• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرایط تفسیر (خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آداب و شرایط تفسیر امورى‌اند که مراعات آن‌ها خطاى مفسّر را به حداقل مى‌رسانند. دانشمندان و مفسّران بر این بحث مهم تأکید کرده‌اند. اشتباهات و اختلافات در تفسیر نوعاً بر (دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۶) اثر غفلت از آن است.(سید محمد باقر حکیم، تفسیر سورة الحمد، ص۳۲) البته آداب و شرایط مورد بحث بیشتر در تفسیر اجتهادى مطرح مى‌باشد و گرنه تفسیر روایى محض آداب و شرایط چندانى ندارد.
پیشینه:
طرح این بحث به صورت مبسوط سابقه‌اى طولانى ندارد؛ ولى ریشه آن را مى‌توان در روایاتى جستوجو کرد که از تفسیر قرآن بدون علم(بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن، ص۳۹_۴۷؛ انصارى، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۳۹) و بدون آگاهى از ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید(بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن، ص۳۹_۴۷؛ انصارى، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۴۱_۱۴۴) و مراجعه به روایات(انصارى، فرائد الاصول، ج۱، ص۱۴۱_۱۴۴) نهى مى‌کنند؛ همچنین بنا به اعتقاد جمعى مقصود از تفسیر به رأى در روایاتى که از تفسیر به رأى قرآن نهى مى‌کنند، تفسیر قرآن بدون داشتن شرایط و علوم مورد نیاز است.(ابن‌عطیة اندلسى، المحرر الوجیز، ج۱، ص۱۷_۱۸؛ حاجى خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۴۳۳_۴۳۴) صحابه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و پس از آن تابعان با وجود کوشش فراوان براى فهم قرآن، به گونه‌اى که به همراه فراگیرى تلاوت، معانى آن را نیز مى‌آموختند(طبرى، جامع البیان، ج۱، ص۵۶؛ ابن‌عطیة اندلسى، المحرر الوجیز، ج۱، ص۱۸_۱۹؛ طوسى، التبیان، ج۱، ص۴) ، در تفسیر قرآن شدیداً احتیاط مى‌کردند و تفسیر قرآن را بدون داشتن علوم و شرایط مورد نیاز مذموم مى‌دانستند.(قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۲۱؛ صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ج۱، ص۵۱_۵۳)
راغب اصفهانى در مقدمه تفسیرش شرایطى را براى مفسر ذکر کرده است که با وجود آن‌ها از تفسیر به رأى دور است. وى آگاهى از دانش‌هاى لغت، اشتقاق (صرف)، نحو، قرائات، سیره، حدیث، اصول فقه، فقه، کلام و علم الموهبه را که براى تفسیر جنبه ابزارى دارند از شرایط تفسیر صحیح مى‌داند.(راغب، مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۶)
سمرقندى(سمرقندى، بحرالعلوم، ج۱، ص۳۵) و ابن‌عطیه(ابن‌عطیة اندلسى، المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۱) نیز آگاهى از برخى دانش‌ها نظیر لغت و اسباب نزول را از شرایط تفسیر بیان مى‌کنند. ابوحیان نیز از هفت دانش لغت، نحو، بیان و بدیع، اصول فقه، حدیث، کلام و قرائات به عنوان دانش‌هایى یاد مى‌کند که مفسّر در تفسیر قرآن به آن‌ها نیاز دارد.(ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ص۱۴_۱۶؛ ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ص۲۶) به باور زرکشى قرآن دریایى عمیق است که فهم آن دقیق است و تنها کسانى به فهم آن دست مى‌یابند که در دانش‌هایى مهارت داشته باشند و در نهان و آشکار با خدا به پرهیزگارى رفتار کنند و از نزدیک شدن به شبهات بپرهیزند.(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۳)
