سبّت -به تشدید باء (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سُبَّت (به ضم سین و فتح باء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مقعد است. این کلمه دو بار در نهج البلاغه آمده است.
سُبَّت به معنای مقعد است. «السُبَّة: الاست»
حضرت علی (علیهالسلام) روزى
عمرو بن عاص در
صفین به ميدان آمد، سوارى از اهل
کوفه با او روبرو شد، عمرو بن عاص ديد كه آن سوار على بن ابيطالب (علیهالسلام) است، لذا پا به فرار گذاشت امام (علیهالسلام) او را تعقيب كرد، عمرو عاص ناچار براى حفظ جان خويش لباسهايش را بالا برد و كشف عورت كرد، امام (صلواتاللهعليه) حيا كرده و از تعقيب او دست برداشت، آن حضرت شنيد كه عمرو عاص در ميان اهل شام شهرت مىدهد كه على بن ابىطالب شوخ طبع است به درد ولايت نمىخورد، امام (علیهالسلام) ضمن كلامى فرمود: او در وقت جنگ امر و نهى كننده است مادامی كه شمشيرها به كار نيافتاده است ولى چون شمشير به كار افتد بزرگترين حيلهاش آن است كه مقعد خويش را به حريف نشان دهد (و آن را آشكار كند):
«فَإِذَا كَانَ ذلِكَ كَانَ أَكْبَرُ مَكيدَتِهِ أَنْ يَمْنَحَ الْقَوْمَ سُبَّتَهُ» (در اين هنگام براى رهايى جانش بهترين و بزرگترين نقشهاش آن است كه جامهاش را بالا زند و عورت خود را آشكار سازد (تا از كشتن او چشم پوشى شود))
(شرحهای خطبه:
) و آن گاه كه
مروان بن حکم در
بصره اسير شد،
حسنین (علیهماالسلام) شفاعت كردند آن حضرت مروان را بخشود و آزاد كرد، گفتند: يا اميرالمؤمنين حالا كه آزادش كرديد اجازه دهيد.
بار ديگر بيعت كند، فرموده:
«أَفَلَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمانَ لاَ حَاجَةَ لِي في بَيْعَتِهِ إِنِّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بَايَعَنِي بِيَدِهِ لَغَدَرَ بِسُبَّتِهِ» «آيا بعد از قتل
عثمان به من بيعت نكرد حاجتى به بيعت او ندارم، دست او دست يهودى است (وفا ندارد) اگر با دستش بيعت كند با مقعدش حيله مىكند.»
(شرحهای خطبه:
) يعنى در باطن بيعت را مىشكند. حضرت براى تحقير او چنين فرموده است.
این کلمه دو بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سبّت»، ج۱، ص۵۱۱.