• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالرحیم ربانی شیرازی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیة الله ربانی شیرازی در سال ۱۳۰۱ به دنیا آمد و در ۱۷/ ۱۲/ ۱۳۶۰ ش، به شهادت رسید.

فهرست مندرجات

۱ - زادگاه
۲ - تولد، کودکی، نوجوانی
۳ - دوران جوانی
۴ - حزب برادران
۵ - تحصیلات
۶ - هجرت به قم
       ۶.۱ - در محضر استاد
۷ - بر کرسی تالیف
       ۷.۱ - تدوین کتاب جامع الحدیث
       ۷.۲ - تصحیح و تعلیق بر بحار الانوار
       ۷.۳ - قضاء الحقوق فی ترجمة الصدوق
       ۷.۴ - حرکت طبیعی از دو دیدگاه
       ۷.۵ - آثار چاپ نشده
۸ - فعالیتهای سیاسی
       ۸.۱ - طرح پیشنهاد اتحاد مراجع
       ۸.۲ - کادرسازی
       ۸.۳ - گروه انقلابی ابوذر
       ۸.۴ - دستگیری آیة الله ربانی
       ۸.۵ - تبعید یا زندان؟
       ۸.۶ - اقامه نماز در زندان شاه
       ۸.۷ - حمله مامورین به نماز گزاران
       ۸.۸ - شکنجه به خاطر برپایی نماز
       ۸.۹ - دفاع از انقلاب
       ۸.۱۰ - ماموریت به کردستان
       ۸.۱۱ - ماموریت به آذربایجان
       ۸.۱۲ - ماموریت به استان فارس
       ۸.۱۳ - مبارزه با سازشکاری
       ۸.۱۴ - ربانی شیرازی و قانون اساسی
       ۸.۱۵ - ترور ربانی شیرازی
۹ - رحلت
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع


دارالفضیله شیراز زادگاه اوست. شهر تاریـخی با مـردمی اصـیل و فرهنـگی و هنری که در طول تاریخ مشاهیر و مفـاخر گرانقـدری مثـل سعـدی و حافـظ، میرزا محمد حسن شیرازی، میرزا محمد تقی شیرازی، میرزا علی آقا شیرازی، شهید دستغیب، ملاصدرا و... به خود دیده است


در سال ۱۳۰۱ شمسی کودکی به دنیا آمد که او را عبدالرحیم نام نهادند. تا سن ۲۰ سالگی نزد پدر، آداب زندگی معاشرت، تحصیل و کسب و کار را فرا گرفت.


عبدالرحیم پس از آموختن روش زندگی و چگونگی اداره آن ـ از محضر پدر بزرگوارش ـ تصمیم به زندگی مستقلی گرفت. ابتدا مغازه‌ای کوچک در بازار شیراز دست و پا کرد و از کنار پدر به آنجا رفت. انصاف او با مشتریان سبب شده بود که بیشتر اوقات دکانش محل ازدحام جمعیتی باشد که برای خرید سوغات به بازار آمده بودند. زائران مرقد مطهر احمد بن موسی (شاهچراغ) از مغازه عبدالرحیم اجناسی ـ از قبیل مهر و تسبیح، سجاده، انگشتر ـ خریداری می‌کردند.


در آن سالها آیة الله سید نورالدین حسینی - برای مقابله با تجاوزات استعمارگران خارجی و عمال داخلی آنها به حریم اسلام و روحانیت - حزبی به نام «حزب برادران» تاسیس کرده بود. این حزب مرکز تجمع کسانی بود که نمی‌خواستند از کنار جریانات ضد اسلامی ـ ملی آن روزها، بی تفاوت بگذرند. عبدالرحیم که از قبل بنیانگذار این حزب را می‌شناخت و بارها از مجلس وعظ و دانش او بهره مند شده بود به عضویت حزب برادران درآمد و فعالیتهای سیاسی خود را رسما شروع کرد.