وى پس از ذکر مهم‌ترین منابع تفسیر که به جهت ارتباط محتوایى و تأثیر مستقیم آن‌ها در روشن ساختن مفاد آیات مورد بهره‌بردارى قرار (دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۷) مى‌گیرند، دانش‌هاى لغت، صرف، نحو، معانى، بیان و بدیع را از مهم‌ترین علوم ابزارى مى‌داند که مفسّر باید در آن تبحّر داشته باشد(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۵۶؛ زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۳_۱۷۴) ؛ همچنین وى شناخت قواعد اصول فقه را لازم‌ترین راه براى برداشت احکام از آیات مى‌داند.(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۶) نامبرده در نوع چهل و یکم البرهان نکاتى دقیق و ارزشمند را که در تفسیر قرآن کاربرد دارند یادآورى مى‌کند.(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۴۶)
سیوطى در الاتقان، تفسیر قرآن را براى کسانى روا مى‌شمارد که داراى علوم لغت، نحو، صرف، اشتقاق، معانى، بیان، بدیع، اصول فقه، کلام، اسباب نزول، قصص، ناسخ و منسوخ، فقه، حدیث و علم موهبت باشند. وى در پایان علم موهبت را تبیین مى‌کند.(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۷_۴۷۹) آلوسى نیز از دانش‌هاى لغت، نحو، معانى و بیان و بدیع، علم الحدیث، اصول فقه، کلام و قرائات به عنوان نیازهاى دانش تفسیر یاد مى‌کند.(آلوسى، روح المعانى، ج۱، ص۱۴_۱۵) رشیدرضا به تبع استادش عبده براى دستیابى به مرتبه اعلاى تفسیر فهم معانى حقیقى الفاظ در زمان نزول قرآن، توجه به زبان و اسلوب‌هاى قرآن (معانى و بیان)، علم به احوال بشر، آگاهى از کیفیت هدایت بشر به وسیله قرآن و علم به سیره پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یارانش را ضرورى مى‌داند(رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۱_۲۴)، به هر روى این بحث امروزه اهمیت ویژه‌اى یافته است و در پژوهش‌هاى مقدماتى تفسیر با عناوینى چون شرایط مفسر(صابر حسن محمد، الدرالثمین، ج۱، ص۲۳_۲۹)، صفات لازم براى مفسر(سبحانى، المناهج التفسیریه، ص۱۹_۴۸)، آداب تفسیر، شرایط و آداب تفسیر(کامل موسى و على دحروج، کیف نفهم القرآن، ص۱۸۳_۱۸۷؛ سالم صفار، نقد منهج التفسیر، ص۴۶_۷۱؛ محمد حمد زغلول، التفسیر بالرأى، ص۱۷۲_۱۷۷) و صفات و آداب مفسر(صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ص۶۱_۶۶) به آن‌ها توجه شده است.
شرایط و صلاحیت هاى مفسّر:
دانشمندان شرایط و صلاحیت‌هاى لازم براى مفسر قرآن را در دو بخش ارائه کرده‌اند(راغب، مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۴؛ سید محمد باقر حکیم، تفسیر سورة الحمد، ص۳۴_۶۱؛ زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ص۱۵۳_۱۵۶؛ زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ص۱۷۳_۱۷۴):
۱. شرایط نفسى:
