عیسی بن مریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت عیسی بن مریم علیه السلام ،چهارمین پیامبر
اولوالعزم و دارای کتاب هستند.در زیر به پاره ای از اتفاقات مهم زندگی ایشان اشاره می شود.
حضرت عیسی علیه السلام تولدی منحصر به فرد و شگفت انگیز داشتهاند. مادرشان حضرت
مریم سلام الله علیها دختر
حنا و
عمران بود. حنا، مریم سلام الله علیها را از همان ابتدا به
معبد سپرد و او نیز تحت اشراف حضرت
زکریا علیه السلام دختری پاكدامن، مؤمن، متقی و پرهیزكار پرورش یافت.
مریم سلام الله علیها همچنان در معبد به سر میبرد تا آنكه روزی
جبرئیل امین علیه السلام از جانب حق تعالی پیام آورد كه:«ای مریم خداوند تو را به كلمهای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت میدهد كه نامش مسیح عیسی پسر مریم است در حالی كه در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود واز مقربان(الهی)است.»
مریم سلام الله علیها شگفت زده شد، بر خود لرزید و چنین گفت: «پروردگارا ممكن است فرزندی برای من باشد در حالیكه انسانی با من تماس نگرفته است؟! فرمود: «خداوند اینگونه هر چه را بخواهد میآفریند؛ هنگامی كه چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آنرا صادر كند) فقط به آن می گوید موجود باشد، آن نیز فوراً موجود میشود.»
در كتب و منابع، روایات فراوانی در چگونگی تولد حضرت عیسی علیه السلام بیان شده كه كتاب تاریخ پیامبران تألیف علامه مجلسی از آن جمله است.
پس از آنكه حضرت مریم سلام الله علیها بار دار شد، در خلوت خویش نه تنها ترس و ناراحتی از تهمتهای آینده او را نگران كرده بود، بلكه تنهائی وضع حمل بدون دوست و یاور او را نیز میآزرد. در این حالات صدائی شنید كه میگفت: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است.»
این صدای فرزند او عیسی علیه السلام بود كه می فرمود:«واین تنه ی نخل را به طرف خود تكان ده، رطب تازهای بر تو فرو میریزد(از این غذای لذیذ) بخورو(از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را(به این مولود جدید) روشن دار و هرگاه كسی از انسانها را دیدی (با اشاره) بگو من برای خداوند رحمن روزهای نذر كرده ام؛ بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمیگویم (و بدانكه این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد كرد).»
مریم سلام الله علیها ابتدا از نگرانی و ترس از خدا آرزوی مرگ می كرد؛ امّا به او اطمینان داده شد كسی كه این مولود مقدس را به او داده پشتیبانی و دفاع از او را نیز به عهده خواهد داشت. پس مریم سلام الله علیها عیسی علیه السلام را نزد قوم خود برد. قوم او با دیدن وی و نوزاد همراهش شگفت زده شدند. گروهی او را سرزنش و ملامت كردند و گروهی نیز در
تقوا ی مریم سلام الله علیها شك كردند. بعضی گفتند:«ای مریم كار بسیار عجیب و بدی انجام دادی.»
و بعضی گفتند:«ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بدكارهای.»
مریم سلام الله علیها به فرمان حضرت حق سكوت كرد و به عیسی علیه السلام اشاره نمود تا آنها جوابشان را از كودك بگیرند و این كار باعث تعجب بیشتر آنها شد و گفتند تو ما را مسخره میكنی. ما چگونه با كودكی كه در گهواره است، سخن بگوئیم.
در این هنگام كودك زبان به سخن گشود و گفت:«من بنده خدایم، او كتاب(آسمانی)به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا(هر جا كه باشم)وجودی پربركت قرار داده و تا زمانی كه زندهام مرا به
نماز و
زکات توصیه كرده است و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است و سلام (خدا) بر من در آن روز كه متولد شدم و در آن روز كه میمیرم و از آن روز كه زنده برانگیخته خواهم شد.»
عیسی علیه السلام در دفاع از مادر با عالیترین شكل ممكن و منطقیترین روش گفتار، موضوع را از همان ابتدا تغییر میدهد و به جای هر سخنی به معرفی خود میپردازد.
حضرت عیسی از جانب پروردگار به نبوت برگزیده شد و چون دیگر پیامبران ادامه دهنده رسالت عظیم هدایت و راهبری بشر بود. خداوند متعال در آیه ی زیر ویژگیهای حضرت عیسی علیه السلام را به عنوان یك پیامبر چنین میفرماید:«یاد كن نعمتی را كه به تو و مادرت بخشیدم. زمانی كه تو را با روح القدس تقویت كردم؛ كه درگهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن میگفتی و هنگامی كه كتاب و حكمت و
تورات و
انجیل را به تو آموختم و هنگامی كه به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده می ساختی و در آن میدمیدی و به فرمان من پرندهای میشد و كور مادر زاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی و مردگان را(نیز)به فرمان من زنده میكردی و هنگامیكه
بنیاسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع كه دلایل روشن برای آنها آوردی. ولی جمعی از
کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشكار نیست»
این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی علیه السلام به عنوان پیامبر، به مسأله تربیت الهی هر پیامبر صاحب
رسالت از ابتدای تولد اشاره میكند.
گرایش روز افزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی علیه السلام، وحشت و نگرانی رؤسای
یهود را برانگیخت و به قصد كشتن عیسی علیه السلام امپراطور روم را با خود همراه كردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلكه به اشتباه به جای حضرت عیسی علیه السلام شخصی بنام «یهودااسخر یوطی» را به قتل رساندند.
قرآن كریم داستان كشتن حضرت عیسی علیه السلام را چنین نقل میكند:«و گفتارشان كه: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را كشتیم، در حالیكه نه او را كشتند و نه بردار آویختند؛ لكن امر بر آنها مشتبه شد. و كسانی كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می كنند؛ و قطعاً او را نكشتند؛• بلكه خدااورا به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حكیم است.»
در حدیث موثقی از حضرت
رضا علیه السلام منقول است كه:«مشتبه نشد امر كشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم كه او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض كردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...»
البته نسبت به وفات حضرت عیسی علیه السلام اختلاف نظر وجود دارد و لذا مرحوم
مجلسی بعد از ذكر آیه ۵۵ آل عمران، كه دربارۀ حضرت عیسی علیه السلام «
توّفی» به كار برده شده می فرماید:در تفسیر این آیه بعضی گفتهاند «توّفی» به معنی مرگ است و خداوند اول او را میمیراند و بعد از سه ساعت او را زنده كرده و به آسمان میبرد و بعضی گفتهاند كه مردن آن حضرت بعد از آمدن، زمین در
آخرالزمان خواهد بود.
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه السلام بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود كه در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز كسب كردند.
ولی متأسفانه بعضی از شاگردان ایشان همچون
پلوس اولین انحرفات را در دین
مسیح به وجود آوردند كه بهترین آن اعتقاد
شرک آمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی علیه السلام بود كه طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیینهای هنری بوده است.
سایت پژوهه