قبیله جهینه (خام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جُهَینه، از قدیمترین قبایل عرب، از شاخههای قبیله قضاعه. سرزمین امروزی آنها در عربستان در نزدیكی رابغ، بین مكه و مدینه، است. طول این سرزمین، كه از شمال به دیره بَلِی و از جنوب به جنوبِ شهر ینبُعالبحر خاتمه مییابد، پنجاه كیلومتر است و عرض آن، كه از مغرب به دریای سرخ و از مشرق به شهر مدینه و ابتدای وادی بواط میرسد، ۴۵ كیلومتر. بسیاری از افراد قبیله جهینه اكنون در شهرهای مدینه، جدّه، ینبع، املج، ریاض و غیره ساكن شدهاند. (محمدسلیمان طیب، ج ۱، ص ۳۵۲؛ حمد جاسر، العرب، ش ۴، ص ۳۳۸ـ ۳۴۵؛حمد جاسر، العرب، ش ۶، ص ۵۶۳ ـ۵۶۶) در مصر نیز طوایفی از این قبیله در استانهای قلیوبیه، شرقیه، وجه بحری، قنا و وجه قِبْلی به سر میبرند. (محمدسلیمان طیب، ج ۱، ص ۳۶۴ـ ۳۶۵؛ وائلی، ج ۱، ص ۲۸۲) جمعیت جُهَنیهای مصر در اواخر قرن چهاردهم، حدود ۰۰۰ ، ۱۰۰ تن تخمین زده شده است. (ابنحائك، ج۱، ص ۲۶۳، پانویس ۶۶۹) در سودان نیز حدود پنجاه طایفه آنها بین نیل تا تونس و برخی از آنها از جنوب مصر تا كردوان و دارفور مستقرند. (محمدسلیمان طیب، ج ۱، ص ۳۷۱ـ۳۷۲؛ كحّاله، ج ۱، ص ۲۱۷؛ سرحانی، ص ۵۰) در حماه و حلب نیز طوایفی از جهینه به سر میبرند. (ابنفضل اللّه عمری، ص ۱۵۵(
نسب این قبیله به جهینه بن زید بن لیث و با چند واسطه به قضاعه میرسد. (ابنحزم، ص ۴۴۴؛ سویدی، ص ۱۶ـ ۲۵؛ حمیدی، ص ۲۳) قبیله جهینه شامل دو شاخه اصلی (بطن) به نامهای مالك و موسی بوده است. )وائلی، ج ۱، ص ۲۸۱؛ سرحانی، ص ۴۹(
قبیله جهینه را جهینه ابنصحار یا ابناء صحار نیز نامیدهاند، چون اولین افرادی بودند كه از صحرا گذشتند و به حجاز مهاجرت كردند. (ابن درید، ج ۱، ص ۵۴۶) قبل از اسلام، قبیله جهینه با قبایل قحطانیالاصلِ اوس و خزرج هم جوار بودند. این دو قبیله پس از مدتی شهرنشین شدند ولی جهینه صحرانشینی خود را حفظ كرد و زودتر از قبایل دیگر، بدون مقاومت به اسلام گروید و به مدینه مهاجرت كرد. آنها در مدینه مسجد و محله خاصی داشتند. (حمد جاسر، العرب، ش ۱۱، ص ۱۰۴۵؛ بری، ص ۲۳۹؛ حبیشی جهنی، ص ۱۳۲(
بیش از اسلام، سرزمین جهینه از مغربِ مدینه به موازات دریای سرخ تا مفیض، در وادی حمض، ادامه داشت و از مغرب، تا نزدیكی علاء (شامل وادیها و كوههای مغرب مدینه) میرسید. شمال آن به كوههای رضْوی، اشعر و اَجْرَد و مغرب آن به وادیهای بواط، ینبعالنخیل و عیص محدود میشد. (بكری، ج ۱، ص ۱۱۲؛ بكری، ج ۱، ص ۱۵۴؛ بكری، ج ۲، ص ۶۵۶؛ حبیشی جهنی، ص ۱۳۱) حورا، از بندرهای مشهور قبل از اسلام، از شهرهای قدیمی قبیله جهینه و ذیالمَروه (ام زَرَب) شهر دیگر آن بود كه اخبار این شهر در ذكر مسیر پیامبر اكرم صلیاللّهوعلیهوآلوسلم به سوی وادیالقری آمده است.
