شبهه وفات حضرت زهرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
برخی از کارشناسان و محققان
جمهوری اسلامی مستقر در
مجلس شورای اسلامی بیان کردند که
حضرت فاطمه دختر
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فوت ننموده بلکه
شهید شده است و از این پس در تقویمها بجای وفات، شهادت بنویسند و این روز را تعطیل اعلام نمودند. حال این شبهه به وجود میآید که چرا تا پیش از این در تقویم ایران رحلت مینوشتند. در ادامه به نقد و بررسی این شبهه میپردازیم.
اگر یک یا دو تقویم نوشتهاند وفات، آن هم با وجود اینهمه دلیل از
اهل سنت و
شیعه بر شهادت
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، استناد به چنین دلیلهایی کم ارزش است.
وفات کلمهای است عام که هم شامل مرگ طبیعی و هم شامل شهادت میشود؛ زیرا در بسیاری از موارد حتی در کتابهای معتبر، نسبت به شهادت
امام حسین،
امیرمؤمنان،
جعفر طیار (علیهمالسّلام) و همچنین در باره خلیفه دوم و سوم نیز کلمه وفات به کار رفته است.
طبرسی در
الاحتجاج مینویسد: محمد بن الحنفیة بعد وفاة اخیه الحسین (صلواتاللهعلیه)
و
ابن شهرآشوب مینویسد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «اما ان امتی ستقتله فمن زاره بعد وفاته کتب الله له حجة من حججی؛
آگاه باشید که امتم حسین را میکشند، پس هر کس پس از وفاتش او را
زیارت کند، خداوند ثواب یک
حج از حجهای مرا برای وی مینویسد.»
همچنین درباره شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نیز تعبیر به وفات وجود دارد: «وکان مع اخیه الحسن بعد وفاة ابیه (علیهمالسّلام) عشر سنین وبقی بعد وفاة اخیه الحسن (علیهالسّلام) الی وقت مقتله عشر سنین؛
امام حسین (علیهالسّلام)، پس از شهادت پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش
امام حسن (علیهالسّلام) و ده سال پس از ایشان زندگی کرد.»
در روایات اهل سنت نیز در باره امیرمؤمنان (علیهالسّلام) از کلمه «وفات» استفاده شده است: عن عمرو بن حبشی قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی فقال لقد فارقکم رجل بالامس لم یسبقه الاولون بعلم....
و خرج عبیدالله بن العباس بن عبدالمطلب الی الناس بعد وفاة علی و دفنه فقال: ان امیرالمؤمنین رحمه الله تعالی قد توفی براً تقیاً، عدلا مرضیاً...
حضرت حمزه عموی رسول خدا، در میان شیعه و سنی به «سیدالشهداء» مشهور است، در عین حال در باره او از کلمه «وفات» استفاده شده است:
منها بعد وفاة حمزة بن عبد المطلب ورسول الله...
شهادت
جفعر بن ابوطالب (علیهالسلام) از دیدگاه شیعه و سنی قطعی است؛ اما در عین حال در باره وی نیز کلمه «وفات» به کار برده شده است:
عن عَائِشَةَ قالت لَمَّا اَتَتْ وَفَاةُ جَعْفَرٍ عَرَفْنَا فی وَجْهِ رسول اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الْحُزْنَ …
اهل سنت اتفاق دارند که
خلیفه دوم توسط
ابولؤلؤ به شهادت رسیده است؛ اما میبینیم که خود آنها در کتابهایشان همواره از کلمه «وفات» درباره عمر استفاده کردهاند. آیا این دلیل میشود که بگوییم کشته شدن عمر به دست ابولؤلؤ دروغ است و عمر اصلاً کشته نشده است؟ اگر کسی کتابهای اهل سنت را بگردد، شاید بیش از هزاران مورد پیدا کند که ما به اختصار به چند مورد اشاره میکنیم:
بلاذری در
انساب الاشراف مینویسد: و خطب فاطمة بنت عمر الخطاب رضی الله تعالی عنه، بعد وفاة عمر، واصدقها مائة الف....
ویقال کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین.
و لا حجة له فی بقاء الصحابة بلا خلیفة فی مدة التشاور یوم السقیفة وایام الشوری بعد وفاة عمر رضی الله عنه لانهم لم یکونوا تارکین لنصب الخلیفة.
