شرابخواری برخی راویان صحاح سته
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طبق نظر کارشناسان
علم حدیث،
وکیع بن جراح از راویان
صحاح سته، شراب میخورده است؛ اما بعضی از وهابیها، ادعا کردهاند که شرابخواری راویان
صحیح بخاری مدرک معتبری ندارد، و اگر هم داشته باشد، مربوط به قبل از نقل
روایت آنها است؛ این مقاله به بررسی این ادعا میپردازد.
یکی از مشهورترین راویان
صحاح سته وکیع بن جراح است، که
مزی در
تهذیب الکمال در مورد او میگوید:
روی له الجماعة. همه صاحبان صحاح سته از او روایت نقل کردهاند.
اما طبق روایات معتبر
اهلسنت، او شرابخوار بوده است، و حتی بعضی از روایات به صراحت این امر را مربوط به دوران نقل روایت او میدانند:
یعقوب بن سفیان (متوفای ۲۷۷) که از شاگردان بلاواسطه
احمد بن حنبل (متوفای ۲۴۱) است ـ احمد نیز شاگرد وکیع است ـ از احمد نقل میکند که گفت:
«وقد سئل احمد بن حنبل: اذا اختلف وکیع وعبد الرحمن بن مهدی بقول من تاخذ؟ فقال: عبد الرحمن یوافق اکثر وخاصة سفیان کان معنیا بحدیث سفیان وعبد الرحمن یسلم علیه السلف ویجتنب شرب المسکر؛
از احمد بن حنبل سوال شد که اگر وکیع و عبدالرحمن بن مهدی (در نقل روایت) با یکدیگر اختلاف داشتند، حرف کدامیک را قبول کنیم؟ پاسخ داد: در بیشتر موارد حرف عبد الرحمن درست است، و مخصوصا در نقل از سفیان، زیرا عبد الرحمن توجه خاصی به سفیان داشت؛ همچنین سلف (بزرگان گذشته) از دست عبد الرحمن در امان بودند (به آنها دشنام نمیداد) و همچنین عبد الرحمن چیزی که او را مست کند، نمیخورد!»
مفهوم سخن احمد بن حنبل این است که وکیع بن جراح از مسکرات میخورده است؛ زیرا اگر این خصوصیات، در وکیع وجود نداشت، معنا نداشت که احمد برای برتری دادن
عبدالرحمن بن مهدی بر او به این خصوصیت استناد کند! همچنین اگر این شرابخواری مربوط به دوران قبل از نقل روایت او بود، نباید تاثیری در صحت و یا اشتباه بودن روایات او میگذاشت!
در نتیجه این روایت، هم شرابخواری او را ثابت میکند و هم اینکه نقل روایات او در دوره شرابخواریاش بوده است! سند روایت نیز به احمد صحیح است؛ چرا که فسوی مستقیما از خود احمد بن حنبل این روایت را نقل کرده است و هر دوی آنها از برترین محدثان و راویان تاریخ اهل سنت هستند.
او در تاریخ خویش نقل میکند که:
«قرات علی التنوخی عن ابی الحسن احمد بن یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن البهلول الانباری قال حدثنی ابی قال حدثنی جدی اسحاق بن البهلول قال قدم علینا وکیع بن الجراح فنزل فی المسجد علی الفرات فکنت اصیر الیه لاستماع الحدیث منه فطلب منی نبیذا فجئته بمخیسة لیلا فاقبلت اقرا علیه الحدیث وهو یشرب فلما نفذ ما کنت جئته به اطفا السراج فقلت له: ما هذا؟ فقال: لو زدتنا لزدناک.»