شرایط نفسى و روحى مفسّر برخى ذاتى و غیر اکتسابى‌اند؛ مانند برخوردارى از سرعت انتقال، هرچند این ویژگى به طور ارادى و با تمرین و آموزش تقویت و تضعیف‌پذیر است. برخى نیز اکتسابى‌اند؛ مانند ملکه استنباط، نیت نیکو، تقوا، صداقت در نقل قول‌ها، بى‌طرفى علمى و دخالت ندادن آرا و اندیشه‌هاى فردى و گروهى، روى آوردن به تفسیر قرآن همراه با اخلاص و توکل بر خداوند و تدبّر و تفکر، برخوردارى از عقیده درست، اعتقاد به (دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۸)
وحیانى بودن قرآن، پرهیز از هواهاى نفسانى و تعصّب و پیشداورى در امر تفسیر، اجتناب از تحمیل آراى شخصى بر قرآن و جز این‌ها.(محمود رجبى، روش شناسى تفسیر قرآن، ص۳۷۸_۳۸۰؛ صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ص۶۱_۶۳) برخى توانمندى فکرى، صفاى باطن و فعّال بودن ذهن مفسّر را از شرایط کمال تفسیر برشمرده‌اند.(عمید زنجانى، مبانى و روش‌هاى تفسیر قرآن، ص۱۸۱_۱۸۲؛ محمود رجبى، روش شناسى تفسیر قرآن، ص۳۷۸) راغب علم الموهبة را نیز از شرایط تفسیر دانسته است.(راغب، مقدمة جامع التفاسیر، ص۹۵) وى این سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) را که «هر کس به آنچه مى‌داند عمل کند خداوند علم آنچه را نمى‌داند به او مى‌دهد» ناظر به علم موهبت مى‌داند.(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۹؛ سیوطى، درالمنثور، ج۱، ص۳۷۲) علم موهبت هرچند اکتسابى نیست، مقدمات آن یعنى تقوا و عمل صالح در حیطه توان انسان است(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۹) ، از این رو بدعتگذار، متکبّر، خودخواه، اصرار کننده بر گناهان کبیره یا کسى که ایمان در دلش راه نیافته یا در تحقیق ضعیف است یا به هر سخنى اعتماد مى‌کند به معانى و اسرار قرآن راه نمى‌یابد(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۱۸۰_۱۸۱) و خداوند در قرآن تصریح مى‌کند که متکبران را از فهم آیات قرآن باز مى‌دارد(علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۲۴۰؛ قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۲۸۳؛ سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۹_۴۸۰) : «سَاَصرِفُ عَن ءایـتِىَ الَّذینَ یتَکبَّرونَ فِى الاَرضِ بِغَیرِ الحَقِّ».(اعراف:۱۴۶) برخى معتقدند معناى صرف آیات این است که توان فهم قرآن را از آنان (متکبران) باز مى‌گیرد(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۹_۴۸۰)، افزون بر این حقایق و معارف عالى قرآن را جز پاکان ادراک نمى‌کنند: «لا یمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون».(شوکانى، فتح القدیر، ج۵، ص۱۶۰؛ آلوسى، روح المعانى، ج۲۵، ص۲۳۵؛ مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۲۶۸) (واقعه:۵۶) آلوسى معتقد است علم موهبت فقط براى فهم اسرار قرآن لازم است نه فهم معانى آن.(آلوسى، روح المعانى، ج۱، ص۱۵) امام على(علیه السلام)مى‌فرماید: خداوند کلامش را سه بخش کرده است:
أ. آنچه همه مردم آن را مى‌فهمند.
ب. آنچه فقط کسانى آن را ادراک مى‌کنند که خداوند به آن‌ها شرح صدر عنایت فرموده و ذهنى باصفا و احساسى لطیف و قوّه تشخیص صحیح دارند.
