لای نفی جنس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"لا"ي نفي جنس
يکي از حروف ناسخ
است که مانند "إنّ" عمل ميکند؛
به اين بيان که در عمل همچون "حروف مشبّهة بالفعل"
بر جملهي اسميه وارد شده، مبتدا را به عنوان اسم خود، نصب و خبر را به عنوان خبر خود، رفع ميدهد و در معنا به طور صريح بر نفي خبر از جميع افراد جنس اسم بعد از آن دلالت دارد.
به عنوان مثال "لا" در جملهي «لا خادمَ مائدةٍ حاضرٌ»، "لا"ي نفي جنس است که در عمل، "خادمَ" را به عنوان اسم خود، نصب و "حاضرٌ" را به عنوان خبر خود رفع داده و در معنا بر نفي اتصاف همهي افراد جنس اسم (خادم مائده) به معناي خبر (حاضر بودن) تصريح دارد به طوري که حتي احتمال حاضر بودن يک "خادم مائده" نيز وجود ندارد.
با توجه به تعريف ذکر شده روشن ميشود علّت اينکه "لا"ي مورد نظر، "لا"ي نفي جنس ناميده شده اين است که به صراحت بر نفي فراگير حکم از جميع افراد جنس اسم دلالت دارد.
در ميان عالمان نحو در تبيين مباحث "لا"ي نفي جنس دو رويکرد مشاهده ميشود؛ بعضي
با توجه به عمل رفع آن در خبر خود، در باب "مرفوعات" بعد از مبحث "حروف مشبهة بالفعل"، به "لا"ي نفي جنس و مباحث آن اشاره کردهاند و در مقابل، بعضي
به عمل نصب اين حروف در اسم خود توجه کرده و در باب "منصوبات" قبل از حروف شبيه به "ليس"، به بررسي اسم "لا"ي نفي جنس و احکام پيرامون آن پرداختهاند. از "لا"ي نفي جنس، به "لا"ي تبرئه نيز تعبير شده است..
ذکر اين نکته قابل توجه است که ابن هشام در "مغني اللبيب" در ضمن بررسي مفردات، در اقسام "لا" به "لا"ي نفي جنس و کاربرد آن در نفي اشاره ميکند.
عالمان نحو براي عمل "لا"ي نفي جنس شرايطي را ذکر کردهاند که عبارتاند از:
؛
از اين رو اگر "لا" اسم
به معناي "غير" و يا حرف زائد باشد، عمل نميکند و به جملهي اسميه اختصاص ندارد؛
به عنوان مثال "لا" در جملهي «فعلتُ الخيرَ بلا ترددٍ» به معناي "غير" بوده و عمل نکرده و همچنين "لا" در آيهي شريفهي «مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ»،
به دليل نداشتن معناي نفي، زائد بوده و بر جملهي فعليه (تسجد) وارد شده است.
؛
از اين رو اگر منفي به "لا"، جنس نباشد، "لا" در عمل مانند "إنّ" نيست، بلکه در مورد آن دو احتمال وجود دارد:
الف. "لا" شبيه به "ليس" است؛ مانند «لا» در جملهي «لا قلمٌ مکسوراً» که "لا"ي شبيه به "ليس" بوده و "قلمٌ" را به عنوان اسم خود، رفع و "مکسوراً" را به عنوان خبر خود نصب داده است؛ زيرا متکلم از اسم "لا" (قلمٌ) جنس را اراده نکرده است.
ب. عمل "لا" باطل و بعد از حرف عطف تکرار شده است؛ مانند "لا" در عبارت «لا قلمٌ مکسورٌ و لا کتابٌ ضائعٌ» که عمل نکرده و بعد از "واو" عاطفه تکرار شده است؛ از اين رو "قلمٌ" بنا بر مبتدا و "مکسورٌ" بنا بر خبر مرفوع است.
نفي حکم از جنس؛
از اين رو اگر در معناي "لا" احتمال "نفي واحد" وجود داشته باشد،"لا" عمل "إنّ" را انجام نميدهد
و با وجود شرايط عمل "لا"ي شبيه به "ليس" مانند "ليس" عمل ميکند.
؛
از اين رو "لا" در جملهي «جئتُ بِلا زادٍ» به دليل وارد شدن حرف جرّ (باء)، عامل نيست؛ زيرا "لا"ي نفي جنس مانند ساير انواع "لا"ي نافيه صدارت طلب است.
