• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شهر بشبالق(خام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بِشبالِق (بشبالیغ ) ، پَنجیکَث سغدی (هر دو به معنای پنج شهر)، شهری در ترکستان شرقی که در نوشته های قرنهای دوم تا هفتم ، از آن فراوان یاد شده است. محل آن را کاشفان روسی ، به کمک اطلاعات مندرج در مآخذ چینی ، در ۱۳۲۶/۱۹۰۸ از نو کشف کردند. این شهر در ۴۷ کیلومتری غرب کوشانگ (به چینی کوچونگ )، در قرن دوازدهم بنا شده ، و در ده کیلومتری شمال تسی موسا ، نزدیک دهکدة هوپائوتسه قرار دارد. گرداگرد ویرانه های آن (که به پوچونگ تسه مشهور است )، ده کیلومتر است.
از قرن دوم میلادی به بعد، بشبالق در منابع چینی به عنوان اقامتگاه شاهزادگان محلی ذکر شده است . از ۶۵۸ به بعد، به سبب آنکه مرکز «ناحیة پنج شهر» یکی از چهار پادگان چینیها بود، مرکز یکی از بخشهای اداری چینی (با حاکمی چینی یا ترک ) به شمار آمده است . نام این شهر در کتیبه های اورخون ( II ، ۲۸ E ؛
کتیبة کولی چور رجوع کنید به تامسون ، ص ۱۵۳؛
برنستام ، فهرست ) نیز ذکر شده است . از آن زمان ، اسامی چینی کینمان و پی تینگ (دربار شمالی ) به جای بشبالق به کار رفته است .
به روایت تانگ شو شاتو ها (اهالی ریگزار رجوع کنید به دنبالة مقاله ) از ۹۳تا۲۰۲ـ۲۰۳ نزدیک بشبالق زندگی می کردند. این شهر بعد از جنگهای طولانی
(کاشغری ، ج ۱، ص ۱۰۳؛کاشغری ، ج ۱، ص۳۱۷؛
مروزی ، ص ۷۳) در ۱۷۵ به دست تبتیها افتاد و سپس مقر شاهزادگان تُرک بَسمِل شد و در ۲۴۶ (همراه با لقب ایدی / ایدوق قوت : فرمانروای مقدس ) به اویغورها به میراث رسید. بنا به گزارش یک هیئت چینی ، در ۳۷۲این شهر بیش از پنجاه معبد بودایی ، یک صومعة بودایی ، زیارتگاههای مانوی و یک دریاچه (مصنوعی ؟) داشته است . اهالی برای تأمین زندگی خود به کاشت انواع سبزی با استفاده از آبیاری مصنوعی ، پرورش اسب و فلزکاری اشتغال داشته اند. تنها مأخذ قدیمی اسلامی که در آن ذکری از این شهر رفته حدود العالم ،است که تألیف همین سال است . در این کتاب ، بشبالق مقرّ فرمانروایان تُغُزغُز • دانسته شده است .
اشاره ای که ادریسی (ادریسی ،ج ۱، ص ۴۹۹؛ادریسی ،ج ۱، ص۵۰۲) به این شهر می کند، محتملاً بر اساس مأخذ دیگری است ، و آن رحلة تمیم بن بحر مطوّعی است.
بشبالق اقامتگاه شمالی حکمرانان شاخة غربی دولت اویغورها (ملقب به ایدوق قوت ، ایدی قوت یا ایدو اوت )، تحت سلطة قراختاییان • قرار گرفت.
در ۶۰۶، حاکم اویغوری بشبالق شهر را به میل خود تسلیم مغولان کرد و در جنگهای آنان شرکت جست . در فرمانروایی مغول ، بشبالق با دنیای اسلام تماس کاملاً نزدیکی داشت و در قرن هفتم با وجود مقاومت اویغورها، که می دانستند با ورود اسلام سلطة معنوی آنان بر فرمانروایی مغول از دست خواهد رفت ، بتدریج دین اسلام به این شهر راه یافت . بعد از اینکه حاکم مغولی آسیای مرکزی ، مسعودبن محمود یَلَواچ (سفیر)، در ۶۵۰ـ۶۵۱ به حکمرانی بشبالق رسید، ایدی قوت در رمضان ۶۵۶، محرمانه دستور کشتار مسلمانان شهر را صادر کرد، ولی به فرمان خان بزرگ ، منکوقاآن ، دستگیر شد و به قتل رسید. با این حال ، سلسلة او همچنان دوام یافت (جوینی ، ج ۲، ص ۳۴ و بعد؛جوینی ، ج ۲، ص ۸۸؛جوینی ،ج ۳، ص ۶۰ و بعد؛
رشیدالدین فضل الله ، ج ۲، ص ۳۰۴ و بعد؛
حمدالله مستوفی ، ص ۵۸۸).
