• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فورگراندینگ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



معنایی که فرهنگ‌های واژگانی برای فورگراندینگ (Foregrounding) پیشنهاد کرده‌اند، "برجسته‌سازی" و "پیش‌نماسازی" است.
[۱] باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر (انگلیسی–فارسی)، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۶، ویراست دوم، ذیل واژه، Foreground.
فورگراندینگ از اصطلاحات مربوط به "مکتب فرمالیسم" یا "شکل‌گرایی" است. بنابراین، پیش از ورود به این مبحث لازم است توضیح مختصری درباره مکتب فرمالیسم ارائه گردد.



فرمالیسم یا شکل‌گرایی یکی از مکاتب حوزه نقد ادبی است؛ که در خلال جنگ جهانی اول و در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی در روسیه شکل گرفت. بنیان گذاران این مکتب که غالبا از "زبان شناسان برجسته روسی" بودند. "به ادبیات به عنوان یک مساله‌ی زبانی می‌نگریستند.
[۲] شمسیا، سیروس، نقد ادبی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص۱۴۷.
آنها معتقد بودند که برداشت‌های سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و روان‌شناسانه نباید در نقد یک اثر ادبی لحاظ گردد و آثار مورد نظر باید در وهله‌ی نخست از نظر زبانی مورد توجه قرار گیرند. به عبارت دیگر، آنها برای شکل و قالب بیشتر از محتوا ارزش قائل بودند.
"ویکتور شکلوفسکی"، "رومان یاکوبسون" و "رنه ولک" از مشهورترین و تاثیر‌گذارترین کسانی بودند که با آثار خود مکتب شکل‌گرایی را رونق بخشیدند.


شکل‌گرایان بر این باور بودند که ارزش آثار ادبی در آن است که بتوانند در زبان عادی تغییراتی ایجاد کنند. به دیگر بیان، تفاوت زبان ادبی و زبان عادی را در این می‌دانستند که در زبان عادی، واژه‌ها معانی اولیه‌ی و اصلی خود را حفظ می‌کنند، اما در زبان ادبی، در معانی دیگری به کار می‌روند.


یکی از اصطلاحات مشهور شکل گرایان، فورگراندینگ یا برجسته‌سازی است. این اصطلاح مکمل اصطلاح دیگری با عنوان "آشنایی‌زدایی" است؛ که بدون توضیح آن نمی‌توان به مفهوم فورگراندینگ پی‌برد. گاهی این دو اصطلاح به جای یکدیگر به کار برده می‌شوند.

۳.۱ - نظر شکلوفسکی

اصطلاح آشنایی‌زدایی را نخستین‌بار شکلوفسکی در کتاب خود به کار برد. او عقیده داشت بسیاری از ادراکات ما به سبب تکرار دچار عادت شده است.
[۳] نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۷.

این ادراکات آن‌قدر برای ما عادی شده‌اند که گاهی متوجه حضور آنها نمی‌شویم. شکلوفسکی برای روشن ساختن نظریه‌ی خود مثالی را ذکر می‌کند. او می‌گوید: "کسانی که در کنار دریا زندگی می‌کنند، صدای دریا را نمی‌شنوند؛ حال آنکه برای تازه واردان این صدا قابل تشخیص است.
[۴] شمسیا، سیروس، نقد ادبی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص۱۵۸.

در مورد زبان نیز وضع به همین صورت است، یعنی بسیاری از واژگان زبان به سبب استفاده‌ی فراوان تاثیر اولیه‌ی خود را از دست می‌دهند و برای ما عادی می‌شوند، به طوری که دیگر توجه ما را به خود جلب نمی‌کنند. وظیفه‌ی ادبیات این است که با کمک روش‌های مناسب بار دیگر این واژگان را ارزشمند و قابل توجه گرداند.
شکلوفسکی همچنین معتقد بود که ادبیات با پیچیده کردن کلام و ایجاد تغییراتی در زبان روزمره، موانعی را بر سر راه ادراک ایجاد می‌کند و مخاطب را به تامل بیشتر وامی‌دارد.
[۵] نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۷.
[۶] میرصادقی، جمال، میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژۀ نامه هنر داستان نویسی، تهران، مهناز، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۲.



