غسق (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَسَق (به فتح غین و سین) یکی از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای تاريكى، خواه شديد باشد يا خفيف، میباشد. و
غاسِق (به کسر سین) به معنای شب تاريك، ماه گرفته شده و هجوم كننده با ضرر؛ و
غَسّاق (به فتح غین و تشدید سین) به معنای چرك بدبو میباشد.
غَسَق:
(أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ)،
(نماز را از زوال خورشيد (هنگام ظهر) تا نهايت تاريكى شب (نيمه شب) برپادار؛ و همچنين
قرآن فجر (
نماز صبح) را).
راغب غسق را شدت ظلمت گفته و گويد: «غَسَقُ اللَّيْلِ: شِدَّةُ ظُلْمَتِهِ».
در
نهج البلاغه خطبه ۴۸ آمده:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ كُلَّمَا وَقَبَ لَيْلٌ وَ غَسَقَ»، «حمد خدا را هر وقت كه شبى در آيد و تيره شود».
ولى
مجمع،
قاموس و
اقرب آنرا تاريكى اول شب گفتهاند.
بهر حال معنى آن تاريكى است خواه شديد باشد يا خفيف. معانى ديگرى نيز از قبيل پُر شدن و سيلان دارد.
طبرسی اصل آنرا جريان با ضرر گفته است،
يعنى: «
نماز را از ظهر تا تاريكى شب (نصف شب) بهجاى آور همچنين نماز فجر را بهجاى آور».
(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ • مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ • وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ)،
(بگو: «پناه مىبرم به پروردگار
سپیده صبح • از شرّ آنچه آفريده است)
«غاسق» را شب تاريك، ماه گرفته شده و هجوم كننده با ضرر گفتهاند.
در
نهایه و
کشّاف هست:
عایشه گويد:
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست مرا گرفت و به ماه اشاره كرده فرمود:
«تَعَوَّذِي بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ هَذَا فَإِنَّهُ الْغَاسِقُ إِذا وَقَبَ وَ وُقُوبُهُ دُخُولُهُ فى الْكُسُوفِ وَ اسْوِدَادُهُ».
ناگفته نماند: «الفلق» اعمّ و شامل هر شكافته شده است و نيز
(مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ) اعمّ و شامل همه
مخلوقات است، بايد غاسِقٍ را نيز اعمّ گرفت، تا در رديف ما قبل بوده باشد، چنانكه
(النَّفَّاثاتِ) در مابعد نيز اعمّ است. لزومى ندارد كه آنرا شب تاريك معنى كنيم و اگر شب و غيره بالخصوص مراد بود، لازم بود «الغاسق» گفته شود؛ بهتر است آنرا هاجم با ضرر، چنانكه طبرسى فرموده،
يا هاجم مخفى، معنى كنيم، زيرا غسق به معنى تاريكى است و آن توأم با پنهانى و خفا است و از مطلق غاسق به خدا پناه برده نشده، بلكه با قيد
(إِذا وَقَبَ) ميليونها دردها، ميكروبها، سرطانها، طاعونها، تصادفات، ضررها و غيره هست كه همه مخفى و بىخبر به
انسان هجوم میكنند و انسان آنوقت متوجه میشود، كه وارد شده و كار خود را كردهاند. جلوگيرى از آنها فقط با پناه بردن به خداست، كه قادر بر دفع همه آنهاست. معنى
آیات چنين ميشود: «بگو پناه ميبرم به پروردگار فلق (مخلوق) از شرّ هر آنچه آفريده و از شرّ مهاجم پنهانى كه داخل شود».
(لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً. إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً)،
(در آن جا نه چيز خنكى مىچشند و نه نوشيدنى گوارايى • جز آبى سوزان و مايعى از چرك و خون)
(هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ)،
(اين مايع سوزان و مايع بدبويى است كه بايد از آن بچشند).
غسّاق فقط دو بار در
قرآن مجید بكار رفته و روشن است كه از طعام
اهل آتش میباشد.
طبرسى (رحمهاللّه) آنرا چرك بدبو گفته و علّت تسميه را جريان چرك ذكر كرده است، گويند: «غَسَقَتِ الْقُرْحَةُ» يعنى: چرك زخم جارى شد.
راغب گويد: آنچه از پوست اهل آتش متقاطر شود.
بعضىها غسّاق را آب كدر و كثيف گفتهاند و چون غسّاق، در آيه مقابل «
شراب» آمده، ممكن است مراد از آن آب كثيف باشد.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "غسق"، ج۵، ص۹۸-۱۰۰.