• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیدحسین صدرالحفاظ قمی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیت‌الله حاج سیدحسین رضوی قمی معروف به صدرالحفاظ از بزرگان دانشمندان شیعه در نیمهً اول قرن چهارده است. وی در حوزه‌های علمیه تهران، نجف و سامرا، از محضر اساطین فقه و اصول و کلام و حکمت، در مدت سی سال، علوم معقول و منقول را به خوبی فرا گرفت. پدر بزرگوارش، مرحوم حاج سیداسماعیل رضوی نیز از بزرگان خادمان آستانه مبارکه حضرت فاطمه معصومه و دارای منصب صدرالحفاظی بود.



در سال‌های آغازین قرن چهاردهم هجری، تهران، دارای حوزه علمیه باشکوه و ارجمندی بود که بسیاری از علما و فقها و حکمای شیعه در آنجا گرد آمده و چراغ دانش و فقاهت و حکمت شیعی را روشن نگاه داشته بودند. بسیاری از فقیهان قمی نیز پس از فراغت از تحصیل و رسیدن به مدارج عالی علم، از عتبات عالیات به پایتخت می‌آمدند و در آنجا اقامت گزیده، به تألیف و تدریس اشتغال داشتند.
یکی از آن دانشوران که سال‌ها در تهران به خدمات بزرگ علمی و دینی اشتغال داشت، مرحوم آیت‌الله حاج سیدحسین صدرالحفاظ قمی است. در این گفتار کوتاه،‌ اندکی از زندگی سراسر تلاش و کوشش او را باز گفته‌ایم.


تاریخ ولادت مرحوم صدرالحفاظ را در جایی ذکر نکرده‌اند، اما با وجود قراین و احتمالات، سال ولادتش، بین سال‌های ۱۲۵۰ و ۱۲۶۰ق بوده است. چه، وی از معاصران حاج سیدصادق قمی و ملا غلامرضا قمی بوده و تاریخ وفات آنها، در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۳۸ق، و تاریخ ولادت‌شان نیز سال ۱۲۵۵ق بوده است.
از این رو، شاید ولادت حاج سیدحسین صدرالحفاظ هم در سال ۱۲۵۵ق یا‌ اندکی پس از آن بوده باشد. پدر بزرگوارش، مرحوم حاج سیداسماعیل رضوی نیز از بزرگان خادمان آستانه مبارکه حضرت فاطمه معصومه و دارای منصب صدرالحفاظی بود.
[۱] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱، به نقل از: میرزا علی‌اکبر فیض، تاریخ قم (مخطوط.



سیدحسین در زمان حیات پدرش و در اوان نوجوانی، تحصیل علوم دینی را در قم آغاز کرد. پس از درگذشت وی، منصب پدر بدو واگذار شد و هر صبح و شام در دارالحفاظ حرم مطهر به تلاوت قرآن اشتغال داشت؛ تا اینکه توفیق، رفیق راهش شد و از این شغل منصرف گردید و برای تکمیل تحصیلات خویش به تهران رفت.
میرزای فیض می‌نویسد:
چون والدش رخت به دار جنان کشید، بر حسب وراثت، منصب جلیل والدش مرجوع به او شد. در صبح و شام، بر حسب یاسا (یاسا لغتی است مغولی به معنای رسم و عادت و قرارداد.) و قرارداد این شغل، در دارالحفاظ سر کار فیض آثار، حاضر شده، با سایر قاریان و حافظان مشغول تلاوت قرآن می‌شدند.
از بلندی نظر و علوّ فطرت، این شغل را دون مراتب و قابلیت خود ملاحظه نموده، تحصیل علم و تکمیل معنی انسانیت را وجهه همت و پیشنهاد خاطر نموده، رخت به دارالخلافه طهران کشید و در مدرسه خان مروی که مجمع علما و محل انجمن فضلاست، حجره گرفت...
[۲] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱، به نقل از: میرزا علی‌اکبر فیض، تاریخ قم (مخطوط.
[۳] رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.



میرسیدحسین، در حدود سال ۱۲۸۰ق (از آنجا که استادش مرحوم شیخ ابوالقاسم کلانتر در ۱۲۷۷ ق به تهران آمد و مشغول تدریس شد، باید سال‌ مهاجرت میرسیدحسین هم به تهران، همین سال‌ها بوده باشد.) ـ و یا سال‌های پس از آن ـ برای تکمیل تحصیلات خویش رهسپار تهران شد و به درس فقیه نامور شهر و یادگار شیخ انصاری، میرزا ابوالقاسم کلانتر نوری تهرانی حاضر گردید. بین او و فرزند استادش، علامه میرزا ابوالفضل تهرانی، دوستی کامل و رفاقت و مصاحبت پیوسته نیز برقرار شد. (زندگینامه میرزا ابوالقاسم و میرزا ابوالفضل کلانتر، در گلشن ابرار، آمده است.)
[۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۴.

