فطنه (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَطَنَ (به فتح فاء و طاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
زیرکی، حذاقت، درک و فهم است. مواردى از آن در «
نهج البلاغه» آمده است.
فِطْنَة (به کسر فاء)
به معنای زيرکى، حذاقت، درک و فهم است. جمع آن
فِطَن (بر وزن عنب) است.
حضرت (علیهالسلام) درباره
خداوند میفرمایند:
«لاَ یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لاَ یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ» «خدائيکه قصدها و ارادههاى بزرگ درکش نتواند کرد و فرو رفتن و فکرت زيرکيها به کنهش نتواند رسيد»
(شرحهای خطبه:
)
و در جاى ديگر فرموده اند:
«الَّذِی لاَ یَبْلُغُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لاَ یَنَالُهُ حَدْسُ الْفِطَنِ» «خداوندى که همّتهاى بلند، قادر به درک او نيستند و گمان زيرک به مقامش نرسد». ناگفته نماند:
فِطَن (بر وزن عنب) جمع اسم فاعل
فاطن نيامده است.
(شرحهای خطبه:
)
فَطِن (بر وزن کتف) یعنی زيرک، در حکمتی میفرمایند:
««وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ»» «فقر آدم زيرک را از بيان دليلش لال مىکند.»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده چند مورد در «نهج» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فطن »، ج۲، ص۸۲۲.