• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سوده بنت زمعه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنت زمعة دختر زمعة بن قیس بن عبدشمس بن عبدودّ است.




او دختر زمعة بن قیس بن عبدشمس بن عبدودّ است. نسب او به چند واسطه به لؤی بن غالب قرشی می‌رسد. مادرش نیز شموس دختر قیس بن ثابت انصاری نام داشت.
[۳] ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۲، ص۶۴۸.

قبل از اسلام به ازدواج پسر عمویش سکران بن عمرو بن عبدشمس درآمد
[۴] ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۳۲۹
و با ظهور اسلام سوده از اولین کسانی بود که به رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان ‌آورد و با ایشان (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیعت ‌کرد. پس از او همسرش سکران نیز مسلمان ‌شد و با هم در جریان هجرت دوم مسلمانان به حبشه به این سرزمین هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به مکه بازگشتند
[۹] طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.     ؛ ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.
و سکران در مکه وفات کرد. نقل است که سوده در خواب چنان دید که گویی رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شروع به راه رفتن فرمود و بر گردنش پا نهاد؛ سوده شوهرش را از موضوع خواب آگاه کرد سکران متاثر شده گفت: «اگر خوابت درست باشد پس من می‌میرم و تو با محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ازدواج می‌کنی.» چندی بعد سکران در مکه و به قولی در حبشه
[۱۴] شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ص۱۹۸.
وفات کرد و رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را دفن ‌کرد.
[۱۵] عبد البر، یوسف‌ بن‌، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۱.




‌اندکی پس از وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم)، خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی‌ همسر عثمان بن مظعون نزد رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و نظر ایشان را در مورد ازدواج جویا شد.
[۱۶] بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۴۱۶.
حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پاسخ مثبت دادند و وی نیز سوده را معرفی کرد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را جهت خواستگاری پیش سوده فرستاد. سوده در پاسخ، اختیار کار خود را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سپرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او پیام داد که به یکی از مردان قوم خود بگو تا تو را به عقد من در آورد. سوده به حاطب بن عمرو بن عبدشمس
[۲۰] ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
و به نقلی سلیط بن عمرو
[۲۴] ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
خبر داد و او سوده را به ۴۰۰ درهم به همسری رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در آورد.
[۲۶] ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
مورخان نقل کرده‌اند که در روز عروسی سوده برادر مشرکش «عبد» از شدت ناراحتی خاک بر سر می‌ریخت. این ازدواج در ماه رمضان سال ۱۰ بعثت و قبل از ازدواج با عایشه صورت گرفت. بدین ترتیب سوده اولین بانویی بود که رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از وفات خدیجه با او ازدواج کرد.
[۳۴] طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، تحقیق محمد عبدالحمید السلفی، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۲۴، ص۲۹.

پس از هجرت به مدینه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زید بن حارثه و ابورافع را برای آوردن دختران و همسرش سوده فرستاد تا آنها را از مکه به مدینه بیاورند. او به همراه دختران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) - فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و ام‌کلثوم- به رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملحق شد.
او نیز مانند اکثر زنان رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ایشان صاحب فرزندی نشدند.
[۳۷] ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۵۸.




در منابع اسلامی‌از سوده دختر زمعه به عنوان زنی روزه‌دار، شب زنده‌دار، عابد، با تقوا و زاهد یاد شده است. عایشه در باره او گفته است: «در روش و منش زنی را به‌اندازه سوده دوست نداشتم که مثلش باشم جز این که در اخلاقش تندی بود که زود برطرف می‌شد.» او از فواضل عصرش محسوب می‌شد.



مورخان و محدثان از قول سوده روایتی نقل کرده‌اند که می‌گفت: «پیش ال‌عفراء بودم که اسیران جنگ بدر را آوردند، من در خانه خویش رفتم رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را آنجا یافتم و ابوزید سهیل بن عمرو را در گوشه اتاق دیدم در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. چون او را بدین حال دیدم خودداری نتوانستم بکنم و گفتم: «ای ابوزید تسلیم شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟» در این هنگام صدای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا به خود آورد که گفت: «ای سوده بر ضد خدا و پیغمبر او سخن می‌کنی؟» گفتم: «یا رسول ‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخت وقتی دستان ابوزید را بر گردنش بسته دیدم خودداری نتوانستم و این سخن بگفتم.»
[۴۶] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۵.




