• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

للللللللللللللللللل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عنوان موضوع اصلی:اخلاق
عنوان موضوع فرعی اول:مقالات اخلاقی
زبان:فارسی
نوع مقاله:تألیف
نام خانوادگی نویسنده:علی اکبرمومنی
عنوان مقاله:آبروی مؤمن
چکیده مقاله:متن مقاله:آبروی مؤمن
علی‌اکبر مؤمنی
لا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً؛
[۱] . نساء، ۱۴۸.

خدا افشای بدی‌های دیگران را دوست ندارد، جز برای کسی که مورد ستم قرار گرفته‌است بر ستم‌دیده برای دفع ستم، افشای بدی‌های ستم‌کار جایز است‌     و خدا شنوا و داناست.
تفسیر آیه
منظور از کلمة «سوء» هرگونه بدی و زشتی است و منظور از «الجهر بالسوء من القول» هرگونه ابراز و اظهار لفظی است؛ خواه به صورت شکایت باشد یا حکایت، نفرین باشد، یا مذمّت، و غیبت. به همین دلیل از جمله آیاتی که در بحث تحریم «غیبت» به آن استدلال شده، همین آیه است، ولی مفهوم آیه منحصر به غیبت نیست و هر نوع بدگویی را شامل می‌شود.
[۲] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۸۴.

آیة شریفه هر سخنی که موجب ناراحتی و هتک حرمت مؤمن شود، مانند:دشنام دادن، تهمت زدن و غیبت کردن را ممنوع و موجب خشم خدا دانسته است. شخصیّت مؤمن همانند جان و مال او در امان است؛ از این¬رو، خداوند اجازه نمی¬دهد کسی در بارة مؤمن بدگویی کند.
هر انسانی معمولاً نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد، روح بدبینی بر سراسر جامعه سایه می‌افکند، و همکاری افراد جامعه را با یک‌دیگر مشکل می-سازد؛ از این¬رو،
[۲]    . تفسیر اصفی، ص ۱۸۰.
۲۹۰
خداوند که خود «ستّار العیوب» است، دوست ندارد افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند.
در ادامة آیه خداوند ستم‌دیده را استثنا کرده، می¬فرماید:«مگر کسی که مظلوم واقع شده» (إِلَّا مَنْ ظُلِمَ). چنین افرادی برای دفاع از خویشتن در برابر ظلمِ ظالم حق دارند اقدام به شکایت کنند و یا از مظالم و ستم‌گری¬ها آشکارا مذمّت و انتقاد و غیبت نمایند و تا حقّ خود را نگیرند و دفع ستم ننمایند از پای ننشینند.
در حقیقت ذکر این استثنا برای آن است که حکم اخلاقی فوق مورد سوء استفادة ظالمان و ستم‌گران واقع نشود. روشن است در این¬گونه موارد نیز تنها به آن قسمت که مربوط به ظلمِ ظالم و دفاع از مظلوم است، باید اکتفا کرد.
در پایان آیه برای این¬که افرادی از این استثنا نیز سوء استفاده نکنند و به بهانة این¬که مظلوم واقع شده‌اند، عیوب مردم را بدون جهت آشکار نسازند، می¬فرماید:«خداوند سخنان را می¬شنود و از نیات آگاه است».
[۳] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۸۴.

پیام‌های آیه
۱. افشای عیوب مردم، به هر شکل باشد حرام است (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و...).
۲. نشانة جامعة اسلامی آن است که مظلوم بتواند با آزادی کامل، علیه ظالم فریاد بزند.
۳. تنها مظلوم، اجازه غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش.
۴. در موارد جواز افشای عیوب، از مرز حق تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست.
[۴] . قرائتی، تفسیر نور، ج‌۲، ص.۴۲۱

۵. هتک حرمت و برملاساختن عیب‌ها و نقایص مردم، حرام و موجب ناخشنودی خداوند است.
۶. ناخشنودی خداوند از سخنی که افشاکنندة بدی‌ها و زشتی¬های دیگران باشد.
[۵] . هاشمی رفسنجانی و محقّقان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، تفسیر راهنما، ج۴، ص۹۷.

إِنَّ الَّذینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا

۲۹۱
وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛
[۶] . نور، ۱۹.

کسانی که دوست دارند زشتی¬ها در میان مردمِ با ایمان شیوع یابد، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!
تفسیر آیه
فحش، فحشا و فاحشه در لغت به افعال یا گفتاری گفته می¬شود که قباحت و زشتی آنها بزرگ باشد.
[۷] . راغب، مفردات، ص۶۲۶.
در قرآن مجید نیز گاهی در همین معنای وسیع استعمال شده است؛ مانند:
وَ الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ؛
[۸] . شوری، ۳۷.