ربانی شیرازی در کنار فعالیتهای حزبی، برای تکمیل اطلاعات دینی به مدرسه علمیه آقاباباخان رفت.
فرزندش انگیزه پدر مبنی بر ورود ایشان به حوزه علمیه را چنین بیان کرده است :
روزی از روزها که مثل همیشه در مغازه اش مشغول کار بود صدای داد و فریادی را شنید نزدیک رفت تا ببیند چه خبر است. مشاهده کرد که یکی از ماموران انتظامی رضا شاه، وسط بازار با روحانی پیرمردی که گویا ـ به عمل پاسبانی در مورد کشیدن چادر از سر زن مسلمانی اعتراض کرده بود ـ درگیر شده است و پس از آنکه عمامه اش را از سرش برداشته او را به زمین کوفته و با مشت و لگد و ناسزا به جانش افتاده است. آیة الله ربانی گفته است :
من با دیدن این صحنه، در یک لحظه ماجراهای پیامبران در ذهنم مجسم شد و با خود گفتم که پس معلوم می‌شود که اینها بر حق‌اند که اینگونه با آنان رفتار می‌شود و از همانجا این احساس در من به وجود آمد که بروم طلبه بشوم.


آیة الله ربانی شیرازی در سال ۱۳۲۷ شمسی پس از کسب علم و معرفت در حوزه علمیه شیراز ـ در زمان مرجعیت آیة الله بروجردی ـ به قم مشرف شد. چند سالی در مدرسه حجتیه مسکن گزید و از درس اساتید و مراجع معظم آن زمان از جمله حضرت آیة الله بروجردی ـ بهره مند شد تا آنکه ازدواج کرد و به منزلی که در یکی از محله‌های مستضعف نشین قم اجاره کرده بود نقل مکان نمود. بنا داشت که از سهم امام مصرف نکند و به همین سبب برای امرار معاش به بیع و شرا پرداخت. چون کتاب شناس بود، بیشتر سعی می‌کرد که از طریق خرید و فروش کتاب هزینه زندگی اش را تامین کند گاهی هم فرش معامله می‌کرد.

۶.۱ - در محضر استاد

حضور آیة الله ربانی شیرازی در حوزه درس حضرت آیة الله بروجردی به گونه‌ای ملموس و محسوس بود که اگر تصادفا روزی نمی‌توانست در کلاس درس حاضر شود، همگان متوجه عدم حضور وی می‌شدند. بارها اتفاق افتاده بود که آیة الله بروجردی از میان آن همه شاگرد که به درس وی حاضر می‌شدند سراغ آقای ربانی را گرفته بود و وقتی گفته می‌شد که کسالت دارد و مریض است افرادی را به نیابت از خود جهت عیادت و احوال پرسی او به منزلشان می‌فرستاد. و این جلب توجه استاد به شاگرد به سبب نقدهای دقیق علمی آیة الله ربانی به کلام حضرت آیة الله العظمی بروجردی، بود که بارها استاد را وادار به تجدید نظر در رای و مطلب ارائه شده کرده بود.
فقط قدرت علمی و دقت نظر مرحوم ربانی نبود که منزلت وی را نزد استاد بالا برده بودروح دینی و فکر روشن و تقوای شدید او در امر دین نیز از دیگر علل علاقه آیة الله بروجردی به وی به شمار می‌رفت. و این اعتماد استاد به شاگرد تا جایی بود که کرارا آقای ربانی را به عنوان نماینده خویش برای رسیدگی به امور مسلمین به شهرهای مختلف بفرستد.




۷.۱ - تدوین کتاب جامع الحدیث

بنا به پیشنهاد آیة الله العظمی بروجردی مبنی بر تشکیل و تاسیس مکتب فقهی جدیدی ـ تحت عنوان «فقه الحدیث» آیة الله ربانی یکی از سه نفر شاگردان ممتاز و قبول شدگان از بین شصت نفر شاگردان برجسته معظم له بود ـ که در احیاء وسائل الشیعه از طریق تصحیح و تعلیق و چاپ، همت گمارد. ضمن اینکه در گروه تدوین کتاب «جامع الحدیث» نیز حضور فعال داشت.

۷.۲ - تصحیح و تعلیق بر بحار الانوار

دقـت و مهارتی کـه مرحـوم ربـانی شیـرازی در تصحیح وسائل الشیعه و نگاشتن پاورقی‌های آن از خـود نشان داد، آوازه فضـلش را به دوردست‌ها رساند و متعاقب پیشنهاد تصحیح و تنقیح کتاب عظیم بحارالانوار به حضرت علامه طباطبایی از سوی یکی از ناشران متعهد، علامه طباطبایی را بر آن داشت تا در اجرای این‌امـر مهم از آیة الله ربانی دعوت به همکاری کند. از مجموعه ۱۱۰ جلدی بحارالانوار کار تصحیح و تعــلیق ۴۰ جـلد آن توسط ایشان انجـام گرفـته اسـت.