از اين رو "لا" در مانند «لا القومُ قومي» از اخوات "إنّ" و يا از حروف شبيه به "ليس" شمرده نميشود.
؛ به اين بيان که مقدم شدن خبر حتي اگر شبه جمله (ظرف يا جار و مجرور) باشد و همچنين مقدم شدن معمول خبر بر اسم جايز نيست،
از اين رو "لا" در مثال:«لا في النبوغ حظٌ لکسلان و لا نصيبٌ» عمل نکرده و تکرار شده است.
نفي در "لا"ي نفي جنس بر دو گونه است:
در فرض مفرد (واحد) بودن اسم "لا"ي نفي جنس، فقط يک صورت لازم ميآيد که آن "نفي جنس" است؛ مانند «لا رجلَ في الدار»؛ در اين مثال مقصود متکلم نفي وجود جميع افراد مرد در خانه است.
در فرض مثني و يا جمع بودن اسم "لا"ي نفي جنس دو احتمال وجود دارد:يک احتمال، نفي جنس (نفي خبر از جميع افراد اسم) است و احتمال ديگر با توجه به مثني و يا جمع بودن اسم بر دو گونه است:
۱. نفي مثني (نفي خبر از مثني)
در نفي به "لا" در فرض مثني بودن اسم آن، دو احتمال "نفي جنس" و "نفي مثني" وجود دارد؛ مانند:«لا رجلَين في الدار»؛ در اين مثال احتمال دارد مقصود متکلم فقط نفي وجود دو مرد (نفي مثني) باشد، اما وجود يک يا بيش از دو مرد را در خانه نفي نکند و همچنين احتمال دارد مقصود وي اين باشد که هيچ مردي در خانه وجود ندارد (نفي جنس).
۲. نفي جمع (نفي خبر از جمع)
در نفي به "لا" در فرض جمع بودن اسم آن، دو احتمال "نفي جنس" و "نفي جمع" وجود دارد؛ مانند:«لارجالَ في الدار»؛ در اين مثال احتمال دارد مقصود متکلم فقط نفي بيش از دو مرد (نفي جمع) در خانه باشد، اما وجود يک يا دو مرد را در خانه نفي نکند و همچنين احتمال دارد مقصود وي اين باشد که هيچ مردي در خانه وجود ندارد (نفي جنس).
در صورت معلوم يا نامعلوم بودن خبر، حکم آن از جهت ذکر يا حذف در کلام متفاوت است:
۱. ذکر خبر؛ در فرض نامعلوم بودن خبر "لا"ي نفي جنس، ذکر آن واجب است؛ مانند "أَوحَشُ" در اين حديث شريف «لا وحدَةَ أوحَشُ مِن العُجب»
، که به جهت نامعلوم بودن ذکر شده است.
۲. حذف خبر؛ در فرض معلوم و معين بودن خبر "لا"ي نفي جنس، حذف آن زياد است؛ مانند "لَنا" در اين آيهي شريفه «قالوا لا ضيرَ إنّا إلي ربّنا منقلبون»
، که به جهت معلوم بودن حذف شده است.
۱. آيه «قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْکُمُ الْيَوْمَ»
، (يوسف) گفت:«امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست)؛ "لا" در اين آيهي شريفه "لا"ي نفي جنس بوده که اسم آن (تثريب) مبني بر فتح، در محلّ نصب و "عليکم" متعلق به خبر محذوف آن (موجودٌ) است.
۲. حديث «الرسول الأعظم صلي الله عليه و آله:يا عليّ! إنّه لا فقرَ أشدُّ من الجهل»
، (سفارش رسول اکرم صلي الله عليه و آله به حضرت علي عليه السلام:يا علي، هيچ فقري سخت تر از ناداني نيست)؛ "لا" در اين حديث شريف، "لا" نفي جنس بوده که اسم آن (فقر) مبني بر فتح و در محلّ نصب و خبر آن (أشدُّ) مرفوع است.
نکته
در پايان ذکر اين نکته قابل توجه است که "اشکال و اعراب اسم "لا"ي نفي جنس"، "حکم اسم بعد از "لا" در صورت تکرار آن" و " حکم تابع اسم "لا"ي نفي جنس" از مباحث مهم "لا"ي نفي جنس است که در ضمن عنوان مستقل "اسم لاي نفي جنس" مورد بررسي قرار ميگيرند.
پژوهشکده باقر العلوم