از جمله مواردی که در کتب روایی و تاریخی در شرح حال سوده ذکر شده است. موضوع طلاق سوده از پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. محدثین و مورخین در وقوع یا عدم وقوع آن، اختلاف نظر دارند که البته این امر با توجه به خلق کریمانه و مداراگر رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آن هم به خاطر موضوع غریزه جنسی بسیار بعید به نظر می‌رسد.
در منابع تاریخی روایت شده که او نوبت مخصوص خود را به عایشه داد. این امر موجب شد، رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از روی محبت و مهربانی با او به گفت‌گو بنشیند؛ پس به سوده فرمود: «چه چیز تو را از من منع می‌کند؟» سوده گفت: «بخدا کسی دوست داشتنی‌تر از تو برایم نیست؛ اما لطف کنید و از من درگذرید؛ چرا که دخترانم مانع من در انجام وظایف همسرداری‌اند.» حضرت فرمود: «آیا غیر از این هم چیزی تو را از من منع می‌کند؟» گفت: «نه بخدا» حضرت او را ثنا گفت و به جهت این کارش بر او رحمت فرستاد...
[۵۳] ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۵۹.

طبق نقل ابن‌کثیر سوده ۵ یا ۶ دختر از شوهر پیشین خود داشتو از سویی بواسطه کهولت سنو بیماری و مشغله‌های دیگر میل او به مردان کم شده بود؛
[۵۷] ماجه، محمد بن، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر، ج۱، ص۶۳۴.
چنانکه در روایات تاریخی آمده که او زنی ثقیله (سنگین وزن) بود و گوشش سنگین بود. شاید مجموع این عوامل موجب شده بود که سوده نتواند، آن چنان که سزاوار است وظایف همسری خود را نسبت به رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به جای آورد. از این‌رو خواستار کناره‌گیری از حضرت شد به شرطی که همچنان در زمره همسران رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) باقی بماند. او شبی بر سر راه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشست و پس از دیدار با آن حضرت، به ایشان گفت: «به خدا مرا به مانند زنان حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و دوست می‌دارم که خداوند به روز قیامت مرا در زمره همسرانت مبعوث فرماید.»



گفته شده‌ او بعد از هجرت به مدینه جز چند مورد که همراه رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود از مدینه خارج نشد روایت شده که او و زینب بنت جحش تنها زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودند که در حجةالوداع شرکت نکردند. او پس از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خانه‌نشینی اختیار کرد و حج نکرد تا اینکه وفات کرد. می‌گفت حج و عمره من منزل است.
[۶۹] دائرة المعارف تشیع، نشر شهید محبی، ج۹، ص۳۲۲.
از سوده و احوالات او پس از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خبر چندانی بدست ما نرسیده جز یک مورد آن هم اینکه عمر در زمان خلافتش یک گونی درهم نزد او فرستاد و او آن را میان مستمندان تقسیم کرد.



شیخ طوسی، ابن عبدالبر، ابو نعیم، ابن اثیر و دیگران او را در شمار اصحاب و راویان رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نام برده‌اند. او احادیثی را از رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرد و افرادی چون ابن‌ عباس، یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره از او احادیثی نقل کرده‌اند.
[۷۲] دائرة المعارف تشیع، نشر شهید محبی، ج۹، ص۳۲۲.
از وی ۵ حدیث نقل شده است که در کتب صحیح ین مسلم و بخاری موجود است.