میرزا علی‌اکبر فیض می‌نویسد:
... علم فقه و اصول را در مدرس تحقیق فریدالعصر و وحیدالایام میرزا عبدالرحیم نهاوندی حاضر می‌شدند، و مراتب علم و حکمت از الهی و طبیعی را در محضر حکیم بی‌مانند میرزا ابوالحسن جلوه، استفاده می‌نمود، و چندی هم زیب مجلس تحقیق حکیم عارف ربانی، آقا محمدرضا قمشه‌ای اصفهانی بوده، شرح فصوص محیی‌الدین و سایر کتب حکمیه، ملاحظه می‌نمود...
[۵] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.
[۶] رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.

او در تهران، انیس و همنشین و رفیق مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی بود و در تمام درس‌ها با هم شریک و هم‌بحث بودند. در ضمن استادان مرحوم آیت‌الله تهرانی، نام آیت‌الله العظمی سیدمحمدصادق طباطبایی هم آمده است،
[۷] انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۹۱.
از این رو، آن بزرگوار از استادان مرحوم صدرالحفاظ نیز بوده است.


مرحوم سیدحسین صدرالحفاظ همراه با دوست دانشمندش مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی، در سال ۱۳۰۰ق، رخت سفر به سوی نجف بست و در زمره شاگردان مرحوم آیت‌الله میرزا حبیب‌الله رشتی درآمد.
به نوشته مرحوم فیض:
«چون آن دو عالم کامل (آقا میرزا عبدالرحیم و آقا محمدرضا) در دارالخلافة‌ الباهرة از کسوت حیات عریان شده، سندس و استبرق جنت درپوشیدند، توقف تهران را از جهت خود بی‌فایده دید، روی به اعتاب عالیه آورد...» . (صاحب ترجمه در سال ۱۳۰۰ به عتبات مهاجرت کرده و آقا میرزا عبدالرحیم در سال ۱۳۰۴ و آقا محمدرضا در محرم ۱۳۰۶ وفات کرده‌اند. (به نقل از: آیت‌الله شبیری زنجانی))
[۸] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.



زمانی که خبر ورود این دو فاضل فرزانه به مرجع بزرگ، آیت‌الله میرزای شیرازی رسید، آنان را به سامرا طلبید. به نوشته عبرت نائینی:
... پس از چند ماه توقف وی (میرزا ابوالفضل تهرانی)، خبر ورودش به سمع حجت‌الاسلام والمسلمین، آیت‌الله فی الارضین، الحاج میرزا محمّدحسن الحسینی الشیرازی (طاب‌ثراه) رسید. مرحوم آقا سیدمحمد لواسانی را برای دعوت وی به سامرا، به نجف اشرف فرستاد و چون آن مرحوم بدان مکان شریف، مشرف گردید، به هر وسیله که ممکن بود، آن وجود محترم و مرحوم مبرور فحل، محقق السید السند المبرء من کل شین، آقا میرزا سیدحسین (صدرالحفاظ) (قدسّ‌سره‌العزیز) را که از تهران با وی رفیق و همراه [بود] و از یکدیگر منفک نمی‌شدند، به سامره سوق داد و آن دو بزرگوار، قریب ده سال در یک منزل ساکن و در خدمت حجت‌الاسلام شیرازی مشغول تلمذ بودند و با یکدیگر و با مرحومین مغفورین ملاذی الاسلام و المسلمین آقا میرزا محمدتقی شیرازی و آقا سیدمحمد اصفهانی (فشارکی)، (رفع‌الله‌مقامهما) مباحثه اجتماعی داشتند.
[۹] انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.
[۱۰] به نقل از: مصاحبی نائینی، تذکره مدینة‌الادب.

شیخ آقابزرگ تهرانی نیز می‌نویسد: «... چند سال در بحث‌های میرزای شیرازی حاضر شد و با سعی و کوشش فراوان به استفاده از آن بزرگوار همت گماشت، تا آنکه به مقامات عالی علم و دانش دست یافت و از دانشمندان ذوفنون و جامع و ماهر و متبحر به شمار رفت...».
[۱۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۳.