یكی از گزینههای پیشنهادی برای تعیین مبدأ تاریخ اسلام، تاریخ خروج جهینه و برادرانش از تهامه بود. (طبری، ج ۲، ص ۳۹۰ـ۳۹۱(
افراد قبیله جهینه در كوفه و بصره در مواقع لزوم به خلفای فاطمی یاری میرساندند و در همین دوره به مصر مهاجرت كردند و به تدریج از مصر سفلا به مصر علیا رفتند تا جایی كه بیشتر اعراب صعید مصر (جنوب مصر) از این قبیله بودند. (بری، ص ۲۳۹؛ مقریزی، ص ۳۲) یعقوبی )متوفی اواخر قرن سوم( (البلدان، ص ۳۳۳ـ ۳۳۵) از حضور قبیله جهینه در مصر، به ویژه در اطراف معادن تِبر و رحم و میزاب، خبر داده است. پس از قتل عثمان و اقامت گزیدن حضرت علی علیهالسلام در سرزمین ینبُع (محل استقرار قبیله جهینه)، افراد این قبیله با اتباع آن حضرت پیوندهای خویشاوندی پیدا كردند و پیوسته از حكام مكه، كه از علویان بودند، پشتیبانی میكردند. زمانی كه شریف قَتادِه، نیای حكام مكه، نفوذ خود را از مكه تا مدینه و نجد گسترش میداد، قبیله جهینه یكی از ستونهای لشكریان وی بود. در مصر نیز نظارت بر بخشی از راههای زمینی حجاج و تأمین امنیت آنها بر عهده جهینه بود كه باعث استحكام هرچه بیشتر رابطه افراد این قبیله با حكام مصر میشد. (حبیشی جهنی، ص ۱۳۶) در قرن دهم، با اینكه امنیت جادههای حجاج در مصر برعهده این قبیله بود، ولی قحطی و سختی معیشت در سرزمین جهینه، آنها را نیازمند حجاج نمود. از سوی دیگر، اختلافاتی نیز میان والی مكه و یكی از حكام مصر به وجود آمد و والی مكه جهنیها را تشویق به تاراج اموال حجاج كرد. شدت اختلافها چنان بود كه حكام مصر لشكری به جنگ جهینه روانه كردند. (حبیشی جهنی، ص ۱۲۷) در زمان حكومت عثمانیها بر مصر (اوایل قرن سیزدهم و اواخر قرن چهاردهم)، حجاز، طبق تقسیمات اداری سنّتی، به هجده امارت تقسیم شد كه دو امارت املج و ینبع محل استقرار قبیله جهینه بودند. (فؤاد حمزه، ص ۷۱ـ۷۳(
در سرشماری قبیله جهینه ــ كه به دستور ابراهیمپاشا، فرزند محمدعلیپاشا (خدیو مصر، حك : ۱۲۲۰ـ ۱۲۶۵/ ۱۸۰۵ـ ۱۸۴۸)، صورت گرفت ــ تعداد آنها حدود ۰۰۰ ، ۴۰ تن گزارش شده است. (ابنحائك، ج۱، ص ۲۶۳، پانویس ۶۶۹(
زید بن خالد و عُقْبه بن عامر، از صحابه پیامبر اكرم، (قلقشندی، ۲ـ۱۴، ص ۴۴) و عبدالشارق بن عبدالعزی و علاء بن موسی، از شعرا، به جهینه منسوباند. (ابن سعید مغربی، ج ۱، ص ۱۷۵؛ محمدسلیمان طیب، ج ۱، ص ۴۱۹ـ۴۲۰(
منابع:
(۱) ابنحائك، كتاب الاكلیل، ج ۱، چاپ محمد بن علی أكوع، بغداد ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛
(۲) ابنحزم، جمهره انسابالعرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۳) ابندرید، كتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمدهارون، بغداد ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹؛
(۴) ابنسعید مغربی، نشوهالطرب فی تاریخ جاهلیه العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عمان ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۵) ابنفضلاللّه عمری، مسالك الابصار فی ممالك الامصار، چاپ دورویتا كرافولسكی، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۵؛
(۶) عبداللّه خورشید بری، القبائل العربیه فی مصرفی القرون الثلاثه الاولی للهجره، قاهره (۱۹۹۲)؛
(۷) عبداللّه بن عبدالعزیز بكری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۸) محمدعاید حبیشی جهنی، «جهینه و فروعها قدیماً و حدیثاً»، العرب، سال ۱۱، ش ۱ و ۲ (رجب و شعبان ۱۳۹۶)؛
(۹) حمد جاسر، «قبیله جهینه: فروعها و بلادها»، همان، سال ۱، ش ۴ (شوال ۱۳۸۶)، ش ۶ (ذیحجه ۱۳۸۶)، ش ۱۱ (جمادیالاولی ۱۳۸۷)؛
(۱۰) مصطفی حمیدی، قلائد الذَّهب فی معرفه انساب قبائلالعرب، چاپ كامل سلمان جبوری، بیروت ۲۰۰۰؛
(۱۱) سلطان طریخم سرحانی، جامع انساب قبائل العرب، دوحه: دارالثقافه، (بیتا.)؛
(۱۲) سمعانی، الانساب؛
(۱۳) محمدامین سویدی، سبائك الذَّهب فی معرفه قبائل العرب، بیروت: داراحیاءالعلوم، (بیتا.)؛
(۱۴) عبدالرحمان بن ابیبكر سیوطی، لباللباب فی تحریر الانساب، چاپ محمد احمد عبدالعزیز و اشرف احمد عبدالعزیز، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛
(۱۵) طبری، تاریخ (بیروت)؛
(۱۶) فؤاد حمزه، قلب جزیرهالعرب، قاهره (۱۴۲۳(۲۰۰۲/؛
(۱۷) احمد بن علی قلقشندی، قلائدالجمان فی التعریف بقبائل عرب الزمان، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۸) عمررضا كحّاله، معجم قبائل العرب القدیمه و الحدیثه، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛
(۱۹) محمدسلیمان طیب، موسوعه القبائل العربیه، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱؛
(۲۰) احمد بن علی مقریزی، البیان و الاءعراب عمّا بأرض مصر من الاعراب للمقریزی، چاپ عبدالمجید عابدین، قاهره ۱۹۶۱؛
(۲۱) عبدالحكیم وائلی، موسوعه قبائل العرب، عمان ۲۰۰۲؛
(۲۲)یعقوبی، البلدان.