• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرج خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



فرج: آلت تناسلی مادینه را می گویند.
فرج در لغت
فرج در لغت به معنای شکاف بین دو چیز آمده است، مانند شکاف دیوار و نیز میانه دو پا را فرج گویند. از این رو، به کنایه به آلت تناسلی زن و مرد؛ هر دو فرج اطلاق شده است؛ چنان که به دُبُر نیز گفته می‌شود؛ لیکن کاربرد رایج آن در عرف، روایات و کلمات فقها آلت تناسلی زن می‌باشد؛ به گونه‌ای که هرگاه مطلق و بدون قرینه به کار رود منصرف به همین معنا است. (المفردات، واژه «فرج»؛ راغب، واژه «فرج»؛ لسان العرب، واژه «فرج»؛ مجمع البحرین، واژه «فرج»؛ المعتبر، ج ۱، ص ۱۸۱؛ الحدائق الناضرة، ج ۱۹، ص ۴۵۱؛ غایة الآمال، ج ۳، ص ۴۳۲؛ جامع المدارک، ج ۱، ص ۶۱) چنان که ـ به گفته برخی ـ عنوان وطی، جماع و مانند آن در روایات، در صورت مطلق بودن، به آمیزش در فرج انصراف دارد و شامل آمیزش در دُبُر نمی‌شود. (الحدائق الناضرة، ج ۳، ص ۲۶۴؛ الحدائق الناضرة، ج ۳، ص ۱۹؛ الحدائق الناضرة، ج ۳، ص ۴۲۹ ـ ۴۳۰؛ غایة الآمال، ج ۳، ص ۴۳۲ )
احکام مرتبط
از احکام مرتبط با آن در بابهای طهارت، نکاح، ایلاء، صید و ذباحه و حدود سخن گفته‌اند.
وجوب پوشاندن
طهارت: فرج، عورت به شمار می‌رود و پوشاندن آن از غیر زوج و مولا واجب است (عورت).
حکم دخول در فرج
دخول در فرج به مقدار حشفه (سر آلت نرینه) موجب غسل جنابت و نیز ثبوت عدّه و تمامی مهر، و نسبت به زن اجنبی با شرایطی موجب ثبوت حدّ زنا (زنا) می‌شود (آمیزش).
نگاه کردن به فرج
نگاه کردن همسر، به فرج در حال آمیزش و غیر آمیزش بنابر قول مشهور مکروه است. (المهذب البارع، ج ۳، ص ۲۰۷) برخی قدما نگاه به فرج را در حال آمیزش حرام دانسته‌اند. (الوسیلة، ص ۳۱۴ )
استمتاع از فرج
استمتاع از فرج به یکی از سه سبب حلال می‌شود: ازدواج در زن آزاد و کنیز؛ ملکیت و تحلیل (تحلیل). دو سبب آخر نسبت به کنیز است.
عیوب موجب فسخ نکاح
عیوبی همچون رَتَق (رتق)، عَفَل (عفل) و قَرَن (قرن) که در فرج پدید می‌آید مجوز بر هم زدن عقد نکاح می‌شود (ازدواج).
حقوق واجب زوجه
از حقوق واجب زوجه بر زوج، یک بار آمیزش در هر چهار ماه است. به قول گروهی، آمیزش باید در فرج باشد و در دُبُر کفایت نمی‌کند. (الانواراللوامع ۱۰ قسم ۱، ص ۱۷؛ الروضة البهیة ۵، ص ۱۰۴)
ایلاء
ایلاء: چنانچه مرد بر ترک آمیزش با همسر دائمی خود سوگند یاد کند و زن نزد حاکم شکایت برد، حاکم مرد را به رجوع یا طلاق امر می‌کند. رجوع با آمیزش در فرج تحقق می‌یابد و آمیزش در دُبُر کفایت نمی‌کند (ایلاء). (مسالک الافهام، ج ۱۰، ص ۱۵۹ )
خوردن فرج
صید و ذباحه: در حرمت خوردن فرج حیوان حلال گوشت اختلاف است. قول به حرمت به مشهور نسبت داده شده است. (جواهر الکلام، ج ۳۶، ص ۳۴۸ )
فرج در حدود
حدود: در حدّ تازیانه باید تازیانه بر جاهای مختلف بدن بزهکار زده شود؛ لیکن لازم است از مواضع خطرناک همچون فرج خود داری گردد [۱]     (تازیانه). (الروضة البهیة، ج ۹، ص ۱۰۷ )
فرج و احتیاط
از چیزهایی که موضوع احتیاط شرعی است و رعایت احتیاط در آن لازم می‌باشد، فرج است. از این رو، به رغم عدم وجوب اعلام جاهل به موضوع، در امور مهمی همچون فرج، در صورتی که اعلام نکردن موجب مباح گردیدن فرج حرامی گردد، اعلام و ارشاد جاهل واجب است. (مائة قاعدة فقهیة، ص ۳۶؛ قواعد الفقهیة، بجنوردی، ج ۳، ص ۳۶؛ مصباح الفقاهة، ج ۱، ص ۱۲۰.)
فهرست منابع:
(۱) المفردات
(۲) راغب
(۳) لسان العرب
(۴) مجمع البحرین
(۵) المعتبر
(۶) الحدائق الناضرة
(۷) غایة الآمال
(۸) جامع المدارک
(۹) غایة الآمال
(۱۰) المهذب البارع

(۱۱) الوسیلة

(۱۲) الانواراللوامع
(۱۳) الروضة البهیة

(۱۴) مسالک الافهام

(۱۵) جواهر الکلام

(۱۶) الروضة البهیة

(۱۷) مائة قاعدة فقهیة
(۱۸) قواعد الفقهیة، بجنوردی
(۱۹) مصباح الفقاهة



جعبه ابزار