علی بن ابراهیم حصری خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حُصْرى ، على بن ابراهیم، از صوفیان قرن چهارم بود. كنیهاش ابوالحسن بوده، ولى جامى، به اشتباه، ابوالحسین نوشته است (عبدالرحمان بن احمد جامى، نفحات الانس، ص۷۸۰، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۷۰ش ). تاریخ تولد او در تذكرهها ذكر نشده است. از زندگى او اطلاع چندانى در دست نیست و احتمالا لقب حصرى به واسطه شغل حصیربافى یا حصیرفروشى او بوده است (سمعانى، ج۲، ص۲۲۶). او اهل بصره ولى ساكن بغداد بود (محمد بن حسین سلمى ، ص۴۸۹). وى را معاصر و همتاى ابنخفیف شیرازى (متوفى ۳۷۱) و شاگرد ابوالحسن بنان مصرى (متوفى ۳۱۶) و ظاهرآ تنها شاگرد شبلى دانستهاند (قشیرى، ص۴۰۶؛ انصارى، ص۵۲۹).
از شاگردان شناخته شده حصرى، ابوالفضل محمد بن حسن خُتَّلى (هجویرى، ص۲۵۲؛ جامى، ص۳۲۰) و خواجه عبداللّه انصارى بودهاند (انصارى، ص۵۲۹). خواجه عبداللّه انصارى در طبقات الصوفیه (انصاری، ص۵۳۰) وى را بسیار ستوده و از محمد بن احمد بن سمعون (متوفى ۳۸۷)( انصارى، ص۵۳۴، پانویس ۳۲؛ عطار، ص۵۱۰)، كه حصرى را میآزرده، به نیكى یاد نكرده است.
حصرى از مشایخ بزرگ عراق محسوب میشد. از او درباره توحید و فنا كلماتى نقل شده است كه میگویند از هیچكس غیر از او، این سخنان شنیده نشده بود (سلمى، ص۴۸۹؛ شعرانى، ج۱، ص۱۲۳). از برخى سخنان وى چنین برمیآید كه او خوف از خدا را حجابى در راه رسیدن بنده به خدا میدانسته است (سلمى، ص۴۹۱). با این حال، وى مانند طرفداران زهد خائفانه، آن چنان كه خود میگوید، از پانزده سالگى به ریاضتهاى سخت و نوافل مشغول شد و هرگز آنها را ترك نكرد و حتى گفتهاند از یك جمعه تا جمعهاى دیگر جز براى نماز جمعه از خانه بیرون نمیآمد و در تمام این مدت، به ذكر خدا مشغول بود (قشیرى، ص۴۰۷؛ خطیب بغدادى، ج۱۳، ص۲۴۹ـ۲۵۰).
ظاهراً وى به ملامتیه تعلق خاطر داشته، از جمله از او نقل شده است كه اگر در این روزگار پیامبرى ظهور میكرد حتمآ در زمره ملامتیه بود (عطار، ص۷۶۱).
او طرفدار سماع بوده و گفته شده است به همین سبب، از او نزد خلیفه بدگویى كردند. میگویند وقتى خلیفه، حصرى و یارانش را در حال سماع دید از او درباره مذهبش سؤال كرد. حصرى گفت كه مذهب ابوحنیفه داشتم، بعد شافعى شدم و حالا خود به چیزى مشغولم كه از هیچ مذهبم خبر نیست (عطار، ص۷۵۹).
در نظر وى، صوفى آن است كه موجود نباشد بعد از معدوم شدن و معدوم نگردد بعد از موجود شدن، یعنى هستى وى را نیستى و نیستى وى را هستى نباشد و صوفى آن است كه وجد او وجود اوست و صفات او حجاب براى اوست (سلمى، ص۴۹۱؛ هجویرى، ص۵۵؛ عطار، ص۷۶۲). همچنین گفته صوفى آن است كه چون از آفات (آفات نفسانى) فانى شود، دیگر به آن آفات برنگردد و چون رو به حق آورد، به هیچ چیز غیر از حق نیارامد و نیاساید (عطار، ص۷۶۱).
به نظر حصرى شیطان كمتر از آن است كه در حین تلاوت كلام خدا حاضر شود؛ ازاینرو، به استعاذه از شیطان در هنگام تلاوت قرآن قائل نبود (سلمى، ص۴۹۲). شعرانى (شعرانى، ج۱، ص۱۲۳) از این سخن وى انتقاد كرده است.
حصرى در ذیحجه ۳۷۱ درگذشت و در مقبره حرب در بغداد دفن شد (ابنمُلَقَّن، ص۲۱۴؛ خطیب بغدادى، ج۱۳، ص۲۵۰).
فهرست منابع :
(۱) ابنمُلَقَّن، طبقاتالاولیاء، چاپ نورالدین شریبه، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۲) عبداللّه بن محمد انصارى ، طبقات الصوفیه، چاپ محمد سرور مولائى، تهران ۱۳۶۲ش؛
(۳) عبدالرحمان بن احمد جامى، نفحات الانس، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۷۰ش؛
(۴) خطیب بغدادى، تاریخ بغدادی یا تاریخ مدینة السلام؛
(۵) محمد بن حسین سلمى ، طبقاتالصوفیة، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۶) سمعانى، الانساب؛
(۷) عبدالوهاب بن احمد شعرانى، الطبقات الكبرى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۸) محمد بن ابراهیم عطار، تذكرةالاولیاء، چاپ محمد استعلامى، تهران ۱۳۷۸ش؛
(۹) عبدالكریم بن هوازن قشیرى، الرسالة القشیریة، چاپ معروف زریق و على عبدالحمید بلطهجى، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
(۱۰) علی بن عثمان هجویرى، كشف المحجوب، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۸۳ش.