راغب و زمخشری نيز آن را نقل كردهاند. در قرآن مجيد بيشتر در شادىهاى مذموم آمده كه منبعث از نيروى شهوانى و لذّات و توأم با خود پسندی است، مثل: (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ ...) «باز گذاشتگان بر ماندنشان بر خلاف رسول خدا (و اينكه با او به جهاد نرفتند) شادمان شدند». (حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً) (تا كاملًا به آن خوشحال شدند، (و دل بستند) ناگهان آنها را گرفتيم). و در بعضى از آیات در شادى ممدوح بهكار رفته، مثل: (وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ. بِنَصْرِ اللَّهِ ...) «آن روز مؤمنان در اثر يارى خدا مسرور میشوند». (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا ...) (بگو: «تنها به فضل خدا و رحمت او بايد خوشحال شوند). ۲.۱ - فرح بر وزن کتففَرِح: (بر وزن كَتِف) شادمان متكبّر است: (لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ) «میگويد: بدیها از من رفت، او متكبّر و فخر كننده است». در اينجا فَرِح به معنى متکبّر است، كه اين آيه نظير (وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ) (و خداوند هيچ متكبّر فخرفروشى را دوست ندارد) است.(إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُ الْفَرِحِينَ) «قومش به قارون گفتند: از كثرت مال شادمان متكبّر مباش كه خدا متكبّران را دوست ندارد». قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فرح"، ج۵، ص۱۵۷-۱۵۸. ردههای این صفحه : جشن و شادی | مفردات قرآن | نشاط و شادی | واژه شناسی واژگان اخلاقی قرآن | واژه شناسی واژگان سوره انعام | واژه شناسی واژگان سوره توبه | واژه شناسی واژگان سوره روم | واژه شناسی واژگان سوره قصص | واژه شناسی واژگان سوره هود | واژه شناسی واژگان سوره یونس
|