۷.۳ - قضاء الحقوق فی ترجمة الصدوق

این کتاب را به منظور حق شناسی از صدوق علیه الرحمة به رشته تحریر در آورده است.

۷.۴ - حرکت طبیعی از دو دیدگاه

این اثر از آخرین نوشته‌های مرحوم ربانی شیرازی است که در زندان شاه به رشته تحریر در آورده است.

۷.۵ - آثار چاپ نشده

ولایت فقیه،
سلاسل الصوفیه،
شرح حال عـلماء و دانـشـمنـدان
و چند اثر دیگر در فـقـه واصول از جمله آثار منـتشر نـشده از ایشان است.




۸.۱ - طرح پیشنهاد اتحاد مراجع

پس از رحلت حضرت آیة الله العظمی بروجردی در سال ۱۳۴۰ شمسی رژیم شاهنشاهی برای اینکه همیـشه خـود را از نقـش احیاءگرانه روحانیت راحت کند فورا دسـت به کار شد و در اولین گام با ارسال تـلگراف تسلیتی به محضر آیة الله العظمی حکیم که در نجف اقامت داشت، سعی کرد که تشکیلات مرکزی روحانیت را به خـارج از ایران انتقال دهد.
آیة الله ربانی از توطئه شاه با خبر شد و احساس خطر کرد. درس و بحث و تالیف و تحقیق را کناری نهاد و قدم به میدان مبارزه سیاسی گذاشت. احساس مرحوم ربانی این بود که شرط اصلی رویارویی با دشمن در درجه اول برخورداری از یک تشکیلات قوی و منسجمی است که در راس آن کسی باشد که در عین اینکه از لحاظ صلاحیت‌های علمی مورد تایید علماء و بزرگان حوزه باشد، دارای دیدی دشمن شناس و دلی پرجرات و معتقد به مبارزه با انحرافات و کژی‌ها باشد و بخوبی بتواند از عهده رهبری دفاع از اسلام برآید. وی در این باره می‌گوید:
«چون خبر داشتم که شاه اقدامات ضد اسلامی خود را با وفات آیة الله بروجردی شروع می‌کند لذا پس از وفات ایشان مدرسین را دعوت کردم در منزل آقای حرم پناهی و چند جای دیگر و پیشنهاد انتخاب مرجع واحد را مطرح کردم و در مقام نظرخواهی پیشنهاد مرجعیت آقای خمینی را دادم. در آن جلسه این مطلب به ذائقه خیلی‌ها خوش نیامد و قبول ننمودند.»
[۱] - مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۷، ص۵۴.


۸.۲ - کادرسازی

آیة الله ربانی از سال ۱۳۴۹ ش با مطرح شدن حکومت اسلامی از ناحیه امام خمینی رحمة‌الله‌علیه در صدد برآمد تا با سازماندهی روحانیون انقلابی و فرستادن آنها به نقاط مختلف کشور به پرورش کادرهای لازم برای شرکت در یک قیام همگانی و به دست گرفتن پستهای کلیدی در حکومت آینده بپردازد. طولی نکشید که ثمره این فعالیتهای فرهنگی - سیاسی به صورت هیئت‌ها، جمعیت‌ها، جلسات، انجمن‌های مختلف اسلامی در سراسر کشور ظاهر شد و حتی برخی از آنها، برای تشکیل حکومت اسلامی دست به اسلحه بردند و با زبان گلوله با رژیم شاه سخن گفتند.

۸.۳ - گروه انقلابی ابوذر

یکی از گروههای فعالی که با آیة الله ربانی در تماس مستقیم بودند و پایگاه مرکزی آنها در شهر نهاوند قرار داشت گروه ابوذر بود. افراد این گروه فعالیتهای - سیاسی انقلابی خود را تا جایی پیش بردند که در شهر قم - در حین خلع سلاح مامور شهربانی - که منجر به درگیری شد اعضای اصلی گروه دستگیر و هر شش نفر به اعدام محکوم و حکم صادره در ۳۰/۱۱/۱۳۵۲ به اجرا در آمد.

