• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صحیح و فاسد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صحت ، در مقابل فساد و در لغت به معناى تمامیت است .




در علم اصول ، صحت به معناى دارا بودن تمام اجزا و شرایط و در مقابل فساد است که به معناى دارا نبودن تمام اجزا و شرایط است که سبب عدم ترتب آثار مطلوب از شى ء مى‌باشد؛ یعنى اگر چیزى صحیح باشد آثارى دارد ، ولى اگر فاسد شد آن آثار در خارج پدید نمى‌آید.



اختلاف است که آیا صحت و فساد از مجعولات تشریعى و احکام وضعى است، مانند: زوجیت ، حریت و ملکیت، و یا این که از منتزعات عقلى و احکام عقلى است؛ یعنى عقل است که این معانى را درک مى‌کند.

۲.۱ - نظر اول


عده‌اى معتقدند صحت و فساد مجعول‌اند ـ یا به جعل استقلالى تشریعى و یا به جعل تبعى ـ و این جعل به عالم اعتبار و تشریع مربوط است؛ از این رو، همان‌گونه که زوجیت و ملکیت در عالم اعتبار و تشریع جعل گردیده است ، صحت و فساد هم مجعول می‌باشد.

۲.۲ - نظر دوم


برخى دیگر جعل صحت و فساد را معقول نمى‌دانند، زیرا عقل این امور را انتزاع مى‌کند؛ از این رو، اگر در خارج ، "مأتى به" با "مأموربه" مطابق بود، عقل انتزاع صحت، وگرنه انتزاع فساد مى‌کند.

۲.۳ - نظر سوم


بعضى دیگر مانند "ابن حاجب" میان عبادات و معاملات تفصیل داده و بخشى را عقلى و بخش دیگر را احکام وضعى دانسته‌اند .



صحت و فساد دو امر اضافى می‌باشد؛ یعنى ممکن است یک عمل به لحاظى صحیح و به لحاظ دیگر غیرصحیح باشد، مثل نماز با تیمم براى " واجد الماء " و " فاقد الماء " که نماز اولى فاسد و نماز دومى صحیح است.
در کتاب " کفایة الاصول " آمده است:
«ان الصحة و الفساد أمران اضافیان، فیختلف شى ء واحد صحةً و فساداً بحسب الحالات، فیکون تاماً بحسب حالة و فاسداً بحسب اخرى ».



در برخى از علوم براى صحت و فساد معنایى خاص ارایه شده است؛ براى مثال، در فقه، عبادت صحیح به عبادتى گفته مى‌شود که اعاده و قضا ندارد و معامله صحیح به معامله‌اى گفته مى‌شود که اثر مطلوب بر آن مترتب می‌شود؛ براى مثال بیع صحیح، بیعى است که بایع را مالک ثمن، و مشترى را مالک مثمن می‌کند.
در علم کلام مى‌گویند: صحیح، عملى است که موافق شریعت باشد، و نیز در علم طب صحت را به معناى اعتدال در مزاج به کار مى‌برند و فاسد در مقابل این معانى است.
مرحوم " آخوند خراسانى " صحت را نزد ارباب این علوم به معناى تمامیت، و فساد را به معناى نقصان مى‌داند و معتقد است این اختلاف تعبیرات، به لحاظ آن آثار و اغراضى است که در هر علمى مورد نظر مى‌باشد.



درباره نوع تقابل میان صحت و فساد، بین اصولیون اختلاف است؛ برخى چون مرحوم " آخوند خراسانى " تقابل این دو را تقابل عدم و ملکه دانسته‌اند ولى برخی دیگر همانند مرحوم " امام خمینى " بعید نمى‌دانند که تقابل بین آنها تقابل ضدین باشد.




آخوند خراسانى، محمدکاظم بن حسین، کفایة الاصول، ص۳۹.
فاضل لنکرانی، محمد، سیرى کامل دراصول فقه، ج۷، ص۲۰۶-۲۱۶.
فاضل لنکرانی، محمد، سیرى کامل در اصول فقه، ج۲، ص۹۹-۱۱۰.
موسوی بجنوردی، محمد، مقالات اصولى، ص۱۲۱.
خویی، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج۱، ص۱۳۷.
مشکینی، علی، تحریر المعالم، ص۸۵.
شیرازی، محمد، الاصول، ج۱، ص۶۶.
سبحانی، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج ۱,۲، ص۳۸-۴۰.




اطلاعات و مدارک اسلامی    






جعبه ابزار