و روی حماد بن النضر عن محمد بن المنکدر عن عطاء عنها نحوه و قال حدثتنی بعد وفاة عمر.
والصحیح انه ولد لسنتین مضتا من خلافة عمر فیکون له وقت وفاة عمر ثمان سنین
لانه ولد یوم موت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وفطم یوم وفاة ابی بکر وبلغ یوم وفاة عمر بن الخطاب وتزوج یوم مقتل عثمان بن عفان وولد له یوم مقتل علی بن ابی طالب
صفدی در این جا برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
ابوبکر و عمر از کلمه «وفات» استفاده کرده است؛ ولی برای امیرمؤمنان (علیهالسّلام) و عثمان از کلمه «مقتل». به احتمال زیاد ایشان اعتقادی به کشته شدن عمر نداشته است.
ثم دخلت سنة ثلاث وعشرین و فیها وفاة عمر بن الخطاب.
حتی
هیثمی در کتابش بابی را با عنوان «باب وفاة عمر رضی الله عنه» قرار داده است.
عثمان بن عفان، در زمان خلافتش توسط
صحابه رسول خدا کشته شد، اهل سنت او را شهید میدانند؛ اما در عین حال در باره او از کلمه «وفات» استفاده کردهاند: ذکر وفاة عثمان بن عفان رضی الله عنه (۴۷ ق هـ ۳۵هـ).
... اخبرنا اسماعیل بن احمد قال اخبرنا محمد بن هبة الله الطبری قال اخبرنا ابو الحسین بن بشران قال اخبرنا ابو علی بن صفوان قال حدثنا ابو بکر القرشی قال حدثنی الحارث بن محمد التمیمی قال حدثنی ابو الحسن علی بن محمد القرشی عن سعید بن مسلم بن بانک عن ابیه ان عثمان بن عفان قال متمثلا یوم دخل علیه فقتل
اری الموت لا یبقی عزیزا ولم یدع لعاد ملاذا فی البلاد
سخاوی از بزرگان اهل سنت در مطلبی در باره امیرمؤمنان (علیهالسّلام)، عمر بن خطاب و عثمان از کلمه وفات استفاده میکند:
... وبالکاف والجیم ایضا: الی ان وفاة عمر بن الخطاب کانت فی سنة ثلاث وعشرین، وذلک فی آخر یوم فی ذی الحجة شهیدا.
وبالهاء واللام: الی ان وفاة عثمان بن عفان کانت فی سنة خمس وثلاثین وذلک فی ذی الحجة ایضا شهیدا.
وباللام والتحتانیة: الی ان وفاة علی بن ابی طالب کانت فی سنة اربعین، وذلک فی رمضان شهیدا.
وفات عمر در سال ۲۳ هـ بود که در آخر
ذیالحجه، شهید شد.
وفات عثمان در سال ۳۵هـ بود که در ذیالحجة همان سال شهید شد.
وفات علی بن ابیطالب در سال ۴۰هـ بود که در رمضان همان سال به شهادت رسید.
این که در تقویمهای پیش از سال ۱۳۷۲، به جای شهادت، وفات آمده باشد، دروغی آشکار است. بلی، پیش از انقلاب این گونه بوده است. بر فرض که چنین باشد، آیا تقویم میتواند ملاک درستی یا نادرستی وقایع و اعتقادات باشد؟ جای بسی تاسف است که برخی برای اثبات یا رد مطلبی اعتقادی، به چنین ادله سستی استناد میکنند. از قدیم گفتهاند که: «الغریق یتشبّث بکل حشیش؛ کسی که در حال غرق شدن است به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد».
با وجود روایات صحیح السند در کتابهای اهل سنت مبنی بر هجوم ابوبکر و عمر به خانه صدیقه شهیده (سلاماللهعلیها)، استناد به چنین دلایلی چه ارزشی دارد؟
این که تقویمها به جای شهادت «وفات» نوشته باشند، دلیل بر عدم شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نمیشود؛ چرا که کلمه «وفات» هم شامل مرگ طبیعی و هم شهادت میشود و حتی در باره امام حسین، امیرمؤمنان، حمزه سیدالشهداء، جعفر بن ابوطالب (علیهمالسّلام)، عمر بن خطاب و عثمان بن عفان نیز این واژه به کار برده شده است.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا تا قبل از سال ۷۱، تقویمها درباره حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از کلمه «وفات» استفاده میکردهاند؟»