شیخ محمّدرضا شبیبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شبیبی، شیخ محمدرضا
از علما، دانشمندان و برجسته ترین ادیبان مجاهد عراق در قرن چهاردهم هجری. وی فرزند شیخ جواد بود و در ۶ رمضان ۱۳۰۶ ق در نجف اشرف به دنیا آمد و نزد پدرش پرورش یافت. او ـ همانند پدر خود ـ میل فطری بسیار به آموختن علوم اسلامی داشت. از اینرو مبادی علوم را فراگرفت و مقدمات را خواند و از آغاز نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. همچنین در مجالس درس فه و اصول علمای بزرگ وقت مانند آخوند خراسانی و دیگران حاضر می شد و به واسطه سعه ذهن و وسعت افق فکرش به آموزش علوم قدیمه اکتفا نکرد بلکه در فنون دیگر نیز وارد شد و در علوم بلاغت، فلسفه و تاریخ و دیگر دانش ها به مقام بالایی دست یافت تا اینکه در سن جوانی از شمار سرآمدان این علوم گردید و در فصل و تقدم ضرب المثل شد. وی با بعضی از بزرگان ادب آن روز همکاری داشت و در مجامع ادبی ادیبان حضور می یافت.
او از پیشگامان جنبش فکری و نهضت ملی عراق بود که در زنده کردن فرهنگ و ادبیات عربی در زمان حکومت ترکان عثمانی کوشید،روزگاری که چراغ های زبان عربی خاموش بود. وی در همه فنون ادبی و نیز در زمینه های تربیت فکری و اخلاقی،سیاست، وصف، غزل، مدح و مرثیه، تهنیت و غیره اشعاری سرود و آنها را در مهمترین کتاب ها و مجلات عربی، به ویژه مجله العرفان منتشر می ساخت. شعر او تأثیر آشکاری در نهضت ادبی و تغذیه فکری و بیداری احساسات و برانگیختن استعدادها داشت. وی در بلاغت و سخنوری کمتر مانند داشت، مقالات فراوانی که از او در مهمترین مجلات عربی انتشار یافته گواه و نشانه مقام و دانش و دقت نظر او در بحث و پژوهش و سبک ویژه اوست که از پیشرفته ترین سبک های جدید است. افزون بر همه اینها، لغت دان بزرگی بود که افراد آگاه، به علو مقام او اعتراف دارند.
نهضت ادبی جدید عراق توسط شیخ محمدرضا به همراه نه تن از علمای شیعه عراق شکل گرفت و با گرایش های اسلامی خاص متبلور شد. او در ۱۳۳۱ ق مجموعه شعری موسوم به العراقیات با همکاری دو تن از شاعران لبنانی منتشر کرد . ویژگی بارز این اشعار، مخالفت مطلق با استعمار غربی و زیر سؤال بردن تمدن غرب به عنوان تمدن وحشی و سلطه طلب بود و مسلمانان را بی وقفه به مقاومت در مقابل استعمار فرامی خواند. ترجمه نموه اشعار او از این قرار است: ما این عصر را عصر قهقرایی نامیده ایم/ گرچه آن را عصر پیشرفت و تجدد نامیده اند/ مردم از تمدن چه چیزی را توقع دارند/ که در آن بینا، نابینا گردد و افراد هدایتگر گمراه شوند/ این تمدن ظهور کرد و مردم فضیلت ها را از دست دادند / انسان ها برای آن فضایل خلق شده اند و گویی که آن انسان ها وجود خارجی ندارند.
وی در ایام انقلاب عراق، خدمات ارجمند و امور مهمی انجام داد و به نمایندگی از سوی عموم مردم عراق، اعم از علما، بزرگان و آزادیخواهان به نمایندگی برای مذاکرات سیاسی انتخاب شد. در نشستی که ویلسون فرماندار انگلیسی عراق در ۸ ربیع الاول ۱۳۳۷ ق برای نظرخواهی از علما راجع به تشکیل یک دولت عربی وابسته به انگلستان در عراق در شهر نجف تشکیل داد، وی جزو نمایندگان علما و بزرگان عرقا بود. چند ماه پیش از آن و اندکی پس از شکست قیام مردم نجف در شوال ۱۳۳۶ ق، شیخ محمدرضا شیبی به همراه گروهی از علمای شیعه، «حزب نجفی» را که یک سازمان سیاسی زیرزمینی بود و در شهر نجف تأسیس کرد. این حزب بر پایه اصول دقیق حزبی تأسیس نشده بود، بلکه بر اساس هماهنگی میان علما و رؤسای قبایل و به خاطر بسیج آنان و آمادگی برای دوران انقلاب ـ در صورتی که موقعیت مناسب آن فرا رسد و شرایط و اوضاع اقتضا کند ـ عمل می کرد. شاخه های این حزب، در کربلا، حله، کوفه، رمیثه، ناصریه، سوق الشیوخ، بصره و … گسترده بود.
علما، بزرگان و آزادیخواهان عراق او را به نمایندگی خود به حجاز فرستادند و نامه هایی را که مردم عراق جمع آوری کرده و امضا نموده بودند به او دادند. شیبی در شوال ۱۳۳۷ ق به حجاز مسافرت کرد و پس از سختی های بسیار بدانجا رسید و با شریف حجاز ملاقات کرد و او را از اوضاع عراق آگاه ساخت و نامه ها را به او داد. سپس شریف نامه ها را برای فرزندش امیرفیصل در پاریس فرستاد. شبیبی تا تعیین امیز فیصل به پادشاهی عراق، به آن کشور بازنگشت و سپس او و گروهی از بزرگانی که در جریان انقلاب عراق از آن کشور گریخته بودند، همراه با امیر به عراق بازگشتند. وی در راه بازگشت، به دمشق رفت و تا ۱۳۳۹ ق در آنجا اقامت داشت.
شبیبی به راستی از بانیان عزت و شرف و از ارکان وزین حکومت عراق بود. پس از تأسیس کشور عراق، وی در بغداد اقامت کرد و از ۱۳۴۳ ق به بعد، بارها و زیر معارف گردید و نیز رئیس مجلس نمایندگان و رئیس مجلس اعیان شد (۱۳۵۶ق)، اما به دنبال کودتای عبدالکریم قاسم در ۲۶ ذیحجه ۱۳۷۷ ق، از ریاست فرهنگستان عراق برکنار گردید.
شبیبی عضو افتخاری چند فرهنگستان علمی و ادبی در دمشق، قاهره، … بود، او در شب جمعه ۲ شیعیان ۱۳۸۵ ق درگذشت.
آثار بسیار و ارزشمندی از او برجای مانده است، از جمله: تاریخ الفلسفه، التذکره،دیوان شعر؛ فلاسفه الیهود فی الاسلام؛ المأنوس فی لغه القاموس؛ المسأله العراقیه؛ مورخ العراق؛ ابن الفوطی.
منابع: الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء، ۶: ۱۲۷-۱۲۸؛ تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)، ۱۳۴-۱۳۵؛ طبقات اعلام الشیعه؛ نقباءالبشر فی القرن الرابع عشر، ۲: ۷۴۵-۷۴۷؛ نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ۱۸۹، ۲۳۲، ۲۴۱٫