روایت را نزد تنوخی خواندم، از ابوالحسن احمد بن یوسف بن یعقوب از پدرش، او از پدربزرگش اسحق بن بهلول که گفت:
وکیع بن جراح به نزد ما آمد و در مسجدی در کنار فرات منزل کرد؛ من برای شنیدن روایت به نزد او میرفتم؛ روزی از من نبیذ (شراب کشمش) خواست؛ شب هنگام برای او شرابی آوردم که خوب جا افتاده بود؛ من (از روی جزوه او) روایت میخواندم و او نیز شراب میخورد؛ وقتی که شرابی که آوردم تمام شد، چراغ را خاموش کرد (تا نتوانم بخوانم)! به او گفتم چرا اینچنین میکنی؟ گفت اگر بیشتر آورده بودی، ما بیشتر به تو (روایت) میدادیم!
در سند این روایت افراد متعددی وجود دارند که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
ذهبی در مورد التنوخی میگوید:
علی بن المحسن ابوالقاسم التنوخی سماعاته صحیحة... قلت محله الصدق والستر.
علی بن محسن تنوخی... او به درستی روایت شنیده است... او راستگو است و پرهیزکار.
ابن اثیر در مورد احمد بن یوسف بن یعقوب میگوید:
وفیها توفی احمد بن یوسف بن یعقوب بن البهلول... وکان عابدا محدثا ثقة.
در این سال، احمد بن یوسف بن یعقوب از دنیا رفت... و عابد، محدث و ثقه بود.
خطیب بغدادی در مورد
یوسف بن
یعقوب بن
اسحاق بن بهلول میگوید:
یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن البهلول... وکان ثقة
یوسف بن یعقوب... و ثقه بود.
خطیب بغدادی در مورد
اسحاق بن بهلول نیز میگوید:
اسحاق بن البهلول... وکان ثقة... وقال عبد الرحمن بن ابی حاتم سالت ابی عن اسحاق بن بهلول الانباری فقال صدوق.
اسحاق بن بهلول... ثقه بود، عبد الرحمن بن ابی حاتم میگوید از پدرم در مورد او سوال کردم، و گفت: راستگو است.
بنابراین سند این روایت نیز صحیح است، و نشان میدهد که وکیع همزمان با نقل حدیث شراب نیز میخورده است.
خطیب بغدادی چنین روایت میکند که:
«اخبرنا هلال بن محمد الحفار اخبرنا اسماعیل بن محمد الصفار حدثنا جعفر بن محمد یعنی الطیالسی قال: سمعت یحیی بن معین یقول: سمعت رجلا سال وکیعا فقال: یا ابا سفیان شربت البارحة نبیذا فرایت فیما یری النائم کان رجلا یقول انک شربت خمرا، فقال وکیع: ذاک الشیطان.
یحیی بن معین گفت: شنیدم که شخصی با وکیع سخن میگفت و به او گفت: ای اباسفیان، دیشب
نبیذ (شراب کشمش) خوردم، و در خواب دیدم که به من گفتند: تو مستکننده نوشیدهای! وکیع گفت: گوینده شیطان بوده است! (یعنی نبیذ
حرام نیست)!»
در سند این روایت افراد متعددی وجود دارند که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
ذهبی در مورد او میگوید:
الحفار الشیخ الصدوق مسند بغداد ابوالفتح هلال بن محمد.
حفار، استاد راستگو، مسند بغداد (کسی که در بغداد همه به او سند میدادند) بود.
اسماعیل بن محمد بن اسماعیل بن صالح بن عبد الرحمن الصفار الثقة الامام النحوی المشهور حدث عن الحسن بن عرفة واحمد بن منصور الزیادی والکبار وانتهی الیه علو الاسناد روی عنه الدارقطنی وابن مندة والحاکم ووثقوه.
اسماعیل بن محمد، مورد اعتماد، امام، و دانشمند مشهور
علم نحو بود. سندهای باارزش همه به او ختم میشد،
دارقطنی و
ابنمنده و حاکم از او روایت نقل و او را توثیق کردهاند.
