فقر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَقْر (به فتح فاء و سکون قاف) از
واژگان قرآن کریم به معنای
حاجت است، این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
فَقير (به فتح فاء) حاجتمند و
فاقِره (به کسر قاف)، داهيه بزرگ میباشد.
فَقْر:
حاجت و
فَقير حاجتمند است.
احتياج را از آن
فقر گفتهاند كه آن بهمنزله شكسته شدن فِقار ظَهر (
ستون فقرات) است، در تعذّر رسيدن به مراد.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
فَقير: حاجتمند است. ناگفته نماند: حاجت يكدفعه
حاجت ذاتی است، مثل:
(يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ) «اى مردم شما به
خدا محتاجيد و خدا اوست
بینیاز ستوده»؛ اين شامل حال همه است، حتى ميلياردرها، و يك دفعه به معنى نادارى و بىچيزى است، مثل:
(وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ) (و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته و مطابق زحمتى كه مىكشد، از آن مصرف كند)
و
(فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ) (پس از گوشت آنها بخوريد؛ و بينواى
فقیر را نيز اطعام نماييد).
(إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها ...) (
صدقات (
زکات) مخصوص نيازمندان و مستمندان و مأموران جمع آورى آن).
راجع به فرق
مسکین و فقير به «سكن» رجوع شود.
فاقِره: داهيه بزرگ است.
اين از آنست كه بلاى بزرگ پشت انسان را میشكند،
(وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ • تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ) «چهرههائى در آن روز درهم كشيده است، توقّع دارد كه بلائى كمر شكن به سرش آيد».
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فقر"، ج۵، ص۱۹۷.