از ۶۵۸ به بعد، این شهر ظاهراً میان قلمرو خان بزرگ (مغول ) و دولت جغتای از یک دوره استقلال بهره مند بوده است . شهر در ۶۷۴ حمله ای از جانب مغرب را دفع کرد. در این دوره ، بشبالق مبدأ راه چاپاری چین به آسیای مرکزی بود. سپس ناحیة بشبالق ظاهراً ضمیمة دولت جغتای شد. از سرنوشت بعدی شهر اطلاعی در دست نیست . به نظر می رسد که شهر در قرن هفتم همزمان با سلسلة ایدی قوت از میان رفته باشد؛
و از آن به بعد، چینیها نام پی تینگ را منحصراً برای مشخص کردن ناحیه ای به کار برده اند که در قرن دهم ، مغولستان نامیده می شد و دین اسلام در آنجا کاملاً جا افتاده بود. بعد از آن دیگر ذکری از بشبالق به میان نیامده است .
منابع :
(۱)محمدبن محمد ادریسی ، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۲)عطاملک بن محمد جوینی ، تاریخ جهانگشای ، چاپ محمد قزوینی ، لیدن ۱۹۰۶ـ۱۹۳۷؛
(۳)حدودالعالم من المشرق الی المغرب ، چاپ عکسی لنینگراد ۱۹۳۰؛
(۴)حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، چاپ عبدالحسین نوائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۵)رشیدالدین فضل الله ، کتاب جامع التواریخ ، ج ۲، چاپ ادگار بلوشه ، لیدن ۱۹۱۱؛
(۶)محمودبن حسین کاشغری ، دیوان لغات الترک ؛
(۷)شرف الزمان طاهر مروزی ، ابواب فی الصین والترک و الهند منتخبة من کتاب طبائع الحیوان ، ( مع ترجمة و شرح بالانکلیزیة بقلم ف . مینورسکی ، لندن ۱۹۴۲ ؛
(۸) W. Barthold , Orta Asya Tدrk Ta ف r   khi h ¤ akk  ° nda dersler , Istanbul ۱۹۲۷ (German version, ۱۲ Vorlesungen دber die Geschichte der Tدrken Mittelasiens , Berlin ۱۹۳۵;
(۹) French version, Histoire des Turcs d'Asie centrale, Paris ۱۹۴۵);
(۱۰) idem, Turkestan down to the Mongol invasion , London ۱۹۲۸ ) GMS , N.S.V), index;
(۱۱) A.N.Bernstamm, Social'no- إkonomic § eski۶y stroy orkhono-yeniseyskikh Tyurok VI-VIII vekov (ساختار اجتماعی و اقتصادی ترکهای اورخون و ینی سئی از قرن ۶ تا قرن ۸) , Moscow and Leningrad ۱۹۴۶;
(۱۲) E. Bretschneider, Mediaeval researches... , ۲ vols., London ۱۹۱۰, i, ۶۵ f., ii, ۲۷-۳۳, and a map;
(۱۳) idem, Notices of the Mediaeval geography , in JRAS , North China Branch, N.R.X (۱۸۷۶) ۷۵-۳۰۷;
(۱۴) Ed. Chavannes, Documents ;
(۱۵) B. Dolbez § ev in the Izv. Russk . Komiteta dlya izuc § eniya Sredney i Vostoc § noy Azii IX , April ۱۹۰۹;
(۱۶) Muh ¤ ammad H ¤ aydar Du  gh ¢ la  t, Ta ف r   kh ¢ Rash ¢   d   , trans. E. Denison Ross, London ۱۸۹۵;
(۱۷) A. Herrmann, Atlas of China , Cambridge, Mass. ۱۹۳۵, ۳۴-۳۹;
(۱۸) H ¤ udu  d al-`A  lam= The Regions of the world , tr. V. Minorsky, London ۱۹۳۷, Index s.vv. "Panj   kath ¢ " and "pei-t ف ing";
(۱۹) V. Minorsky, Tam   m ibn Bah ¤ rs Journey, BSOAS , xii/ ۲ (۱۹۴۸) ۲۷۵-۳۰۵;
(۲۰) idem, BSOAS , xv/ ۲ (۱۹۵۵) ۲۶۳;
(۲۱) O. Pritsak, Karachanidische Studien , Thesis Gخttingen ۱۹۴۸ (typescript);
(۲۲) B. Spuler, Die Mongolen in Iran ۲ , Berlin ۱۹۵۵;
(۲۳) Sir Aurel Stein, Innermost Asia, ۱۹۲۸;
(۲۴) Wilhelm Thomson, ZDMG (۱۹۲۴);
(۲۵) Chinese reports in K. A. Wittfogel and Fe  ng Chia-She  ng, Hist. of the Chinese society Liao , Philadelphia ۱۹۴۹, ۹۵, ۱۰۴, ۱۰۷, ۶۳۶, ۶۵۵.



جعبه ابزار