در سال وفات ایشان اختلاف است برخی آن را به سال ۲۳ و در اواخر خلافت عمر بن خطاب ذکر کرده‌اند و اینکه پس از وفاتش عمر بر او نماز خواند و عده‌ای دیگر این واقعه را در زمان خلافت عثمان دانستند و متذکر شده‌اند که سن سوده در سن۸۰ سالگی وفات کرده است؛ اما ابن سعد معتقد است که ایشان تا روزگار حکومت معاویه زنده بود و در شوال سال ۵۴ هجری در مدینه درگذشته است از نظر واقدی نیز این قول به واقع نزدیکتر است.



۱. بلاذزی، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۰۷.    
۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۴۲.    
۳. ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۲، ص۶۴۸.
۴. ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا، ج۱، ص۳۲۹
۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱ ص۴۰۷.    
۶. قَیْسِ طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۱۱، ص۶۰۰.    
۷. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.    
۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.    
۹. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.     ؛ ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.
۱۰. بغدادی، ابن حبیب، المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی‌تا، ج۸۰.    
۱۱. بلاذزی، أحمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.    
۱۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.    
۱۳. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.    
۱۴. شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ص۱۹۸.
۱۵. عبد البر، یوسف‌ بن‌، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۱.
۱۶. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۴۱۶.
۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، پیشین، ص۴۰۸.    
۱۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸ص۴۲.    
۱۹. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸ص۴۲.    
۲۰. ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
۲۱. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.    
۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.    
۲۳. صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۴، ج۱۱، ص۱۹۸.    
۲۴. ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
۲۵. مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۶، ص۳۳.    
۲۶. ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
۲۷. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۱۶۳ و دلائل النبوه، ج۲، ص۴۱۲.    
۲۸. احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۶، ص۴۰۰.    
۲۹. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۳.    
۳۰. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.    
۳۱. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۸۴.    
۳۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.    
۳۳. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.    
۳۴. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الکبیر، تحقیق محمد عبدالحمید السلفی، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج۲۴، ص۲۹.
۳۵. بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوه، ج۳، ص۱۵.    
۳۶. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۰۰.    
۳۷. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۵۸.
۳۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر،البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۷، ص۱۴۴.    
۳۹. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۷۰.    
۴۰. ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجبل، چاپ اول، ۱۹۹۲، ج۴، ص۱۸۶۷.    
۴۱. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۱، ص۱۹۹.    
۴۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۱۹۶.    
۴۳. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.    
۴۴. ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۶۷.    
۴۵. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۰.    
۴۶. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۵.
۴۷. واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تحقیق مارسدن جونس، موسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۱، ص۱۱۸.    
۴۸. اصفهانی، ابو الفرج، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۴، ص۳۹۷.    
۴۹. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۳.    
۵۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.    
۵۱. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۳.    
۵۲. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۱    
۵۳. ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۵۹.
۵۴. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۱۳۳.    
۵۵. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.    
۵۶. نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، قاهره، دارالکتب و الوثائق القومیه، چاپ اول، ۱۴۲۳، ج۱۸، ص۱۸۳.    
۵۷. ماجه، محمد بن، سنن ابن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر، ج۱، ص۶۳۴.
۵۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.    
۵۹. ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۶۷.    
۶۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.    
۶۱. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، ج۱، ص۸۰.    
۶۲. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۳.    
۶۳. نویری، محمد، نهایة الارب، ج۱۸، ص۱۷۳.    
۶۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.    
۶۵. أَوَّلَ ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.    
۶۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.    
۶۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.    
۶۸. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.    
۶۹. دائرة المعارف تشیع، نشر شهید محبی، ج۹، ص۳۲۲.
۷۰. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.    
۷۱. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۱۹۷.    
۷۲. دائرة المعارف تشیع، نشر شهید محبی، ج۹، ص۳۲۲.
۷۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۴۰۷.    
۷۴. ابن عبدالبر، ابوعمر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۶۷.    
۷۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۸، ص۴۰۸.    
۷۶. سُفْیَانَ ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.    
۷۷. طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۰۰.    
۷۸. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۱۹۸.    
۷۹. ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.    




سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سودَه بنت زَمعَه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۴/۲۱.    



جعبه ابزار