غشی (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
غَشَى (به فتح غین و شین)، و
تَغْشِيه (به فتح تاء و سکون غین و کسر شین)، و
اِغْشاء (به کسر الف و سکون غین)، و
اِسْتِغْشاء (به کسر الف و تاء و سکون سین و غین)، و
تَغَشِّي (به فتح تاء و غین و تشدید شین)، به معنای پوشاندن و فرا گرفتن و نيز پوشانيدن چيزى بر چيزى؛ و
غِشاوه (به کسر غین)، و
غاشِية (به کسر شین)، و
غَواش (به فتح غین) جمع غاشِيه، به معنای فراگيرنده و پوشاننده، از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم میباشند.
غَشَى:
پوشاندن و فرا گرفتن است. «غَشِيَهُ الْأَمْرُ: غَطَّاهُ»، امر او را فرا گرفت.
(وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ)،
«آتش رويشان را فرا گيرد».
(وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى)،
«
سوگند به شب آنگاه كه فرا گيرد».
غِشاوه:
چيزیكه با آن پوشانده شود (پرده).
(وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً)،
«بر
گوش و
قلب او مهر زد و بر چشمش پردهاى قرار داد».
غاشِية:
فراگيرنده و پوشاننده است.
(أَ فَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غاشِيَةٌ مِنْ عَذابِ اللَّهِ)،
(آيا از اين ايمن هستيد كه
عذاب فراگيرى از سوى خدا به سراغ آنان بيايد)
مراد از غاشيه
نقمت و عذاب فراگيرنده است.
قیامت در
(هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ) (آيا داستان غاشيه (روزى كه وحشت آن همه را فرا مىگيرد) به تو رسيده است)،
از آن غاشيه خوانده شده كه عموم را فرا گيرد و احدى از آن مستثنى نيست، مثل:
(وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً)،
(و همه مردم را محشور مىكنيم، و احدى از ايشان را فروگذار نخواهيم كرد)،
اين بهتر از آنست كه گوئيم اهوال قيامت همه را فرا گيرد زيرا درباره اهل
رحمت آمده:
(لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ)،
(وحشتِ بزرگ، آنها را اندوهگين نمىكند).
غَواش:
جمع غاشِيه است به معنای فراگيرندهها.
(لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ)،
«براى آنها از
جهنّم بستر و از بالايشان فراگيرندهها است»، يعنى: آتش از بالا و پائين آنها را احاطه كرده، نظير:
(لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ)،
(براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از آتش، و در زير پايشان نيز طبقاتى از آتش است).
غواش در اصل غواشى است، مثل ضَوارِب.
تَغْشيه:
پوشاندن و نيز پوشانيدن چيزى بر چيزى، مثل:
(إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ ...)،
«آنگاه كه
خواب مختصر را بر شما میپوشاند»، يعنى: شما را به خواب میبرد تا آرامشى از ناحيه
خدا باشد؛ و مثل:
(فَغَشَّاها ما غَشَّى)،
كه يك
مفعول دارد، يعنى: «آنرا فرا گرفت آنچه فرا گرفت».
اِغْشاء:
پوشاندن و نيز پوشانيدن چيزى بر چيزى میباشد.
مثل تَغْشيه است، نحو:
(يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ ...)،
كه دو مفعول دارد، يعنى: «خدا شب را بر روز میپوشاند»، و مثل:
(فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ)،
كه داراى يك مفعول است، يعنى: «آنها را پوشانديم پس نمىبينند».
اِسْتِغْشاء:
پوشاندن است، «اسْتَغْشَى ثَوْبَهُ وَ بِثَوْبِهِ: تَغَطَّى بِهِ» يعنى: خود را با لباسش پوشاند و به قول
راغب، لباس را براى خود غاشيه و پرده قرار داد.
(جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ) «انگشتان را به گوشها نهادند تا كلام
حق را نشنوند و لباسشان را به سر كشيدند تا گوينده حق را نبينند».
گوئى آن
کنایه از اعراض است، مثل:
(أَلا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ ... أَلا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيابَهُمْ)،
«بدان آنها سينه خود را منحرف میكنند از اينكه كلام حق در آن جاى گيرد و آنگاه كه لباسشان را بهسر میكشند».
تَغَشِّي:
فراگرفتن است.
گاهى آن كنايه از
مجامعت است، مثل:
(فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفاً)،
«چون با او مقاربت كرد حملى خفيف برداشت»، غِشْيان المَرْئة نيز بدان معنى است.
(يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ ...)،
مُغَشّىعليه كسى است كه بىحس شده و عارضه،
فکر و شعورش را پوشانده است، يعنى: «مثل كسی كه از
مرگ بیهوش شده به تو مینگرند».
آيه
(تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ)،
نيز مثل آن است، يعنى: «چشمشان در كاسه سر میگردد مثل شخص بيهوش شده از مرگ».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "غشی"، ج۵، ص۱۰۰-۱۰۲.