کسانی که از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبیح اجتناب می‌کنند.
از این¬رو، وسعتِ مفهوم آیه مورد نظر کاملاً روشن می‌شود؛ امّا غالباً کلمة فاحشه یا فحشاء در قرآن مجید در موارد انحرافات جنسی و آلودگی¬های ناموسی به‌کار رفته است.
[۹] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص۴۰۴.

انسان موجودی اجتماعی است و جامعة بزرگی که در آن زندگی می‌کند به منزلة خانه اوست. از این رو، پاکی جامعه به پاکی او کمک می‌کند و آلودگی آن به آلودگی‌اش. در اسلام با هر کاری که فضای جامعه را آلوده کند به‌شدّت مبارزه شده است. به همین دلیل در اسلام گناهانی مانند غیبت حرام شمرده شده و دستور عیب¬پوشی صادر شده تا گناه جنبه عمومی و همگانی پیدا نکند.
در روایتی از امام علی بن موسی الرضا(ع) می‌خوانیم:
المذیع بالسیئة مخذول و المستتر بالسیئة مغفور له؛
[۱۰] . کلینی، کافی، ج‌۲، ص۴۲۸.

کسی که گناه را نشر دهد، مخذول و مطرود است و کسی که گناه را پنهان


۲۹۲
می‌کند، مشمول آمرزش الهی است.
اصولاً گناه همانند آتش است، هنگامی که در نقطه‌ای از جامعه این آتش روشن شود، باید سعی و تلاش کرد که آتش خاموش شود و یا دست کم محاصره گردد؛ امّا اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه‌ای به نقطة دیگر ببریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر به کنترل آن نخواهد بود. افزون بر آن، عظمت گناه در نظر عموم مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی‌ها، خود سدّ بزرگی در برابر فساد است. اشاعة فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق این سد را می‌شکند، گناه را کوچک می‌کند، و آلودگی به آن را ساده می‌نماید.
در حدیثی از پیامبر اسلام)ص) می‌خوانیم:
من أذاع فاحشة کان کمبتدئها؛
[۱۱] . همان، ص۳۵۶.

کسی که کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده.
در حدیث دیگری نقل شده است که مردی خدمت امام موسی بن جعفر۷ آمد و عرض کرد:فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثّق این مطلب را از او نقل کرده‌اند! امام(ع) فرمود:
کذب سمعک و بصرک عن أخیک و أن شهد عندک خمسون قسامة و قال لک قول فصدقه و کذبهم، و لا تذیعن علیه شیئا تشینه به و تهدم به روته، فتکون من الذین قال اللَّه عزّوجلّ:«إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؛
[۱۲] . همان، ج‌۸، ص۱۴۷.

گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن، حتّی اگر پنجاه نفر سوگند یاد کنند که او کاری کرده و او بگوید نکرده‌ام از او بپذیر و از آنها نپذیر، هرگز چیزی که مایة عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از میان می‌برد در جامعه پخش مکن که از کسانی خواهی بود که خداوند دربارة آنها فرموده:«کسانی که دوست دارند زشتی¬ها در میان مردمِ با ایمان شیوع یابد، در دنیا و

۲۹۳
آخرت عذابی دردناک خواهند داشت».
[۱۳] . ر.ک:مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص۴۰۵ ۴۰۷.

پیام‌های آیه
۱. در میان گناهان، تنها گناهی که حتّی دوست داشتن آن، گناه کبیره است، تهمت است.
۲. علاقه به ریختن آبروی دیگران، در همین دنیا کیفر دارد.
۳. کسانی که دنبال بی‌آبرو کردن دیگران هستند، نظام اسلامی باید آنها را تنبیه کند.
۴. چه بسا سرچشمه برخی از عذاب‌های دنیوی که نصیب ما می‌شود، علاقه ما به بی‌آبرو کردن دیگران است.
۵. اگر علاقه به شیوع فحشا این همه خطر دارد، خود اشاعه فحشا چه کیفری خواهد داشت؟
[۱۴] . قرائتی، تفسیر نور، ج‌۸، ص:۱۶۰ و ۱۶۱.