۸.۴ - دستگیری آیة الله ربانی

در رابطه با گروه ابوذر و دستگیری کادر مرکزی آن منزل آیة الله ربانی در قم به محاصره ساواک قم درآمد و سپس به داخل خانه ایشان هجوم بردند و او را با خشونت تمام دستگیر و در حضور همسر و فرزندانش او را زیر ضربات مشت و لگد و قنداق تفنگ و... به شهربانی بردند.
پس از انتقال وی به شهربانی، ماموران تا ساعت دو بعد از نیمه شب تمامی خانه را زیر و رو کردند و چون مدرکی دال بر همکاری ایشان با گروه ابوذر نیافتند به ناچار به ضبط کتابهایشان پرداختند و همه آنها را به ساواک انتقال دادند.
آیة الله ربانی در خصوص برخورد ماموران ساواک دراولین لحظات دستگیریش می‌گوید:
«حدود دو ساعت با انواع مختلف مرا شکنجه می‌کردند. اول با شلاق، گاهی با باطوم برقی زمانی با سیگار... اما من استقامت کردم. وقتی دیدم دست از شکنجه بر نمی‌دارند، پیش خود گفتم خود را به بیهوشی می‌زنم شاید مؤثر باشد. خود را به بیهوشی زدم هر چه شلاق زدند تکان نخوردم. با باطوم برقی از بالا تا پایین بدنم کشیدند و من حرکت نکردم. خودم هم تعجب می‌کردم که چطور توانستم از هر گونه حرکتی خودداری کنم... چون دیدند فایده ندارد، یک لیوان آب به صورتم پاشیدند، تکان خوردم فهمیدند که به هوش آمده‌ام دوباره شروع کردند به شکنجه و من همچنان خداوند را در نظر گرفتم و مطمئن بودم که به من کمک خواهد کرد. برای اینکه ما برای او حرکت کرده بودیم و در آن لحظات با تمام وجود یاری خداوند را احساس می‌کردم. حدود یک ساعت دیگر به شکنجه ادامه دادند که بار دیگر تصمیم گرفتم خودم را به بیهوشی بزنم و در مقابل هیچ چیز، عکس العمل نشان ندهم همین کار را هم کردم و هر چند انواع شکنجه‌ها را بر روی من امتحان کردند، تکان نخوردم تا بالاخره دست برداشتند و گفتند ببریدش بیمارستان، بی هوش است»
[۲] - پاسدار اسلام، شماره ۲۷.


۸.۵ - تبعید یا زندان؟

ساواک قم پس از مدتی که نتوانستند هیچگونه اعترافی از آیة الله ربانی بگیرد و یا به مدرکی دست پیدا کند. وی را به زندان قصر تهران منتقل و به سه سال و یک ماه حبس محکوم ساخت با اینکه ابتداء قرار بود به همین مدت به شهرستان چابهار تبعید گردد.

۸.۶ - اقامه نماز در زندان شاه

از آنجایی که آیة الله ربانی شیرازی برای مبارزه زمان و مکان خاصی را نمی‌شناخت به محض ورود به زندان تصمیم گرفت اقامه نماز صبح را رسمیت بخشدچرا که از مقررات زندان این بود که : نماز خواندن برای افراد مذهبی ده دقیقه قبل از طلوع آفتاب و پیش از بیدار باش رسمی است و رژیم برای اینکه ثابت کند که کلیه زندانیان ضد امنیت (سیاسی) مارکسیست هستند این استثناء را نیز از بچه مذهبی‌ها لغو کرده بود. این سوژه خوبی برای آیة الله ربانی جهت ادامه مبارزه بود. بر همین اساس او طی مشورتی با برخی از آقایان موجود در زندان پیشنهاد اجرای مراسم نماز صبح در اول وقت شرعی به طور دسته جمعی را داد که به اتفاق آراء به تصویب رسید.
بدنبال آن قرار شد که زندانیان مذهبی و نمازخوان، در ساعت چهار صبح درست اول اذان صبح به یکباره بیدار شوند و علیرغم قانون زندان به انجام مراسم نماز بپردازند.
زندانیان مذهبی که به واسطه گرمی هوا در حیاط زندان می‌خوابیدند آن شب در کنار یکدیگر و نزدیک به هم خوابیدند تا بتوانند با هماهنگی بیشتر به اجرای برنامه‌های پیش بینی شده بپردازند. در سحرگاه آن روز در حالی که یکدیگر را بیدار کرده بودند دست جمعی برخاستند و برای وضو گرفتن به سوی شیرهای آب حرکت کردند.
مامورین داخل زندان که انتظار چنین حرکت مقدسی را از سوی زندانیان نداشتند با اخطارها و تهدیدهای پی در پی خواستند آنها را از وضو گرفتن باز دارند که با مقاومت زندانیان روبرو شدند و دیدند که چگونه عده‌ای زندانی تهدیدهای آنها را نادیده گرفته و با دلی آکنده از ایمان برای انجام عبادت و اقامه نماز تا پای جان ایستاده‌اند.

