فرش (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَرْش (به فتح فاء و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گستردن است. مواردى از آن در «
نهج البلاغه» آمده است.
فَرْش به معنای گستردن است.
فَرْش و
فِراش (به کسر فاء) مصدرند، به معنى مفعول (
مفروش) نيز به كار روند
. «
فرش الشىء: بسطه»
فَرَاشة هر استخوان رقيق و آهن نازك را گويند، جمع آن
فَرَاش (بر وزن خراب) است.
حضرت در
صفین خطاب به يارانش فرمودند:
«إِنَّ أَكْرَمَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِي نَفْسُ ابْنِ أَبِي طَالِب بِيَدِهِ، لاََلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ أَهْوَنُ مِنْ مِيتَة عَلَى الْفِرَاشِ فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللهِ.» «بهترين
مرگ كشته شدن در راه خداست به خدائيكه جانم در دست اوست هزار ضربت شمشير بر من آسانتر است از مردن در بستر (رختخواب) در غير راه
خدا»
(شرحهای خطبه:
)
امیرالمومنین (علیهالسلام) در خطبه ای که خطاب به مردم
کوفه ایراد فرمودند در جواب آدم ضعيف و ترسو میفرمایند:
«أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ، وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الاَْقْدَامُ» «تو اگر خواهى چنان باش، اما من به خدا قسم پاى پس نگذارم تا شمشير مشرفى به كار افتد و استخوانهاى كلّهها از بدن بپرد و دست و پاها بيافتد»
(شرحهای خطبه:
)
در خطبه ای در مورد
آفرینش میفرمایند:
«بَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشاً» «خدا
زمین را براى مردم به صورت بساط بگسترانيد.»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده چند مورد در «نهج» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فرش »، ج۲، ص۸۱۰.