جعفر بن محمد بن ابی عثمان الحافظ المجود ابوالفضل الطیالسی البغدادی. . قال احمد بن المنادی کان مشهورا بالاتقان والحفظ والصدق قال الخطیب کان ثقة ثبتا حسن الخط صعب الاخذ مات فی رمضان سنة اثنتین وثمانین ومائتین.
جعفر بن محمد، حافظی که حفظش بسیار خوب بود،
احمد بن منادی گفته: او در استواری راستگویی و حفظ مشهور بود، خطیب گفته: او موثق، مورد اعتماد بود خط زیبا داشت.
یحیی بن معین. هو الامام الحافظ الجهبذ شیخ المحدثین ابوزکریا یحیی بن معین... قال عبد الرحمن بن ابی حاتم سئل ابی عن یحیی فقال امام. قال النسائی ابوزکریا احد الائمة فی الحدیث ثقة مامون.
یحیی بن معین، پیشوا، حافظ، جهبذ (: مَرد عارف و دانشمند، آنکه خوب را از بد تشخیص دهد. این واژه فارسی است) استاد محدثین بود. عبد الرحمن بن ابی حاتم گوید که از پدرم درباره او سؤال کردم، گفت: امام است.
نسائی گفته: او یکی از پیشوایان در
علم حدیث، مورد اعتماد و اطمینان بود.
اخبرنا بن الفضل اخبرنا دعلج اخبرنا احمد بن علی الابار حدثنا محمد بن یحیی قال: قال: نعیم بن حماد: تعشینا عند وکیع او قال: تغدینا فقالای شیء تریدون اجیئکم به نبیذ الشیوخ او نبیذ الفتیان؟ قال: قلت: تتکلم بهذا قال هو عندی احل من ماء الفرات قلت له: ماء الفرات لم یختلف فیه وقد اختلف فی هذا.
از
نعیم بن حماد روایت شده است که شام یا نهار را نزد وکیع خوردیم؛ پس گفت: چه چیزی برای شما بیاورم؟ شراب پیرمردان را (شراب سبک) و یا شراب جوانان را (سنگین)!! گفتم از شراب سخن میگویی؟ پاسخ داد: شراب نیز من از آب
فرات گواراتر است. گفتم: کسی در حلال بودن آب فرات اختلافی ندارد؛ ولی در حلیت شراب اختلاف دارند.
در سند این روایت افراد متعددی وجود دارند که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
القطان. الشیخ العالم الثقة المسند ابوالحسین محمد بن الحسین ابنمحمد بن الفضل البغدادی القطان الازرق. وحدث عنه البیهقی والخطیب ومحمد بن هبة الله اللالکائی وابوعبدالله الثقفی وجماعة سواهم. وهو مجمع علی ثقته.
القطان، استاد، دانشمند، مورد اعتماد بود. بیهقی، خطیب و... از او روایت نقل کردهاند، تمام علمای
علم رجال بر وثاقت او
اجماع دارند.
دعلج. دعلج بن احمد بن دعلج بن عبد الرحمن المحدث الحجة الفقیه الامام ابومحمد السجستانی ثم البغدادی التاجر ذو الاموال العظیمة... قال ابوسعید بن یونس حدث بمصر وکان ثقة... وقال الحاکم دعلج الفقیه شیخ اهل الحدیث فی عصره...
دعلج، محدث، حجت (کسی که سیصد هزار حدیث حفظ است) فقیه، و امام بود.
ابوسعید بن یونس گفته: در
مصر روایت نقل میکرد و مورد اعتماد بود. حاکم گفته: دعلج، فقیه و استاد اهل حدیث در زمان خودش بود.
الابار. الحافظ المتقن الامام الربانی ابوالعباس احمد بن علی بن مسلم الابار من علماء الاثر ببغداد... قال الخطیب کان ثقة حافظا متقنا حسن المذهب. وقال جعفر الخلدی کان الابار من ازهد الناس.
احمد بن علی، حافظ استوار، پیشوای ربانی، از علمای علم حدیث در
بغداد بود. خطیب گفته: او مورد اعتماد، حافظ، استوار بود.