۸.۷ - حمله مامورین به نماز گزاران

ماموران و مسئولین داخلی زندان نیروهای ضربت زندان و سایر نگهبانانی را که در استراحت به سر می‌بردند، جهت سرکوبی زندانیان بی پناه و بی دفاع به کمک فرا خواندند و چیزی نگذشت که نمازگزاران از هر سو مورد هجوم وحشیانه قرار گرفتند. همین قضیه در هنگام اذان صبح فردا تکرار شد و علیرغم ضرب و شتم و شدت عملی که سرکوبگران به خرج دادند به هر طریقی که بود نماز صبح را در اول وقت شرعی اقامه کردند. روزهای بعد نیز این موضوع تکرار شد به طوری که حتی بعضی از افرادی که اهل نماز نبودند به صف نمازگزاران پیوستند.
حاصل این مقاومتها این شد که از طرف مسئولین زندان اعلام شد که «نماز خواندن همان طور که قبلا (ده دقیقه به طلوع آفتاب) اعلام شده بود بلا مانع است.»
آیة الله ربانی و دیگر زندانیان سرشناس روحانی که دیدند موقعیت مناسبی برای ضربه زدن به رژیم شاه بدست آمده، به عقب نشینی مسئولان زندان اعتنایی نکردند و فردای آن روز نیز در آغاز اذان صبح با همان کیفیت قبل، شروع به برپایی نماز در اول وقت شرعی کردند.

۸.۸ - شکنجه به خاطر برپایی نماز

ساواک پس از این استقامت زندانیان مذهبی در خصوص اقامه نماز اول وقت صبح، آیة الله ربانی را مسبب و محرک اصلی معرفی کرد و با احضار ایشان به نگهبانی و اعمال شکنجه جسمی و تراشیدن محاسن ایشان به شکنجه روحی نیز پرداخت و سپس وی را به سلول انفرادی منتقل ساختند.
قساوتها و شکنجه‌های ساواک در مورد زندانیان مذهبی سودی نبخشید و موضوع اقامه نماز در اول وقت شرعی همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه سرهنگ محرری رئیس کل زندان قصر، به منظور جلوگیری از رسوایی بیشتر به زندان آمد و صریحا دستور سرهنگ زمانی را لغو کرد.
دیری نگذشت که خبر رفتار وحشیانه ساواک و پلیس در برابر انجام فرائض مذهبی و شکنجه شدن روحانیون بخاطر اقامه نماز در زندان خبر داغ همه خبرگزاریهای جهان شد و افکار عمومی جهانیان دریافتند که ادعای شاه خائن مبنی بر اینکه مبارزان علیه رژیم، مارکسیست هستند، در چه پایه‌ای با حقیقت تطبیق دارد!!

۸.۹ - دفاع از انقلاب

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم• • • موجیم که آسودگی ما عدم ماست
پس از مبارزات مستمر حضرت امام خمینی رحمة‌الله‌علیه علیه رژیم شاهنشاهی و سقوط آن در سال ۱۳۵۷ شمسی و پیروزی انقلاب و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، عده‌ای گمان می‌کردند که دیگر وقت آن است که به گوشه خلوت و راحتی بروند و خستگی دوران مبارزه را از تن بدر کنند، اما هجوم همه جانبه دشمنان انقلاب به نظام نوین، نشان داد که چنین نیست و به قول حضرت امام با پیروزی انقلاب فقط نیمی از راه طی شده و نیم دیگر آن که عبارت از حفظ و حراست از انقلاب و دستاوردهای آن است، باقیمانده است. وظیفه مردم است که برای دفاع از موجودیت انقلاب همچنان در صحنه باشند.
شروع جنگهای داخلی در مناطق مختلف کشور و بخصوص در استانهای مرزی مثل کردستان، سیستان و بلوچستان آذربایجان، فارس و... حکایت از این داشت که پیش بینی شاه، مبنی بر اینکه با رفتن او از ایران به ایرانستان تبدیل می‌شود، در حال وقوع است.