ج. آنچه فقط خدا و امینان وحى و راسخان در علم آن را مى‌دانند.(حر عاملى، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۹۴؛ ابومنصور طبرسى، الاحتجاج، ج۱، ص۳۷۶) برخى محققان آنچه را امروزه شرایط نفسى مفسّر مى‌نامند اشاره به علم موهبت و مقدمات تحصیل آن مى‌دانند.(محمود رجبى، روش شناسى تفسیر قرآن، ص۳۷۵)
۲. شرایط علمى:
از دیرباز مفسران بر این نکته تأکید کرده‌اند که مفسر پیش از ورود به تفسیر باید علوم پیش نیاز تفسیر را بیاموزد.(حاجى خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۴۳۳) برخى (دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۴۹) تفسیر قرآن بدون کسب این علوم را تفسیر به رأى دانسته‌اند. مهم‌ترین علوم مورد نیاز در تفسیر قرآن عبارت‌اند از(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۷_۴۷۹؛ آلوسى، روح المعانى، ج۱، ص۱۴_۱۵؛ رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۱۸_۲۴) :
أ. لغت:
راغب شناخت معانى واژه‌هاى قرآن را نخستین مددکار در فهم معانى قرآن مى‌داند(راغب، مفردات، ص۵۴)، بر این اساس مفسر باید با معانى مفردات قرآن اعم از حقیقت، مجاز، منقول، حقیقت شرعى و عرفى با مراجعه به منابع لغوى کهن و معتبر و کتاب‌هاى وجوه و نظایر و فروق لغویه آشنا باشد.(ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ۱۴؛ آلوسى، روح المعانى، ج۱، ص۱۴) ناگفته نماند که زبان در میان همه ملت‌ها در حال تحول و تطور است و چه بسا یک لغت با گذشت زمان به طور کلى معناى جدیدى مى‌یابد. بر مفسر لازم است با زبان و فرهنگ عربى حجاز و پیرامون آن در عصر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آشنا باشد، زیرا قرآن به زبان عربى آن زمان نازل شده است.(رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۱_۲۲؛ محمد حسین بهشتى، روش برداشت از قرآن، ص۱۴_۱۵)
ب. علم صرف:
آشنا بودن با اصل و ریشه کلمات قرآنى و اشتقاقات آن‌ها نیز از علوم مورد نیاز مفسر است؛ براى نمونه زهرى گفته است: واژه «دکر» در زبان عربى نیست؛ ولى تاج کندى بر او خرده گرفته است که «وَادَّکرَ بَعدَ اُمَّة»(یوسف:۴۵) و «فَهَل مِن مُدَّکر»(قمر:۱۵) در قرآن آمده است، در حالى که اشکال تاج ناشى از غفلت از ریشه این کلمات (ذکر) است.(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۱، ص۲۹۷_۲۹۸)
ج. علم نحو:
این دانش در فهم قرآن نقشى کلیدى دارد و آگاهى از آن براى پى بردن به ساخت‌هاى ترکیبى کلمات و جملات براى دریافت معناى صحیح آن‌ها در آیات قرآن ضرورى است و فهم آیات قرآن بدون این علم ممکن نیست، لذا بسیارى از مفسران در تفسیر آیات به تبیین اعراب کلمات آن مى‌پردازند و مفسّر باید آن را بداند.(ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ص۱۴؛ سمین حلبى، الدرالمصون، ج۱، ص۱۹)
د. علوم بلاغى شامل معانى، بیان و بدیع:(آلوسى، روح المعانى، ج۱، ص۱۵؛ سید عبدالقادر ملاحویش، بیان المعانى، ج۱، ص۷)
مفسر با این علوم فصاحت و بلاغت، مطابقت کلام با مقتضاى حال و موارد تشبیه، استعاره، حقیقت، مجاز و محسّنات و زیبایى‌هاى کلام وحى را باز مى‌شناسد. زمخشرى به اهمیت فوق العاده این علوم در تفسیر توجه داده است.(زمخشرى، الکشاف، ج۱، ص۱_۸) سیوطى نیز آن‌ها را از مهم‌ترین ارکان تفسیر دانسته است.(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۲۱۰)
هـ . علوم قرآنى:
بسیارى از مباحث علوم (دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۵۰) قرآنى نظیر ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، مکى و مدنى، اسباب نزول و قرائات(سیوطى، الاتقان، ج۲، ص۴۷۸_۴۷۹) تأثیر زیادى در فهم قرآن دارند و آگاهى مفسر از آن‌ها از شرایط اساسى تفسیر است و بعضاً در روایات نیز بر این نکته تأکید شده است.(فیض کاشانى، تفسیر الصافى، ج۱، ص۳۹؛ طباطبایى، المیزان، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد باقر حکیم، تفسیر سورة الحمد، ص۳۷_۳۹) برخى افزون بر آگاهى از اسباب نزول آیات آگاهى از فضاى نزول هر سوره و جوّ نزول قرآن را نیز در فهم قرآن دخیل دانسته‌اند.(جوادى آملى، تسنیم، ج۱، ص۲۳۵_۲۳۸)
و. علوم حدیث:
در قرآن مجملات، عمومات و مطلقاتى هستند که مبین، مخصّص و مقید آن‌ها در احادیث رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت آن حضرت وارد شده‌اند، ازاین رو بر مفسّر لازم است براى تفسیر آیات به روایات تفسیرى نیز مراجعه کند(سبحانى، المناهج التفسیریه، ص۳۴) و با توجه به اینکه روایات تفسیرى از ارزش یکسانى برخوردار نیستند، لازم است مفسّر قرآن براى تمییز روایات صحیح از ناصحیح قادر به شناسایى متون احادیث (درایة الحدیث) و راویان آن (روایة الحدیث) باشد.(صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ص۵۳)
ز. اصول فقه:
این علم انواع دلالت‌هاى کلام و شرایط حجیت آن‌ها را بیان مى‌کند.(سیوطى، الاتقان، ج۳، ص۴۷۸؛ ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ص۱۵؛ محمد بن احمد جزى الغرناطى، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۸) شناخت بسیارى از قواعد مباحث الفاظ و بخشى از مباحث حجّت آن به ویژه در تفسیر آیات فقهى قرآن بسیار ضرورى است.(زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، ج۲، ص۶)
ح. فقه:
با توجه به اینکه بخش قابل توجهى از آیات قرآن آیات الاحکام است مفسر باید با دانش فقه آشنا باشد.(محمد بن احمد جزى الغرناطى، التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۸؛ زمخشرى، الکشاف، ج۱، ص۹)
ط. کلام:
براى شناخت مباحث اعتقادى قرآن آگاهى به این علم براى مفسر ضرورى است.(ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، ج۱، ص۱۶؛ معرفت، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۵۴) رشید رضا(رشید رضا، تفسیر المنار، ج۱، ص۲۲_۲۴) و برخى دیگر افزون بر شرایط یاد شده، شناخت احوال بشر در دوران‌هاى مختلف به ویژه فرهنگ و تمدن عرب در دوران جاهلیت و کیفیت هدایت آن‌ها به وسیله قرآن، همچنین آشنایى با سنت و سیره رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و صحابه آن حضرت را براى مراتب عالى تفسیر لازم مى‌دانند.(زرقانى، مناهل العرفان، ج۲، ص۵۸_۵۹؛ محمد حسین على صغیر، دراسات قرآنیه، ص۳۱_۳۲؛ صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ص۵۳_۶۰)
افزون بر آنچه گذشت استفاده از منابع معتبر و مراعات قواعد تفسیر(خالد بن عثمان، قواعد التفسیر، ج۱، ص۳۶_۳۸؛ فهد بن عبدالرحمن، بحوث فى اصول التفسیر، ص۱۳۶_۱۴۳؛ صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، ص۵۵) از دیگر شرایط ضرورى براى تفسیر است.(دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸، ص۵۱)
فهرست منابع:
(۱) قرآن کریم؛
(۲) سیوطى، الاتقان، به کوشش سعید المندوب، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق؛
(۳) ابومنصور طبرسى، الاحتجاج، به کوشش سید محمد باقر، دارالنعمان، ۱۳۸۶ ق؛
(۴) سمرقندى، بحرالعلوم، به کوشش محمود مطرجى، بیروت، دارالفکر؛
(۵) ابوحیان اندلسى، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ ق؛
(۶) فهد بن عبدالرحمن، بحوث فى اصول التفسیر، ریاض، مکتبة التوبه، ۱۴۱۹ ق؛