جعفر خلدی گفته: او از زاهدترین مردمان بود.
وی از روات بخاری، مسلم و سایر
صحاح سته است.
الذهلی. محمد بن یحیی بن عبدالله بن خالد بن فارس بن ذؤیب الامام العلامة الحافظ البارع شیخ الاسلام وعالم اهل المشرق وامام اهل الحدیث بخراسان ابوعبدالله الذهلی مولاهم النیسابوری... وقال الخطیب کان احد الائمة العارفین والحفاظ المتقنین صنف حدیث الزهری وجوده وکان احمد بن حنبل یثنی علیه وینشر فضله... قال زنجویه بن محمد کنت اسمع مشایخنا یقولون الحدیث الذی لا یعرفه محمد بن یحیی لا یعبا به... قال ابنابی حاتم کتب ابی عن محمد بن یحیی بالری وهو ثقة صدوق امام من ائمة المسلمین وثقه ابی وسمعته یقول هو امام اهل زمانه... وقال النسائی ثقة مامون. وقال ابنابی داود حدثنا محمد بن یحیی وکان امیرالمؤمنین فی الحدیث.
محمد بن یحیی ذهلی، پیشوا، علامه، حافظ، با تقوا، شیخ الاسلام و دانشمند مردم مشرق و پیشوای اهل حدیث در خراسان بود. خطیب گفته: یکی از پیشوایان عارف، یکی از حافظ استوار بود، احمد بن حنبل او را ستایش و فضائلش را منتشر میکرد.
زنجویه گفته: من از استادانم شنیدم که میگفتند: حدیثی را که محمد بن یحیی نشناسد، ارزش توجه ندارد.
ابن ابیحاتم گفته: پدرم در
ری از او روایت نقل میکرد، او مورد اعتماد، راستگو و پیشوای از پیشوایان مسلمانان بود، پدرم او را توثیق میکرد و شنیدم که میگفت: او پشوای مردم زمان خودش بود. نسائی گفته: او مورد اعتماد و امین بود.
ابن ابیداود گفته: محمد بن یحیی « امیرالمومنین» در علم حدیث بود.
وی از روات بخاری است. او از رواتی است که درباره دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ عدهای او را توثیق کردهاند و یکی از ائمه اعلام دانستهاند و عدهای نیز تضعیف کردهاند؛ اما
شمسالدین ذهبی نام او را در کتاب «
ذکر من تکلم فیه و هو موثق» آورده است:
نعیم بن حماد خ مقرونا د ت ق حافظ وثقه احمد وجماعة واحتج به البخاری...
نعیم بن حماد، حافظ بود، احمد بن حنبل و جماعتی او را توثیق کردهاند، بخاری به روایت او احتجاج کرده (به عنوان شاهد در صحیح بخاری از او روایت نقل کرده).
و سپس برخی از تضعیفات را در باره او نقل کرده است.
و در سیر اعلام النبلاء مینویسد:
نعیم بن حماد بن معاویة. ابنالحارث بن همام بن سلمة بن مالک الامام العلامة الحافظ ابوعبدالله الخزاعی المروزی الفرضی الاعور صاحب التصانیف...
قال ابوبکر الخطیب یقال ان اول من جمع المسند وصنفه نعیم. یوسف بن عبدالله الخوارزمی سالت احمد بن حنبل عن نعیم بن حماد فقال لقدکان من الثقات... ابراهیم بن عبدالله بن الجنید سمعت یحیی بن معین وسئل عن نعیم فقال ثقة... قال ابوزکریا نعیم ثقة صدوق رجل صدق انا اعرف الناس به کان رفیقی بالبصرة کتب عن روح خمسین الف حدیث... قال احمد العجلی نعیم بن حماد ثقة مروزی... وقال ابوحاتم محله الصدق.
