عُقْبی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عُقْبى
عُقْبى:(فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ) «عُقْبى» از مادّه «
عَقِب» به معناى عاقبت و پايان كار است، خواه خير باشد يا شرّ،
ولى با توجّه به قرينه حال و مقال، منظور از آن در
آیه فوق، عاقبت خير است و در
سوره ممتحنه به معناى «جزا» آمده است. و ضمير در «عُقْباها» در
سوره شمس به «دَمْدَمَه» و «هلاكت» باز مىگردد.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عُقْبى:
(سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ) (و به آنان مىگويند: سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نيكوست سرانجام سراى جاويدان.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معناى
(عُقْبَى الدَّارِ) سرانجام محمود و پسنديده است، چون عاقبت حقيقى همين است. آرى، هيچ چيز در عالم بر حسب آن فطرت و جبلتى كه خداى تعالى بر آن فطرتش آفريده جز به عاقبتى كه مناسب خودش و مايه سعادتش باشد منتهى نمىگردد، و عاقبت بد در حقيقت بطلان عاقبت است، و معنايش اين است كه فلان كس و يا فلان چيز به خاطر خللى كه در آن بوده بىعاقبت شده، در حالى كه خدايش خلق كرده بود براى رسيدن به عاقبت. و اگر عاقبت بد را عاقبت مىگويند، از باب توسع و مجاز است، و گرنه عاقبت بد در واقع بىعاقبتى است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَ إِن فَاتَكُمْ شَيْءٌ مِّنْ أَزْوَاجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُم مِّثْلَ مَا أَنفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ) (و اگر بعضى از همسران شما به سوى
کفّار بروند و شما در جنگى بر آنان پيروز شديد و غنايمى گرفتيد، به كسانى كه همسرانشان رفتهاند، همانند مَهرى را كه پرداختهاند بدهيد؛ و از مخالفت
خداوندی كه شما به او
ایمان داريد بپرهيزيد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه معاقبه و عقاب به معناى رسيدن به آخر و عاقبت هر چيز تفسير شده، و منظور از آن در آيه اين است كه اگر از كفار غنيمتى كه عاقبت جنگ است به شما رسيد. و بعضى
گفتهاند كه: عاقبتم با اينكه از
باب مفاعله است به معناى عقبتم - با تشديد قاف- از
باب تفعیل است. بعضى
ديگر گفتهاند: از عقبه به معناى توبه گرفته شده است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ لَا يَخَافُ عُقْبَاهَا) (و او هرگز از فرجام مجازات ستمگران، باک ندارد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: ضمير در اين آيه يا به دمدمه بر مىگردد، و يا به تسويه و واو براى استيناف است، و يا واو حاليه است، و معنايش اين است كه:
پروردگار ثمود از عاقبت دمدمه آنان و يا تسويه ايشان پروايى نكرد، آن چنان كه پادشاهان و مستكبرين از عاقبت وخيم عقاب دشمنان خود و آثار سوء آن پروا و دلواپسى مىكنند، براى اينكه پادشاهان نمىدانند عاقبت اين عقابشان چيست، و چه آثارى به جاى مىگذارد، ولى خداى تعالى مىداند عاقبت عقابش چيست، همان است كه خودش اراده كرده، و مطابق با فرمان و اذن خود او است، بنابر اين آيه مورد بحث قريب المعناى با آيه زير است كه مىفرمايد:
(لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ)بعضى گفتهاند: ضمير در
(لا يخاف)- نمىترسد به همان فرد اشقاى ثمود-
قدار بن سالف- بر مىگردد، و معنايش اين است كه كشنده ناقه از عاقبت وخيم عمل خود نمىترسد.
بعضى ديگر گفتهاند: ضمير در
(لا يخاف) به
صالح (علیهالسلام) و ضمير در
(عقبيها) به
(دمدمه) بر مىگردد، و معنايش اين است كه صالح از عاقبت دمدمه آن قوم نمىترسيد، براى اينكه به نجات خود اطمينان داشت، و وجه ضعف اين دو قول روشن است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عُقْبی»، ص۳۸۶.