۸.۱۰ - ماموریت به کردستان

در این میان وضع دو استان کردستان و آذربایجان از سایر مناطق نگران کننده تر به نظر می‌رسید. و از دیرباز همواره به عنوان اهرمهای فشار به دولت مرکزی مورد استفاده قرار می‌گرفت.
در چنین شرایطی آیة الله ربانی شیرازی اولین کسی بود که مجددا برای دفاع از انقلاب پیشقدم شد و در میدان خطر حاضر گردید. او با صلاحدید حضرت امام رحمة‌الله‌علیه در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۵۸ ابتدا به کردستان و سپس به آذربایجان عزیمت کرد.
رفتن وی به کردستان در زمانی صورت گرفت که نیروهای ضد انقلاب بر بسیاری از امور منطقه حاکم شده و تقریبا اختیار آنجا را به دست گرفته بودند. این گروهها که نوعا چپ گرا و مارکسیستی بودند علیرغم اختلاف نظر شدیدی که در بعضی از مسائل اعتقادی و اقتصادی و حتی سیاسی و... با یکدیگر داشتند با هم مؤتلف شده و برای باج خواهی از دولت، روانه مناطق مرزی و بخصوص کردستان شده بودند و به ایجاد آشوب و نا امنی پرداختند.
آیة الله ربانی پس از ورود به منطقه کردستان و آگاه شدن از ترکیب نیروهای مخالفی که در آنجا جمع شده بودند و همچنین به منظور پیشگیری از تکرار حوادث کردستان در مناطق مرزی و غیر مرزی کشور پیشنهادی را خدمت امام و دولت موقت فرستاد که به بخشی از آن پیشنهادهای تاریخی اشاره می‌شود :
۱. عملیات پاک سازی لازم منطقه و نمایش قدرت نظامی
۲. برقراری و یا تقویت پادگان‌ها و پاسگاهها و تقویت روحیه پرسنل و تنبیه و اخراج بعضی از متخلفان.
۳. رسیدگی به وضع عشایر و روحانیون و طلاب اهل سنت و جماعت.
۴. دستگیری افراد خائن و ضد انقلاب
۵. محاصره اقتصادی مهاباد در صورتی که عملیات نظامی به زودی شروع نشود و انتقال نظامیان کرد از منطقه و...
برخورد ضعیف دولت موقت با مسئله کردستان سبب شد که آذربایجان هم به آن بپیوندد و علم مخالفت بر افرازد.

۸.۱۱ - ماموریت به آذربایجان

اما وضع آذربایجان از جهات گوناگون با کردستان تفاوت داشت. یکی از آن جهات این بود که مردم آذربایجان بر خلاف مردم کرد، مسلمانانی شیعه مذهب و متعصب و سخت پای بند به مقررات شرعی و مذهبی بودند. به همین سبب حزب خلق مسلمان برای اجرای برنامه‌های خود، مجبور بود که چهره ضد انقلابی خود را در پشت سر شریعتمداری که در آن زمان در مقام مرجعیت قرار داشت پنهان کند و با زبان او به تحریک مردم بپردازد و حتی زمزه‌هایی برای بردن وی از قم به آذربایجان بر سرزبان‌ها افتاده بود.
آیة الله ربانی شیرازی که از سالها قبل آقای شریعتمداری را می‌شناخت، از همان راهی وارد شد که خلق مسلمانی‌ها وارد شده بودند و آن این بود که ضمن سفری به آذربایجان و تماس با علماء و مردم آن منطقه به افشای شریعتمداری در دوران مبارزه و پس از آن پرداخت و آن سوی چهره اش را به مردم معرفی کرد و بدینوسیله توانست حزب خلق مسلمان را خلع سلاح نماید و توطئه‌های پشت پرده را بر ملا کند و در نتیجه در تاریخ ۲۰/۹/۱۳۵۸ ضمن همکاری مردم با نیروهای انتظامی، با یک یورش، عناصر ضد انقلاب و ضد خلق مسلمان را از مراکز رادیو تلویزیون تبریز - که مدتی بود در اشغال و تصرف آنها قرار داشت - بیرون ریختند.
ربانی شیرازی طی پیامی اقدام شجاعانه مردم تبریز - را در پس گرفتن مراکز رادیو و تلویزیون - ستود.