۱) کند شدن ادراک سبب می‌گردد که مخاطب به سادگی از متن عبور نکند و مدت زمانی به تفکر درباره‌ی آن بپردازد. در شعر زیر، ترکیب تازه‌ای که شاملو به کار می‌گیرد، ما را بر آن می‌سازد که پس از یک بار خواندن،‌ اندکی مکث کنیم:

"چمن است این، چمن است •••• با لکه‌های آتش خون گل" (شاملو/ ابراهیم در آتش)


۲) مثال دیگر مصرعی از مهدی اخوان ثالث است که او با استفاده از آرایه‌های تشخیص و استعاره‌ی تبعیه، زبان عادی را به زبان ادبی تبدیل نموده است:

"موج‌ها خوابیده از آرام و رام" (مهدی اخوان ثالث/ کاوه یا اسکندر)


۳) شاعر یا نویسنده می‌تواند برای آشنایی‌زدایی از روش‌های مختلفی بهره بگیرد. مثلاً می‌تواند ساختار دستوری جمله را درهم بریزد:

"دینگ دانگ... شد به در
این بانک دلنواز
از خانه سحر
خاموش تا کند
قندیل‌ها
به خلوت غم خانه‌های مرگ"


۴) ترکیب تازه‌ای بسازد و با این کار مخاطب خود را به شگفتی وادارد:

"نفس‌ها ابر
دل‌ها خسته و غمگین
درختان اسکلت‌های بلور آجین. (مهدی اخوان ثالث/ زمستان)

در این اتاق ‌تهی پیکر
انسان مه‌آلود
نگاهت به حلقه کدام در آویخته؟ (سهراب سپهری/ زندگی خواب‌ها)


۵) هنرمندان از روش‌های دیگری نیز برای آشنایی زدایی و برجسته کردن زبان خود بهره می‌گیرند. کاربرد مناسب و بدیع قافیه، ضرب آهنگ و موسیقی درونی کلمات و تکرار برخی از این شگردها هستند.
[۷] نک: میر صدقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، مهناز، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۲.


"دریغا، ‌ای کاش، ای‌کاش
قضاوتی، قضاوتی، قضاوتی
درکار، درکار، درکار
می‌بود. " (احمد شاملو/ در آستانه)


اما به راستی هدف از آشنایی زدایی چیست؟ شکلوفسکی هدف از آن را "درک لذت هنری" می‌داند. وقتی غبار عادت از واژگان زبان زدوده شود، مخاطب می‌تواند به درک عمیق‌تری دست یابد.
اکنون با بیان این مطالب، می‌توان تعریف کامل‌تری از فورگراندینگ یا برجسته‌سازی ارائه نمود.
"فورگراندینگ یعنی برجسته کردن مفهوم و مطلبی به منظور درک و دریافت بهتر از طریق برهم‌زدن روش‌های معمول زبان می‌باشد. "
[۸] نک: میر صدقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، مهناز، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۱.



۱. باطنی، محمدرضا، فرهنگ معاصر (انگلیسی–فارسی)، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۷۶، ویراست دوم، ذیل واژه، Foreground.
۲. شمسیا، سیروس، نقد ادبی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص۱۴۷.
۳. نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۷.
۴. شمسیا، سیروس، نقد ادبی، تهران، فردوس، ۱۳۸۰، چاپ دوم، ص۱۵۸.
۵. نک: انوشه، حسن (به سرپرستی)، فرهنگنامه ادبی فارسی (دانشنامه ادب فارسی ۲)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۷.
۶. میرصادقی، جمال، میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت، واژۀ نامه هنر داستان نویسی، تهران، مهناز، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۲.
۷. نک: میر صدقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، مهناز، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۲.
۸. نک: میر صدقی (ذوالقدر)، میمنت، واژه نامه هنر شاعری، تهران، مهناز، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۱.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فورگراندینگ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۱۲.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات ادبی




جعبه ابزار