سُرُر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سُرُر: (عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ)«سُرُر» جمع «[[
سریر (مفرداتقرآن)|سَرير]]» در اصل به معناى تخت يا صندلى و مانند آن است كه روى آن مىنشينند و مجالس پر سرورى را برگزار مىنمايند
(توجّه داشته باشيد «سُرُر» و «سُرُور» از يک ماده است). و به تختهايى گفته مىشود كه در مجلس سرور و انس بر آن قرار مىگيرند؛ هر چند گاهى، به معناى وسيعترى نيز اطلاق شده است، تا آنجا كه گاه به تابوت ميت نيز سرير گفته مىشود، شايد به اين اميد كه مركب سرورى براى او به سوى آمرزش الهى و بهشت جاودانش باشد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با سُرُر:
(وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ) (و ما هر گونه حسد و كينه را از سينه آنها بر مىكنيم؛ در حالى كه همه برادرند، و بر تختها رو به روى يكديگر قرار دارند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه غل به معناى كينه است و بعضى گفتهاند به معناى كينه و حسد است كه آدمى را وادار مىكند به ديگران آزار برساند. و كلمه سرر جمع سرير است كه به معناى تخت (مبل) است. و كلمه نصب به معناى تعب و خستگى است: كه از خارج به آدمى روى دهد.
خداى تعالى در اين دو آيه حال متقين را در وارد شدنشان به بهشت بيان مىفرمايد. و اگر از ميان نعمتهاى بهشت با آن همه زيادى تنها اين چند چيز را شمرد به خاطر عنايتى بود كه به اقتضاى مقام داشت، چون مقام، مقام بيان اين جهت است كه اهل بهشت به گرفتارى و بدبختى گمراهان مبتلا نيستند، چون آنان سعادت، سيادتشان، كرامت و حرمتشان را از دست ندادهاند، و چون زمينه كلام اين بود، مناسب بود امنيت اهل بهشت را نام ببرد، لذا فرمود: اهل بهشت از ناحيه نفسشان و درونشان در امنيتاند، چون خداوند كينه و حسد را از دلهايشان كنده، ديگر احدى از آنان قصد سويى نسبت به ديگرى ندارد، بلكه همه برادرانى هستند در برابر هم كه بر تختها تكيه زدهاند. همچنين از ناحيه اسباب و عوامل بيرونى نيز در امنيتاند، ديگر دچار نصب (خستگى) نمىگردند. و نيز از ناحيه پروردگارشان هم ايمن هستند، و از بهشت هرگز اخراج نمىشوند، پس اهل بهشت از هر جهت در سعادت و كرامتند، و از هيچ جهتى دچار شقاوت و خوارى نمىشوند، نه از ناحيه درونشان و نه از بيرونشان و نه از خدايشان.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ) (در حالى كه بر تختها رو به روى يكديگرند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه سرر جمع سرير است، كه به معناى تختى است كه رويش مىنشينند. و رو در رو بودن تختهاى مخلصين معنايش اين است كه: آنان در بهشت دور يكديگرند و با هم مانوسند، به روى يكديگر نظر مىكنند، بدون اينكه پشت سر هم را ببينند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ) (اين در حالى است كه بر تختهايى كه در كنار هم چيده شده تكيه مىزنند، و «حورالعين» را به همسرىِ آنها در مىآوريم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه متكئين جمع اسم فاعل از باب افتعال است كه مصدر آن اتكاء مىباشد، و اتكاء به معناى تكيه دادن به پشتى و يا مثل آن است. و كلمه سرر جمع سرير است، (كه به معناى تخت و به اصطلاح امروز مبل است). و كلمه مصفوفة از ماده صف است، كه به معناى رديف قرار گرفتن چند نفر در يك خط است، (مانند صف لشكر و يا صف نماز)، پس معناى مصفوفه اين است كه: اهل بهشت به يكديگر وصلند و اتصال دارند. و معناى آيه اين است كه: ايشان بر پشتىها و بالشها تكيه دارند، در حالى كه بر روى مبلهاى رديف هم، قرار گرفته باشند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ) (مقرّبان بر تختهايى كه در صفوف مختلف در كنار هم چيده شده قرار دارند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه وضن به معناى بافتن است. بعضى هم گفتهاند: هر بافتنى را وضن نمىگويند، بلكه تنها بافتن زره را وضن مىگويند، و اگر در اينجا بافتن تخت را وضن خوانده از باب استعاره است، خواسته است از محكمى بافت آن خبر داده باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ) (در آن تختهاى زيباى بلندى است.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه سرر جمع سرير- تخت است، و منظور از مرفوع بودن تخت، مرفوع بودن مقام و منزلت كسى است كه بر آن تكيه مىزند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «سُرُر»، ص۲۹۰.