که ابتدا قرآن را به ۳۰، جزء تقسیم کردند، و بصورت، جزوه در اختیار نوآموزان قرآن قرار دادند، وسپس به همین منظور سهل الوصول گردانیدن قرآن برای نوآموزان هر، جزء را نیز به ۴حزب و هرحزب را به ۴ربع تقسیم کردند
در مسند احمد بن حنبل و سنن ابو داود و سنن ابن ما، جه از اوس بن حذیفه روایت شده است که وی در زمان حیات رسول خدا از اصحاب آن حضرت پرسید: قرآن را چگونه حزب بندی می‌کنید؟ گفتند: ۳سوره و ۵سوره و ۷سوره و ۹سوره و ۱۱سوره و ۱۳سوره؛ و حزب مفصل از سورهء قاف (سورهء پن، جاهم قرآن) است تا آخر قرآن ۳۹
خطاطان و ناسخان نیز در زیباسازی و تکامل نگارش و خط قرآن به نوبهء خود سهیم بوده‌اند. می‌گویند: خلیفه ولید بن عبدالملک (۸۶تا ۹۶ه، جری) خالدبن الوالهیا، جرا که خط زیبایش شهرت فراوانی داشته است به کار نوشتن مصاحف گماشته بوده است. وی؛ همان کسی است که کتیبه‌های محراب مس، جدالنبی را در مدینه نوشته است (۴۰)
خط نویسان و نسخه پردازان تا اواخر قرن چهارم ه، جری همچنان مصاحف را با خط کوفی می‌نوشتند ۴۱ و در اوائل قرن پن، جم ه، جری خط زیبای نسخ، جای خط کوفی را گرفت. در خطنسخ نظام کامل نقطه و اعراب و دیگر علائمی که همچنان تا به امروز در نگارش قرآن معمول است؛ مو، جود است (۴۲)
تا می‌رسیم به زمانی که، صنعت چاپ اختراع می‌شود و مشیت خداوند بر این قرار می‌گیرد که قرآن کتاب آسمانی اسلام در اطراف و اکناف، جهان منتشر گردد. چاپ قرآن نیز مانند تهیه ءنسخه‌های خطی قرآن مراحل زیباسازی و تکامل خود را طی چند قرن گذارنیده است. قرآن برای نخستین بار، در شهر بندقیه در سال ۱۵۳۰ه، جری به چاپ رسید، ولی مقامات کلیسافرمانی، صادر کردند دائر بر اینکه همهء نسخه‌های قرآن به محض از چاپ درآمدن معدوم گردند. پس از آن هنکلمان Hinklman در شهر هامبورگ Hamburg درسال ۱۶۹۴نسبت به چاپ قرآن اقدام کرد، و پس از وی ماراکی Marracci در شهر پادو Padoue در سال ۱۶۹۸بار دیگرقرآن را به چاپ رسانید. در آن اثنا که قرآن در این ممالک غیر اسلامی بچاپ می‌رسید,مسلمانان در سرزمینهای اسلامی حتی خبر از چاپ قرآن نیز نداشتند. (۴۳)
خستین چاپ قرآن توسط مسلمانان در سال ۱۸۷۸در شهر پطرزبورگ Saint - Petersbourg روسیه؛ بهمت عثمان، صورت گرفت؛ و در همان زمان نسخهء دیگری از قرآن در شهرقازان بچاپ رسید ۴۴ بعد، نوبت به ایرانیان می‌رسد، و قرآن دو مرتبه در ایران چاپ سنگی می‌شود: یکی در تهران در سال ۱۲۴۸ق. = ۱۸۲۸م. و دیگری در تبریز در سال ۱۲۵۳ق =۱۸۳۳م در سال ۱۸۳۴میلادی؛ فلوگل Flugel آلمانی قرآن را به سبک مخصوص در لیپزیک Leipzig به چاپ می‌رساند، و بخاطر رسم الخط، جدید و ساده نویسی‌هایی که در نگارش آن بکار رفته بود,بطرز بی سابقه‌ای مورد استقبال اروپائیان قرار می‌گیرد، ولی در، جهان اسلام موفقیتی کسب نمی‌کند و، جایی باز نمی‌کندبعد، در هندوستان چاپ متعددی از قرآن منتشر می‌شود، و از سال ۱۸۷۷میلادی به بعدآستانه به کار مهم چاپ قرآن می‌پردازد.
بالاخره؛ در سالهای اخیر، در رابطه با چاپ قرآن اقدام بسیار، جالبی در، جهان اسلام ان، جام پذیرفت و در سال ۱۳۴۲ق = ۱۹۲۳م. چاپ بسیار زیبا و دقیق و آراسته‌ای از قرآن زیر نظراساتید دانشگاه الازهر مصر و با تاءیید نمایندگان ملک فوءاد اول؛ منتشر گردید. نگارش و ضبط کلمات در این مصحف مطابق قرائت عاصم بروایت حفص است (معلوم نیست چرا در اینگونه موارد گفته نمی‌شود مطابق قرائت، صحیح و متواتر قرآن که از پیغمبر اسلام به ما رسیده است؟! مگر نسخه‌های دیگر قرآن به روایت چه کسی دیگری غیر از حفص و عاصم است؟ و مگر در طول یکهزار و چهار، صد سال تاریخ اسلام تاکنون قرآنی مستقلا با قرائت یکی دیگر از قراء هفتگانه یا ده گانه یا چهارده گانه نوشته شده یا بچاپ رسیده است؟ و بعبارت دیگر: آیا تاکنون کسی، جراءت کرده است که متن قرآن را مطابق یکی ازدیگر قراءات بنویسد یا بچاپ برساند؟!)؛ جهان اسلام این مصحف را تلقی به قبول کرده است و هم اکنون در هر سال میلیونها نسخه از این مصحف بچاپ می‌رسد، و شاید تنها مصحفی باشد که همهء دانشمندان در اطراف و اکناف، جهان بر دقت ضبط و، صحت خط و نگارش آن ا، جماع دارند.
(۲۴) اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱.
(۲۵) ابوعمرودانی؛ النقط، ص۱۳۴و ۱۳۵
(۲۶) اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱.؛ النقط، ص۱۳۳
(۲۹) البرهان، ج۱، ص۲۵۱.
(۳۲) المصاحف، ابن ابی داود (ص ۱۵۸.
منبع:
سایت بلاغ، تاریخ وعلوم قرآن - از، صفحه ۱۴۳-۱۵۷.