۸.۱۲ - ماموریت به استان فارس

توانایی آیة الله ربانی در حل مشکلات کردستان و آذربایجان و برخورد واقع بینانه و اصولی او با حوادث و جریانات دو منطقه مزبور سبب شد که اندکی پس از شروع غائله استان فارس، امام امت او را طی حکمی به شرح زیر به آن منطقه فرستاد و مقامات اجرایی محل را موظف به پیروی از ایشان نمود :
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای شیخ عبدالرحیم ربانی دامة افاضاته
با توجه به مشکلاتی که در مناطق عشایری فارس وجود دارد، جنابعالی ماموریت دارید جهت بررسی اوضاع و رفع مشکلات به مناطق مزبور بروید و با مشورت و کمک آقایان معتمدین محل و افراد ذی صلاح، سعی کافی در این باره نمایید و ساکنین مناطق را به اتحاد و یگانگی و پرهیز از اختلاف و تفرقه دعوت کنید. بدیهی است که مقامات اجرایی نیز به وظیفه خود در پیروی از راهنمایی‌های آن جناب و همکاریهای لازمه با شما عملی خواهند نمود. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را مسئلت دارم.
روح الله الموسوی الخمینی
۲۳/۹/۱۳۵۸
در پی این فرمان تاریخی آیة الله ربانی به آن منطقه عزیمت کرد و با برخورد اصولی و حکیمانه در مقابل خوانین قشقایی، توانست شورش آنها را مهار کند و گلوله را به گل تبدیل نماید.

۸.۱۳ - مبارزه با سازشکاری

یکی دیگر از ویژگیهای آیة الله ربانی شیرازی مبارزه وی با سازشکاران مکتبی و جریانات فکری انحرافی و التقاطی بود. او به همان نسبت که در مقابل مخالفان سیاسی و عقیدتی خود انعطاف پذیر بود و سعی در جذب آنها می‌کرد به هیچ وجه حاضر به هیچ گونه عقب نشینی و گذشتی در مقابل انحرافات کسانی که با ذهن دیگران می‌اندیشیدند و دست پخت مکاتب شرق و غرب را با نام اسلام، به خورد مردم می‌دادند، نبود.
حجم تبلیغات و شعارهای گروههای چپ مثل حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق، پیکار، پیشگام، شفق سرخ، و راست متمایل به مارکسیسم و چپ مثل سازمان منافقین و جنبش مسلمانان مبارز، و افکار عمومی مردم مسلمان و جوانان انقلابی مؤمن را تحت تاثیر قرار داده بود.
یکی از مسائلی که در آن روزها به عنوان خواسته اساسی عموم گروهکها مطرح بود، مسئله ملی کردن «تجارت خارجی» و اجرای «بند جیم» بود که آیة الله ربانی با هر دوی آنها مخالف بود و معتقد بود که هیچ یک از دو قانون ربطی به اسلام ندارد. و اول باید انسان اسلامی را شناخت تا اقتصاد - که تابعی از انسان آن مکتب است - بشناسیم.

۸.۱۴ - ربانی شیرازی و قانون اساسی

تسلط آیة الله ربانی بر فقه شیعه و قانون اساسی که خود یکی از ۶ فقیه شورای نگهبان و یکی از نمایندگان مؤثر مجلس خبرگان تهیه و تدوین قانون اساسی بود که توانست بسیاری از منویات خود را به صورت قانون جلوه گر سازد که از جمله آنها رد قانون ملی کردن تجارت خارجی و همچنین رد بند چهارم (بند جیم) قانون اصلاحات ارضی و زمین‌های شهری بود.

۸.۱۵ - ترور ربانی شیرازی

مواضع قاطعانه آیة الله ربانی شیرازی دشمنان ایشان را بر آن داشت که وی را مورد تهـدید قرار دهند و وقتی صلابت و تهور ایشان را مشاهده کردند دست به ترور او زدند و در تاریخ ۹/۱/۶۰ در راه بازگشت از جهاد سازندگی، برای چنـدمین بار او را مورد سوء قصد قرار دادند به سوی ایشـان تیراندازی کردند که یکی از گلوله‌ها به گردن وی اصابت کرد. حضرت امام رحمة‌الله‌علیه در تلگرافی خطاب به ایشان فرمود :
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجة الاسلام والمسلمین آقای ربانی شیرازی دامة افاضاته
از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است، غافل از آنکه به حکم تاریخ روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیشقدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مایوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کند.
بحمدالله جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است که به زودی صحت خود را بازیافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید.
[۳] - صحیفه نور، ج۱۴، ص۱۴۹.
،،،روح الله الموسوی الخمینی
آیة الله ربانی پس از دریافت تلگراف امام خمینی، بلافاصله پاسخی تهیه نموده و برای آن حضرت ارسال کردند که در بخشی از آن چنین می‌خوانیم
ماهیت انقلاب اسلامی ایران بر خلاف زعم کج اندیشان متکی به فرد یا افراد نیست که با ترور آنها، وقفه یا ضربه‌ای بر آن وارد شود. انقلاب اسلامی ایران مرحله‌ای از تکامل انقلاب جهانی الهی است که با کوشش پی گیر پیامبران الهی و پیشوایان راستین و مردان معتقد استوار گشته است... و بر دو اصل «ایمان» و «جهاد» متکی است که حاملان آن دو اصل امتی مسئول و متعهدند که با رفت و آمد اشخاص خللی در تصمیم آنها وارد نمی‌شود.
[۴] - روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۴/۱/۶۰.



