سدر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سِدْر (به ) از
واژگان نهج البلاغه به معنای درخت كنار و به معنای شجر النبق نيز گويند و نيز به معنى ميوه است.
حضرت علی (علیهالسلام) از این واژه درباره
دنیا و
انسان استفاده کرده است. این کلمه سه بار در
نهج البلاغه آمده است.
سِدْر
به معنای درخت كنار و به معنای شجر النبق نيز گويند و نيز به معنى ميوه است. در برهان قاطع ذيل لغت «كنار» به ضمّ كاف- گويد: ميوه ایست سرخ رنگ شبيه به عنّاب ولى از عنّاب بزرگتر، به عربى آن را «سدر» گويند. يكى به معنى همان ميوه يا درخت است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره دنيا فرموده:
«قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَام بِمَنْزِلَةِ السِّدْر الْـمَخْضُودِ» «حرام آن در نزد بعضى مانند درخت سدر بىخار (يا خم شده از كثرت ميوه) شده است. ديگر سدر و سداره به معنى تحيّر و سرگردانى»
(شرحهای خطبه:
)
چنان كه حضرت درباره انسان فرموده:
«حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ، وَ اسْتَوَى مِثالُهُ، نَفَرَ مُسْتَكْبِراً، وَ خَبَطَ سَادِراً، مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ ... فَظَلَّ سَادِراً، وبَاتَ سَاهِراً» «تا چون وجودش معتدل گرديد و قامتش به كمال رشد رسيد قدم زد در حال سرگردانى آبكشان از دلو هوايش... (و چون مرگش سريد) متحير گرديد و شب را بيدار ماند.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه سه بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سدر»، ج۱، ص۵۲۲.