همچنین میرزای فیض نیز می‌نویسد: «... اکنون قریب ده سال است که در آن سرزمین، در روز روی راحت ندیده و در شب در بستر استراحت ننموده، مشغول تدریس و تدرّس است».
[۱۲] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.
[۱۳] رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.



از آنچه گفته شد، برمی‌آید که مرحوم آیت‌الله حاج سیدحسین صدرالحفاظ در حوزه‌های علمیه تهران، نجف و سامرا، از محضر اساطین فقه و اصول و کلام و حکمت، در مدت سی سال، علوم معقول و منقول را به خوبی فرا گرفت و به یکی از بزرگان دانشمندان شیعه در نیمهً اول قرن چهارده، مشهور شد. استادان ایشان عبارتند از آیات عظام:
میرزا محمدحسن شیرازی، (۱۲۳۰-۱۳۱۲ق) صاحب فتوای تحریم تنباکو؛
میرزا حبیب‌الله رشتی، (م جماد‌ی‌الثانی ۱۳۱۲ق) صاحب بدایع الافکار و شرح شرایع الاسلام؛
میرزا ابوالقاسم کلانتر نوری تهرانی، (۱۲۳۶ -۱۲۹۲ق) صاحب مطارح الانظار؛
میرزا عبدالرحیم نهاوندی (م ۱۳۰۴ق): از شاگردان شیخ انصاریو صاحب جواهر؛
آقا سید محمّدصادق طباطبایی، (م۱۳۰۰ق) نوه سید مجاهد و شاگرد صاحب فصول؛
حکیم میرزا ابوالحسن طباطبایی جلوه، (م ۱۳۱۴ق) نویسنده حاشیه بر اسفار و دیوان اشعار؛
آقا محمدرضا صهبای قمشه‌ای، (م محرم ۱۳۰۶ق) صاحب دیوان اشعار.


مرحوم حاج سیدحسین رضوی قمی ـ صدر الحفاظ ـ دو سال پس از درگذشت استادش، میرزای شیرازی، در سال ۱۳۱۴ق به ایران بازگشت و نظر به استقرار حوزه علمیه قوی و پر رونق و باشکوه در تهران، در آن شهر مستقر شد و مورد توجه ویژه خاص و عام قرار گرفت؛ به گونه‌ای که در امور شرعی و مشکلات مردم و پیش‌آمدهای حکومتی، زعیم و مرجع مردم بود. تا پایان زندگی‌اش او پیشوای دینی و مروّج دین و مذهب بود.
[۱۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۴.
مرحوم ناصرالشریعه می‌نویسد: «... عالم مزبور پس از فراغت از تحصیل در حوزه درس حجت‌الاسلام میرزای شیرازی، رخت به تهران کشید و در آن جایگاه، رحل اقامت‌ انداخت و مشغول تدریس و ترویج و امامت و افادت شد، مورد وثوق صغیر و کبیر و برنا و پیر گردید...».
[۱۵] ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۲.



یکی از اسنادی که موقعیت آن مرحوم را در تهران می‌نمایاند، سند ذیل است. این سند، نمایانگر آن است که شهید سیدمصطفی خمینی ـ فرزند بزرگوار رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی؛ ـ با نظر علمای بزرگ اصفهان، ناظر و متولی موقوفاتی در خمین بوده است و پس از شهادتش، از مرحوم صدرالحفاظ تقاضای نصب متولی دیگری کرده‌اند. ایشان نیز، آقا سیدمحمد کمره‌ای خمینی را به جای آن شهید بزرگوار منصوب کرد و این عمل، مورد تایید علمای دیگر نیز قرار گرفت. متن سند چنین است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یکی از مرقومات علماء اعلام اصفهان (ضاعف‌الله‌اقدارهم) و فرامین سلاطین صفویه (قدّس‌الله‌اسرارهم) مکشوف و معلوم شد که موقوفات مسطوره در متن، وقف بر نجف اشرف می‌باشد و چون متولی معین نداشته، تولیت آن را حکام شرع اصفهان، مرحوم مبرور جنت‌مکان آقا سیدمصطفی (طاب‌ثراه) و جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام شریعتمدار آخوند ملا محمدجواد خمینی (دام‌بقاه) واگذار فرموده بودند و اکنون که عاشر صفر است من شهور سنه ۱۳۲۱، مرحوم آقاسید مصطفی به گلوله‌ اشقیاء و اشرار شهید شده‌اند، لذا جناب مستطاب عمدة العلماء الاصفیاء و صفوة السادات الاجلّة الاتقیاء آقای سیدمحمد کمره‌ای خمینی را در محل آن مرحوم نصب و به جناب شریعتمدار آخوند محمدجواد (سلمه‌الله) مضموم داشتم که ان‌شاء‌الله با رعایت کمال احتیاط ـ کما هو المامول من جنابهما دام علاهما ـ انتفاعات املاک مسطوره را در مصارف مقرره خود مصروف دارند. حرره الحقیر حسین الرضوی القمی عفی الله عنه.
آیت‌الله شهید سیدعبدالله بهبهانی نیز در ذیل آن نگاشته است:
بسمه‌تعالی
از قرار که جناب مستطاب صفوة الفقهاء العظام ملاذ الاسلام و المسلمین آقای آقا میرزا سیدحسین قمی (دام‌مجده‌العالی) مرقوم فرموده‌اند، مطاع است. اصل وقفیت به آن مدارک ضمیمه، واضح و نصب شرایع نصاب آقای آخوند ملامحمدجواد (دام‌عمره) صحیح و متّبع است و چنان‌که مرقوم فرموده‌اند جناب شریعت‌مآب آقای سیدمحمد کمره‌ای (سمله‌الله) هم ضمیمه منصوب هستند.
حرره الجانی عبدالله الموسوی ۲۵ رجب ۱۳۲۴
[۱۶] مرادی‌نیا، محمدجواد، مجله حضور، ش۶۰، ص۷۰-۷۱.