(۷) بحرانى، البرهان فى تفسیر القرآن، قم، البعثه، ۱۴۱۵ ق؛
(۸) زرکشى، البرهان فى علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل، قاهره، احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۶ ق؛
(۹) سید عبدالقادر ملاحویش، بیان المعانى، دمشق، مطبعة الترقى، ۱۳۸۴ ق؛
(۱۰) طوسى، التبیان، به کوشش احمد حبیب العاملى، بیروت، دار احیاء التراث العربى؛
(۱۱) جوادى آملى، تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش؛
(۱۲) محمد بن احمد جزى الغرناطى، التسهیل لعلوم التنزیل، لبنان، دارالکتاب العربى، ۱۴۰۳ ق؛
(۱۳) صلاح عبدالفتاح، تعریف الدارسین، دمشق، دارالقلم، ۱۴۲۱ ق؛
(۱۴) محمد حمد زغلول، التفسیر بالرأى، دمشق، مکتبة الفارابى، ۱۴۲۰ ق؛
(۱۵) سید محمد باقر حکیم، تفسیر سورة الحمد، قم، مجمع الفکر الاسلامى، ۱۴۲۰ ق؛
(۱۶) فیض کاشانى، تفسیر الصافى، بیروت، اعلمى، ۱۴۰۲ ق؛
(۱۷) مغنیه، التفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۱ م؛
(۱۸) رشید رضا، تفسیر المنار، قاهره، دارالمنار، ۱۳۷۳ ق؛
(۱۹) مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ ش؛
(۲۰) معرفت، التفسیر والمفسرون، مشهد، الجامعة الرضویه، ۱۴۱۸ ق؛
(۲۱) طبرى، جامع البیان، به کوشش صدقى جمیل، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق؛
(۲۲) قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۳) محمد حسین على صغیر، دراسات قرآنیه، الاعلام الاسلامى، ۱۴۱۳ ق؛
(۲۴) صابر حسن محمد، الدرالثمین، ریاض، دارعالم الکتب، ۱۴۲۶ ق؛
(۲۵) سمین حلبى، الدرالمصون، به کوشش على محمد معوض و دیگران، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق؛
(۲۶) سیوطى، درالمنثور، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۶۵ ق؛
(۲۷) آلوسى، روح المعانى، به کوشش محمد حسین، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ ق؛
(۲۸) محمد حسین بهشتى، روش برداشت از قرآن، ۱۳۶۰ ش؛
(۲۹) محمود رجبى، روش شناسى تفسیر قرآن، تهران، الهادى، ۱۳۷۹ ش؛
(۳۰) شوکانى، فتح القدیر، بیروت، دارالمعرفه؛
(۳۱) انصارى، فرائد الاصول، به کوشش گروهى از محققان، قم، مجمع الفکر الاسلامى، ۱۴۱۹ ق؛
(۳۲) خالد بن عثمان، قواعد التفسیر، مصر، داربن عفان، ۱۴۲۱ ق؛
(۳۳) زمخشرى، الکشاف، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛
(۳۴) حاجى خلیفه، کشف الظنون، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ ق؛
(۳۵) کامل موسى و على دحروج، کیف نفهم القرآن، بیروت، داربیروت المحروسه، ۱۴۱۲ ق؛
(۳۶) عمید زنجانى، مبانى و روش‌هاى تفسیر قرآن، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۳ ش؛
(۳۷) ابن‌عطیة اندلسى، المحرر الوجیز، به کوشش عبدالسلام، لبنان، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۳ ق؛
(۳۸) راغب، مفردات، به کوشش صفوان داودى، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛
(۳۹) راغب، مقدمة جامع التفاسیر، به کوشش احمد حسن، کویت، دارالدعوة، ۱۴۰۵ ق؛
(۴۰) سبحانى، المناهج التفسیریه، بیروت، دارالولاء، ۱۴۲۶ ق؛
(۴۱) زرقانى، مناهل العرفان، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ ق؛
(۴۲) طباطبایى، المیزان، بیروت، اعلمى، ۱۳۹۳ ق؛
(۴۳) سالم صفار، نقد منهج التفسیر، بیروت، دارالهادى، ۱۴۲۰ ق؛
(۴۴) حر عاملى، وسائل الشیعه، قم، آل البیت(علیهم السلام) لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق؛
(۴۵) دائرة المعارف قرآن کریم؛
(۴۶) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی؛



جعبه ابزار