نعیم بن حماد، امام، علامه و حافظ بود. خطیب بغدادی گفته: نخستین کسی که روایات مسند را جمع کرد، نعیم بن حماد بود.
یوسف بن عبدالله خوارزمی گفته: از احمد در باره نعیم بن حماد سؤال کردم، گفت: به راستی که او از «ثقات» بود.
ابراهیم بن عبدالله گفته از یحیی بن معین در باره نعیم شنیدم، پس گفت: ثقه است. ابوزکریا گفته: نعیم ثقه و راستگو بود، مردی که راست میگفت، من از دیگران بیشتر او را میشناسم، او در
بصره رفیق من بود، از روح پنجاه هزار حدیث نوشته بود.
احمد عجلی گفته: نعیم بن حماد ثقه بود. ابوحاتم گفته: راستگو بود.
ذهبی در کتب مختلف خویش، در مورد او شرابخواری را مطرح کرده است و این مطلب را به نقل از دیگر علمای اهلسنت بیان کرده است:
وقد روی غیر واحد ان وکیعاً کان یترخص فی شرب النبیذ.
تعداد زیادی نقل کردهاند که وکیع خورد نبیذ را جایز میدانست.
چندین نفر نقل کردهاند که وکیع، نوشیدن شراب کشمش را جایز میدانست!
و در جای دیگر مینویسد که: از ابوسعید اشج نقل میکند که گفت:
وقال ابوسعید الاشج کنت عند وکیع فجاءه رجل یدعوه الی عرس فقال اثم نبیذ قال لا قال لا نحضر عرسا لیس فیه نبیذ قال فانی آتیکم به فقام.
ابوسعید اشج گفت: من پیش وکیع بودم که شخصی را او را به عروسی دعوت کرد، سؤال کرد که آیا نبیذ هست، گفت: نه. وکیع گفت: من در عروسی که در آن نبیذ نباشد، شرکت نمیکنم. گفت: برای تو میآورم؛ پس وکیع بلند شد و رفت.
خطیب بغدادی، روایت دیگری را به این صورت نقل کرده است:
«حدثت عن ابی الحسن الدارقطنی قال حدثنی القاضی ابوالحسن محمد بن صالح بن علی بن ام شیبان الهاشمی قال حدثنی ابی قال حدثنا ابوعبد الرحمن سفیان بن وکیع بن الجراح قال حدثنی ابی قال کان ابی وکیع یصوم الدهر... ثم یدخل الی منزله فیقدم الیه افطاره وکان یفطر علی نحو عشرة ارطال من الطعام ثم یقدم له قربة فیها نحو من عشرة ارطال نبیذ فیشرب منها ما طاب له علی طعامه ثم یجعلها بین یدیه ویقوم فیصلی ورده من اللیل وکلما صلی رکعتین او اکثر من شفع او وتر شرب منها حتی ینفذها ثم ینام.»
از فرزند وکیع روایت شده است که پدرم روزها روزه میگرفت... موقع
افطار، ده
رطل (هر رطل تقریبا دو و نیم کیلو است) غذا برای او میآوردند و با آن افطار میکرد، سپس مشکی که در آن تقریبا ده رطل شراب کشمش بود برایش میآوردند؛ هر مقدار که میل داشت، مینوشید، و سپس آن را در کنار خود گذاشته و میایستاد و نماز میخواند؛ هر زمان که دو رکعت یا بیشتر میخواند، دوباره از آن مینوشید تا اینکه مشک خالی شود؛ و سپس میخوابید!
البته درباره شرابخواری او روایات دیگری نیز وجود دارد که ما به اختصار به همیناندازه اکتفا کردیم.
وکیع بن الجراح، راوی صحاح سته اهل سنت، اهل شرب مسکرات بوده، خوردن مسکرات را جایز میدانسته، و همزمان علمای اهلسنت از او روایت نقل میکردهاند.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا برخی از راویان صحاح سته شرابخوار بودهاند؟»