دار الخلافة الکبری


آن فقیه بزرگ، پس از عمری افزون بر هفتاد سال آکنده از خدمات علمی و دینی، در سال ۱۳۳۲ق، در تهران بدرود زندگی گفت. پیکر پاک او به قم منتقل و در حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.
[۱۷] مرادی‌نیا، محمدجواد، مجله حضور، ش۶۰، ص۷۰-۷۱.
مرحوم محدث قمی می‌نویسد: «... و فعلاً یک سال نشده که چهار نفر از اکابر علمای قمی به رحمت الهی پیوسته‌اند؛ مانند: سیدالفقهاء و العلماء العظام، عالم محقق مدقق عظیم‌الشان آقا میرسیدحسین قمی ساکن در تهران...»؛
[۱۸] محدث قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۲۱۵.
و از آنجا که وی این کتاب را در سال ۱۳۳۳ق نگاشته، پس وفات مرحوم صدرالحفاظ قمی، در سال ۱۳۳۲ ق است؛ چنان‌که مرحوم ناصرالشریعه بدان تصریح دارد. پس قول مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی که سال وفات را حدود ۱۳۳۵، و نوشته مرحوم مقدس‌زاده که تاریخ درگذشت ایشان را ۱۳۳۴ق دانسته، هر دو اشتباه است.
[۱۹] مقدس‌زاده، سیدمحمد، رجال قم، ص۱۰۶.



(۱)آقابزرگ تهرانی، محمّدمحسن، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر.
(۲)انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت (ج۱)، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۵ش.
(۳)انصاری قمی، ناصرالدین،اختران قم، انتشارات دلیل ما.
(۴)شریف رازی، محمّد. گنجینه دانشمندان (ج۱).
(۵)فیض، میرزا علی‌اکبر، تاریخ قم.
(۶)محدث قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی تراجم علماء المذهب الجعفریة.
(۷)مقدس‌زاده، سید محمّد، رجال قم.
(۸)ناصرالشریعة، محمّدحسین، تاریخ قم. با مقدمه و پاورقی: علی دوانی۱۳۸۹.


۱. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱، به نقل از: میرزا علی‌اکبر فیض، تاریخ قم (مخطوط.
۲. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱، به نقل از: میرزا علی‌اکبر فیض، تاریخ قم (مخطوط.
۳. رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.
۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۴.
۵. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.
۶. رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.
۷. انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۹۱.
۸. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.
۹. انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.
۱۰. به نقل از: مصاحبی نائینی، تذکره مدینة‌الادب.
۱۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۳.
۱۲. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۱.
۱۳. رازی، محمدشریف، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص۱۳۸.
۱۴. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۲، ص۵۳۴.
۱۵. ناصرالشریعه، محمدحسین، تاریخ قم، ص۲۶۲.
۱۶. مرادی‌نیا، محمدجواد، مجله حضور، ش۶۰، ص۷۰-۷۱.
۱۷. مرادی‌نیا، محمدجواد، مجله حضور، ش۶۰، ص۷۰-۷۱.
۱۸. محدث قمی، شیخ عباس، فوائد الرضویه، ص۲۱۵.
۱۹. مقدس‌زاده، سیدمحمد، رجال قم، ص۱۰۶.







جعبه ابزار