پس از شهادتمسلم و هانی، عبیدالله وی را احضار کرد و پرسید: چرا از خانه بیرون آمدی؟ در اجتماع مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می خواستم ببینم مردم چه میکنند.
عبیدالله گفت: اگر راست میگویی سوگند بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن زیاد دستور داد او را به جبّانة السبیع برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به فیض شهادت رساندند.