• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قاعده احیای موات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مفاد اجمالی این قاعده این است که هر کس زمین مرده‌ای را آباد کند، مالک آن می‌گردد.



این مطلب در فقه تحت عنوان یک قاعده به این شکل آمده است: «من احیی ارضا میتة فهی له».


این قاعده مستند به احادیث زیر است:
۱. قال رسول الله: «من احیی ارضا مواتا فهو له»؛ یعنی هر کس زمین مرده‌ای را آباد کند، مال او خواهد بود. این جمله به تعبیرهای گوناگون در کتب حدیث عامه و خاصه آمده و بعضی آن را به این صورت نقل کرده‌اند: «من احیی ارضا میتة فهی له». از طرق عامه، ترمذی
[۳] ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۶۶۲، ش ۱۳۷۸.
آن را به همین صورت نقل کرده است. احمد بن حنبل و نسایی روایت فوق را به این شکل آورده‌اند: «من احیی ارضا میتة فله فیها اجر»؛ یعنی هر کس زمین مرده‌ای را آباد کند خداوند به او پاداش خواهد داد.
[۴] موسوعة الفقه، ج۲، ص۲۳۹.
شافعی به استناد این حدیث، احیای اراضی را مستحب دانسته است.
۲. قال رسول الله: «من غرس شجرا او حفر وادیا بدیا لم یسبقه الیه احد او احیی ارضا میتة فهی له، قضاء من الله و رسوله»؛ یعنی هر کس درختی بکارد در جایی که کسی بر وی در آن مکان پیشی نگرفته یا زمین مرده‌ای را آباد کند، مال او خواهد بود. این حکم خدا و رسول او است.
۳. «ایما قوم احیوا شیئا من الارض و عمروها فهم احق بها و هی لهم»؛ یعنی هر قومی قطعه‌ای از زمین را آباد کنند، مال آنان خواهد بود.




۳.۱ - احیا

احیا واژه‌ای عربی است. «حی» به معنای زنده بودن و احیا به معنای زنده کردن است
[۷] فیروزآبادی، قاموس و مصباح المنیر ذیل «حی».
و با توجه به این که در این قاعده در مورد اراضی به کار رفته، به معنای آباد کردن زمین است.

۳.۲ - موات

موات به معنای «مرده» است و در مورد اراضی به زمین‌هایی گفته می‌شود که فاقد آبادانی و سکنه‌اند. بعضی گفته‌اند مراد زمین‌هایی است که مالک ندارد و کسی از آن‌ها استفاده نمی‌کند.
[۸] فیروزآبادی، قاموس و مصباح المنیر ذیل «حی».
فقها معنای اول را پذیرفته و معمولا آن را چنین تعریف کرده‌اند:
«الموات ما لا ینتفع به لعطلته او لاستیجامه او لعدم الماء عنه او لاستیلاء الماء علیه»؛
[۱۰] جواهر الکلام، ج۳۸، ص۹.
یعنی موات زمینی را گویند که به علت متروکه شدن یا نیزار شدن، یا به علت آب نداشتن یا به خاطر این که آب آن را فراگرفته، قابل استفاده نیست. بنابراین موات بودن زمین گاهی به علت عدم مقتضی و گاهی به علت وجود مانع است.


از نظر فقهی ارض بر دو قسم است:
الف) ارض عامر به معنای زمین معمور و آباد که مورد استفاده و انتفاع است. بدیهی است که این گونه اراضی قابل احیای مجدد و تملک نیستند، چرا که تحصیل حاصل محال
است.
ب) ارض غامر به معنای زمین مغمور و موات که تعریف آن بیان گردید.


۱. وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۲۷، باب ۱، ح ۶.    
۲. وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۲۷، باب ۱، ح ۶.    
۳. ترمذی، الجامع الصحیح، ج۳، ص۶۶۲، ش ۱۳۷۸.
۴. موسوعة الفقه، ج۲، ص۲۳۹.
۵. وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۲۸، ح ۱.    
۶. وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۲۶، ح ۴.    
۷. فیروزآبادی، قاموس و مصباح المنیر ذیل «حی».
۸. فیروزآبادی، قاموس و مصباح المنیر ذیل «حی».
۹. الروضة البهیة، ج۷، ص۱۳۳.    
۱۰. جواهر الکلام، ج۳۸، ص۹.
۱۱. منهاج الصالحین، ج۲، ص۱۵۰.    



قواعد فقه، ج۱، ص۲۴۱، برگرفته از مقاله «قاعده احیای موات».    



جعبه ابزار