• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صدر (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



صدر، ظرف و جایگاه قلب است با این خصوصیت که اگر قلب، مادی باشد صدر هم مادی است



یکی از تعابیری که در قرآن کریم به چشم می‌خورد تعبیر «صدر» است مثل شرح صدر یا ضیق صدر . منظور از صدر در آیات کریمه چیست؟ در پاسخ این سؤال می‌توان گفت: منظور از صدر، ظرف و جایگاه قلب است با این خصوصیت که اگر قلب، مادی باشد صدر هم مادی است و جایگاه آن خواهد بود ولی در مورد قلب معنوی طبعا صدر هم به تناسب آن یک ظرف غیر جسمانی خواهد بود یعنی هر چند قلب به مغنای مغنوی آن، امری جسمانی نیست که ظرف و جایگاه جسمانی داشته باشد ولی برای آن نیز ظرفگونه‌ای در نظر گرفته شده است زیرا از آنجا که ذهن ما با مادیات و محسوسات آشناست و برای قلب مادی ظرفی به نام «صدر» درک می‌کند که محیطی وسیعتر از قلب و مشتمل بر آن است در امور معنوی هم چنین چیزی تقدیر شده که روح انسان ظرف قلب اوست مثل این آیه که می‌گوید:
«فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور».
پس قضیه از این قرار است که دیده‌ها کور نیستند ولکن دلهایی که در سینه‌ها جای دارند کورند

۱.۱ - تنگی یا انبساط روح

پس منظور از صدر، روح است و ضیق صدر و شرح صدر به خاطر همین است که روح، احساس تنگی یا انبساط می‌کند و گرنه صدر به معنی مادی آن گشاد و تنگ نمی‌شود. حاصل آنکه: می‌توان خصوصیات قلب را که مشروحا نام بردیم بر سه دسته کلی تقسیم کنیم: یک دسته، آنها که نفیا یا اثباتا به انواع مختلف شناخت مربوط می‌شوند. دوم آنها که به بعد گرایش مربوط می‌شوند و میلهای متنوع و گوناگون را بیان می‌کنند و سوم آن خصوصیاتی هستند که به قصد و اراده و نیت ارتباط دارند.
در اینجا یادآوری این حقیقت لازم است که در ابتدا جز پاره‌ای از غرایز حیوانی نظیر غریزه میل به غذا هیچ یک از ابعاد نامبرده در انسان فعالیت ندارند. هم شناخت در انسان بالقوه است و فعلیت ندارد چنان که خداوند می‌فرماید:
«والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا».
و خداوند شما را از رحمهای مادرانتان خارج کرد در حالیکه چیزی نمی‌دانستید
و قدر متقین این است که شناخت آگاهانه‌ای در ابتدا برای انسانهای عادی وجود ندارد و همچنین میلها و گرایشهایی که در روح انسان تحقق پیدا می‌کند در آغاز آفرینش جز به شکل بالقوه وجود ندارد و تدریجا در سنین و فصول مختلف زندگی و تحت شرایط مناسب، تمایلات و گرایشهای مختلفی در انسان شکوفا می‌شوند.

۱.۲ - نکته

البته، همانطور که گفته شد همه این حقایق بالقوه در نفس وجود دارند و تدریجا به فعلیت می‌رسند، ولی فعلیت یافتن آنها یکسان نیست؛ چرا که بعضی از آنها خود به خود فعلیت پیدا می‌کنند و اکتساب و اختیار خود انسان در فعلیت یافتن آنها نقش چندانی ندارد مثل غریزه جنسی و بعضی دیگر از غرایز و امور فطری و غیر اکتسابی که در شرایط طبیعی خاصی فعالیت پیدا می‌کنند و شکوفا می‌شوند چنانکه در بعد شناخت ادراکات حسی معمولا بطور غیر اکتسابی برای انسان حاصل می‌شوند به این معنا که فراهم کردن شرایط و اسباب ادراکات حسی، اکتسابی نیست و این نوع ادراکات در شرایط خاصی بطور طبیعی برای انسان حاصل می‌شوند هر چند که انسان می‌تواند از تحقق بسیاری از آنها جلوگیری کند: بعضی چیزها را نبیند، بعضی صداها را نشنود، و نیز سایر حواس خود را تا حدی کنترل کند.
نکته دیگری که در اینجا لازم است یادآوری شود این است که آنچه از این ابعاد، غیر اکتسابی باشند و بطور طبیعی حاصل می‌شوند از آنجا که اختیار انسان در آنها نقشی ندارد نمی‌توانند در قلمرو اخلاق قرار گیرند و مورد مدح و ذم اخلاقی واقع شوند، چنانکه، انسان در برابر داشتن مایه‌های طبیعی و استعدادهای جبری خدادادی نیز ستایش و مذمت نخواهد شد و پاداش یا کیفری به آنها تعلق نخواهد گرفت ولی آنجا که اکتساب و اختیار انسان در فعلیت یافتن این ابعاد نقش داشته باشد آنجا قلمرو اخلاق است و مورد ارزش اخلاقی مثبت یا منفی قرار خواهد گرفت. و اما جهل فطری و طبیعی که انسان با آن آفریده می‌شود گرچه امری است غیر اختیاری و اخلاقا مذمتی ندارد ولی، دنبال شناخت رفتن و تحصیل علم کردن و بیرون شدن یافتن آنها نقش چندانی ندارد مثل غریزه جنسی و بعضی دیگر از غرایز و امور فطری و غیر اکتسابی که در شرایط طبیعی خاصی فعالیت پیدا میاز جهل فطری کاملا اختیاری است و می‌تواند در زمره موضوعات اخلاقی واقع شود.


۱. حج/سوره۲۲، آیه۴۶.    
۲. نحل/سوره۱۶، آیه۷۸.    



اخلاق در قران، ج۱، ص۲۴۴ ، برگرفته شده از مقاله «قلب چیست».



جعبه ابزار