رفت و آمدهای مکرر و مداوم ایشان از شیراز به تهران و بالعکس، که جهت انجام مسئولیتها و وظایفی که در آن هر دو شهرستان به عهده وی بوددشمنان ربانی را به این فکر وا داشت که با استفاده از حربه که با استفاده از حربه تصادف؟! به زندگی سراسر جهاد و مبارزه وی خاتمه دهند. لازم به ذکر است که ایشان چه در دوران تصدی نمایندگی مجلس خبرگان و چه در زمان عضویت در شورای نگهبان نیمی از یک هفته را در تهران و بقیه را در شیراز بسر می‌بردند و غالبا راه طولانی بین شیراز و تهران را نیز با اتومبیل طی می‌کردند.
تا اینکه در تاریخ ۱۷/۱۲/۱۳۶۰ که برای شرکت در جلسات شورای نگهبان از شیراز عازم تهران بودند، در بین راه دلیجان و محلات، اتومبیل ایشان پس از ترکیدن لاستیک آن توسط گلوله؟! از جاده منحرف و واژگون شد. هنوز ساعاتی از انتقال ایشان به درمانگاه نگذشته بود که خبر رسید روح پاکش از محنت آباد دنیا پرواز کرد.
غم فقدان آن عزیز بیش از همه سینه خمینی بزرگ را آتش زد، آنچنانکه در مرثیه‌ای که برای او نوشت، رحلتش را غم انگیز خواند :
بسم الله الرحمن الرحیم
باکمال تاسف رحلت غم انگیز جناب حجة الاسلام والمسلمین مجاهدعزیزآقای ربانی شیرازی را به اسلام و اولیای معظم اسلام بویژه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه و به ملت شریف و حوزه‌های علمیه و اهالی محترم فارس و بازماندگان این فقیه سعید تسلیت عرض می‌کنم.
در طول تاریخ مدعیان فضیلت و مجاهدت و شجاعت و تعهد به حق و دین بسیار بوده و هستند تنها در سختی‌ها و گرفتاریها و حق گوییها در مقابل قدرت‌های شیطانی است که مدعیان لاف زن از متعهدان بی سروصدا و خالصان فداکار از مغشوشان و متمایز شوند.
مرحوم مجاهد سعید ارزشمند ربانی شیرازی که اکنون در جوار حق آرمیده و ما از برکت وجودش محروم شدیم از این اقلیت بود. او در طول زندگانی شرافتمندانه خود، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن در مقابل باطل و باطل‌ها ایستاد و از خودش نرمش نشان نداد. او در حبس‌ها و زجرها و ناملایمات با قامت راست انسانهای متعهد ایستادگی کرد و تسلیم نشد او که خدایش رحمت کند و به جوار قرب حضرتش بپذیرد با روحی ملایم در مقابل دوستان و مؤمنان و مقاوم در برابر دشمنان خلق به لقاءالله پیوست وما عقب ماندگان که احتیاج به این مردان حق داریم از آن کمال و جمال محرومیم. از خداوند متعال توفیق خدمت برای همگان و سعادت و صبر در این مصیبت برای دوستان و بازماندگان ایشان را خواستارم.
[۵] - صحیفه نور، ج۱۶، ص۶۶.

روح الله الموسوی الخمینی
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _


۱. - مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۷، ص۵۴.
۲. - پاسدار اسلام، شماره ۲۷.
۳. - صحیفه نور، ج۱۴، ص۱۴۹.
۴. - روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۴/۱/۶۰.
۵. - صحیفه نور، ج۱۶، ص۶۶.







جعبه ابزار