• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قاعده الواحد (فلسفه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مفاد قاعده این است که از علت واحد تنها یک معلول صادر می‌شود.



این قاعده مورد قبول همه فلاسفه اسلامی (مشائین، اشراقیین، حکمت متعالیه) می‌باشد. اما متکلمین با آن به مخالفت پرداخته گفته‌اند تن دادن به این قاعده محدود کردن قدرت خداوند است، زیرا براساس این قاعده، خداوند که واحد است، آن‌ها یک مخلوق می‌تواند ایجاد کند و این محدود کردن قدرت اوست. فلاسفه در پاسخ می‌گویند صدور معلول‌های زیاد از علت واحد، محال عقلی است و چیزی که محال باشد هرگز قدرت خدا به آن تعلق نمی‌گیرد هم چنان که دیگر محالات عقلی از ذات خدا صادر نمی‌شود و لازمۀ آن محدود شدن قدرت خدا نیست.


فلاسفه معتقدند این قاعده بدیهی و روشن است و نیازی به استدلال ندارد در عین حال تبیین‌های گوناگونی از سوی فلاسفه ارائه شده است، ابن سینا تبیین خود بر این قاعده را تنبیه و یادآوری می‌داند زیرا مفاد آن بدیهی است خواجۀ طوسی در شرح اشارات دلیل مخالفت مردم با این قاعده را، غفلت آن‌ها از تصور واحد حقیقی می‌داند و خود این قاعده را بدیهی می‌داند. شیخ اشراق این قاعده مکتب فلسفی مشاء را پذیرفته است.
مقصود از واحد، واحد حقیقی است که هیچ گونه کثرتی در آن نباشد و آن موجود، موجودی که نه تنها یکی (واحد) است بلکه هیچ چیزی جزء حقیقی اعتباری ندارد و بسیط از همه جهات باشد.
[۱] شرح الاشارات و التنبیهات، نصیرالدین طوسی، ج۳، ص۶۸۴، تحقیق حسن حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳، چاپ ۱.



بین هر علت و معلول آن باید تناسب و سنخیت باشد، وگرنه لازم می‌آید که هر معلولی از هر علتی بتواند صادر شود هر چند با آن علت تناسب و سنخیت نداشته باشد، مثلا آب بسوزاند و آتش خاموش کند. اگر از یک واحد حقیقی بدون کثرت ، معلول‌های گوناگون صادر شود، باید در ذات آن علت، جهت کثرت باشد تا سنخیت میان علت و معلول از بین نرود در حالی که گفته شد واحد حقیقی هیچ گونه جهت کثرت ندارد؛ بنابراین از واحد حقیقی تنها و تنها یک معلول صادر می‌شود.
فلاسفه براساس این قاعده جهان را دارای نظام طولی می‌دانند که تنها معلول نخستین، و بدون واسطه و به طور مستقیم از خداوند صادر شده است و موجودات دیگر نظام طولی از موجودات پیش از خود صادر شده‌اند و در نتیجه با واسطه و به طور غیرمستقیم، معلول ذات واجب می‌باشند. و این نظام طولی به جهان ماده ختم شده است.
[۲] مجموعه مصنفات، سهروردی، ج۲، ص۱۲۶، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۰، چاپ ۳.



۱. اگر یک معلول از علت‌های بسیار صادر بشود یا آن واحد، واحد نوعی است که هر فرد آن، از یک علت صادر شده است (مانند حرارت که نوع واحد است و هر فردی از آن، از علت‌های جداگانه مانند آتش، خورشید، حرکت و مانند آن صادر می‌شود) و یا آن علت‌های کثیر دارای یک جهت واحدی هستند که معلول واحد مستند و متکی به آن جهت وحدت می‌باشد.
۲. اگر از علت واحد معلول‌های بسیار صادر شود در آن علت غیر از جهت وحدت، جهت‌های کثیر نیز وجود دارد که هر معلول از جهت متناسب با خودش صادر شده است. مانند انسان واحد که ابعاد و جهت‌های گوناگونی دارد و از این رو افعال گوناگونی از او سر می‌زند.
[۳] نهایه الحکمه، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۶۴۳، تعلیقۀ غلام رضا فیاضی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۲، چاپ ۱.




۱. شرح الاشارات و التنبیهات، نصیرالدین طوسی، ج۳، ص۶۸۴، تحقیق حسن حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳، چاپ ۱.
۲. مجموعه مصنفات، سهروردی، ج۲، ص۱۲۶، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۰، چاپ ۳.
۳. نهایه الحکمه، طباطبائی، محمد حسین، ج۴، ص۶۴۳، تعلیقۀ غلام رضا فیاضی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۲، چاپ ۱.



پژوهه، برگرفته از مقاله «قاعده الواحد».    



جعبه ابزار