صفحه چهل کلمات قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَزْواجاً: (فَاَخْرَجْنَا بِهِ اَزْوَاجاً)«اَزْواجاً» از مادّه
«زوج» گرفته شده است که هم میتواند اشاره به اصناف و انواع گیاهان باشد، و هم اشاره سربستهای به مساله زوجیت (نر و ماده بودن) در عالم گیاهان.
اساطیر: (اَساطیرُ الاَوَّلینَ)«اساطیر» جمع
«اسطوره» به حکایات و داستانهای خرافی و دروغین گفته میشود.
این کلمه ۹ بار در قرآن از زبان کفار بیایمان، در برابر انبیاء نقل شده است که غالباً برای توجیه مخالفت خود با دعوت رهبران الهی به این بهانه متوسل میشدند. عجیب این است که همیشه کلمه
«اساطیر» را با
«اولین» توصیف میکردند، تا ثابت کنند اینها تازگی ندارد؛ و حتی گاه میگفتند: «اینها مهم نیست ما هم اگر بخواهیم میتوانیم مانند آن را بیاوریم». بعضی آن را جمعِ جمع دانستهاند؛ به این ترتیب که
«اساطیر» را جمع
«اسطار» و
«اسطار» را جمع
«سطر» میدانند. و بعضی معتقدند که
«اساطیر» از جمعهایی است که مفرد از جنس خود ندارد ولی مشهور همان است که در متن تفسیر آوردیم.
این واژه به گفته ارباب لغت، از مادّه
«سطر» در اصل به معنای
«صف» میباشد؛ از این رو به کلماتی که در ردیف هم قرار دارند و به اصطلاح صف کشیدهاند، سطر میگویند. به این ترتیب،
«اسطوره» به معنای نوشتهها و سطوری است که از دیگران به یادگار مانده است و از آنجا که در نوشتههای پیشین افسانهها و خرافات وجود دارد، این کلمه، معمولًا به حکایات و داستانهای خرافی و دروغین گفته میشود.
اَساوِرَ: (اَساوِرَ مِن ذَهَبٍ)«اَساوِرَ» جمع
«اسوره» (بر وزن مشورة) و آن نیز، به نوبه خود جمع
«سوار» (بر وزن غبار و کتاب) است؛ و در اصل، از کلمه فارسی
«دستوار» یعنی دستبند گرفته شده است، و بعد از آن که معرّب گردیده از آن فعلهای عربی نیز مشتق شده است.
اَسْباط: (عَشْرَةَ اَسْباطاً)«اَسْباط» جمع
«سبط» (بر وزن ثبت و همچنین بر وزن سِفْت) در اصل، به معنای توسعه و گسترش چیزی به آسانی و راحتی