فهرست مندرجات

۱ - پانویس
۲ - منبع


۱. وفیات الاعیان؛ ج۱، ص۱۲۵ (چاپ قاهره). .
۲. بغیْالوعاْ تاءلیف سیوطی؛ ص۲۲۱ برو کلمان در کتاب تاریخ آداب العرب، ج۱، ص۲۷.
۳. ابوعمرودانی : المحکم؛ ص۱۸- ۱۹
۴. در کتاب المحکم، ص۲۳.
۵. المحکم؛ ص۲.
۶. سیوطی الاتقان؛ ح ۲؛ ص۲۹۰.
۷. اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰.
۸. وفیات الاعیان؛ ج۲، ص۲۷۷ چاپ قاهره؛ ۱۳۱۰ق.
۹. بغیْ الوعاْ، ص۴۰۳..
۱۰. طبقات القراء، ص۳۳۶.
۱۱. برهان؛ ج۱، ص۳۷۸
۱۲. زرکشی البرهان، ج۱، ص۲۵۰.
۱۳. کتاب المحکم (ص ۶)
۱۴. اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰
۱۵. المصاحف؛ ص۱۴۱.
۱۶. المحکم؛ ص۵..
۱۷. غایْ النهایْ، ج۲، ص۳۸۱
۱۸. وفیات الاعیان (چاپ قاهره. ۱۳۱۰ق)؛ ج۲، ص۲۲۷.
۱۹. البرهان؛ ج۱، ص۲۵۰.
۲۰. وفیات الاعیان، ج۱، ص۱۲۵.
۲۱. البرهان، ج۱، ص۲۵۱..
۲۲. المحکم، ص۶
۲۳. المحکم؛ ص۹
۲۴. کتاب النقط تاءلیف ابوعمرودانی؛ ص۱۳۳..
۲۵. اتقان؛ ج۲، ص۲۹۰.
۲۶. زرقانی : مناهل العرفان؛ ج۱، ص۴۰۱
۲۷. اتقان.؛ ج۲، ص۲۹۰.
۲۸. المحکم؛ ص۱۵
۲۹. النقط، ص۱۳۴..
۳۰. اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱
۳۱. اتقان؛ ج۲، ص۲۹۱..
۳۲. زرقانی مناهل العرفان، ج۱، ص۴۰۲.
۳۳. زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۲.
۳۴. زرکشی، البرهان، ج۱، ص۲۷۰..
۳۵. اتقان؛ ج۱، ص۹۰.
۳۶. الاتقان، ج۱، ص۱۸تا ۲۳.
۳۷. برهان؛ ج۱، ص۲۵۰..
۳۸. تاریخ قرآن تر، جمهء، فصل دوم کتاب القرآن الم، جید، چاپ دوم؛ ص۴۲.
۳۹. الفهرست تاءلیف ابن الندیم (چاپ فلوگل؛ ۱۸۷۱میلادی)؛ ص۶.







جعبه ابزار