۶. بازی با حیثیت مؤمنان و بدنام ساختن آنان، معصیتی بزرگ و دارای فرجامی سخت و دردناک در دنیا و آخرت‌ است.
۷. علاقه و رضایت قلبی به اشاعة فحشا و افشای آنها- حتّی بدون دست¬داشتن در این امر- ممنوع است.
۸. سیاست اسلام، مبتنی بر اهتمام به حفظ آبرو و حیثیت مؤمنان در جامعه است.
۹. انسان‌ها نسبت به پیامد و بازتاب شوم دنیوی و اخروی اشاعة فحشا در جامعه، آگاهی درست و کاملی ندارند.
[۱۵] . هاشمی رفسنجانی و محققّان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، تفسیر راهنما، ج ۱۲، ص۱۵۹.

احترام به مؤمن از دیدگاه روایات
۱. رسول اکرم۹ فرمود:«لا یعذّب الله أهل قریة و فیها مائة من المؤمنین، لا یعذّب الله أهل قریة و فیها خمسون من المؤمنین، لا یعذّب الله أهل قریة و فیها عشرة من المؤمنین، لا یعذّب الله أهل قریة و فیها خمسة من المؤمنین، لا یعذّب الله أهل قریة و فیها رجل واحد من المؤمنین»؛
[۱۶] . مجلسی، بحار الانوار، ج‌۶۴، ص۷۱.
خداوند قریه و شهری را که در آن صد نفر


۲۹۴
مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند. خداوند قریه و شهری را که در آن ده نفر مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند. خداوند قریه و شهری را که در آن پنج نفر مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند (تا آن‌جا که فرمود:) حتّی اگر یک نفر هم مؤمن در یک آبادی زندگی کند خداوند اهل آن آبادی را عذاب نمی‌کند.
۲. روایت شده رسول خدا(ص) رو به کعبه کرد و فرمود:«مرحبا بالبیت ما أعظمک و أعظم حرمتک علی الله و الله للمؤمن أعظم حرمة منک لأنّ الله حرّم منک واحدة و من المؤمن ثلاثة ماله و دمه و أن یظنّ به ظنّ السوء»؛
[۱۷] . همان.
مرحبا به تو ای خانه! چه قدر با عظمتی و چه قدر احترام داری! به خدا سوگند، که حرمت‌ مؤمن‌ نزد خدا از حرمت تو بیشتر است؛ زیرا خداوند نسبت به تو یک چیز را حرام کرده است، امّا از مؤمن سه چیز را؛:خون، مال و بدگمانی به او را.
۳. رسول اکرم۹ فرمود:«من آذی مؤمناً فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله عزّوجلّ، و من آذی الله فهو ملعون فی التوراة و الإنجیل و الزبور و الفرقان»؛
[۱۸] . همان، ج‌۶۴، ص۷۲.
هرکس مؤمنی را اذیت کند، مرا اذیت کرده است و هرکس مرا اذیّت نماید، خداوند را اذیّت داده است و هرکس خداوند را اذیت کند، در تورات، انجیل، زبور و فرقان ملعون می‌باشد.
۴. امام صادق(ع) فرمود:«المؤمن أعظم حرمة من الکعبة»؛
[۱۹] . همان، ص۷۱.
حرمت و اعتبار مؤمن از کعبه بیشتر است.
۵. امام صادق(ع) فرمود:«لله عزّوجلّ فی بلاده خمس حرم، حرمة رسول الله۹ و حرمة آل رسول الله۹ وحرمة کتاب الله عزّوجلّ و حرمة کعبة الله و حرمة المؤمن»؛
[۲۰] . کلینی، کافی، ج‌۸، ص۱۰۷.
خدای عزّوجلّ


۲۹۵
در زمین برای پنج چیز حرمت و احترام قرار داده است؛ پیامبر، آل پیامبر، کتاب خدا، کعبه و مؤمن‌.
مراقبت از آبروی خویش
انسان پیش از آن¬که از دیگران انتظار داشته باشد که شخصیّت و حقوق او را محترم بشمارند و در حفظ آبروی او کوشا باشند، باید خود از آبروی خویش مواظبت نماید. آبروی انسان محترم است، همان‌گونه که جان و مال او محترم است و کسی حق ندارد آبروی خود را به خطر بیندازد. از نگاه اسلام، انسان حقّ استفادة از جان، مال و آبروی خویش را دارد؛ امّا حقّ ضایع کردن آنها را ندارد. و آبروی انسان نسبت به سایر داشته¬ها و نعمت¬های خدادادی مهم¬تر و ارزشمندتر است؛ از این‌رو، باید از آن مراقبت بیشتری شود. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:«...أعراضکم‌ علیکم‌ حرام- کحرمة یومکم هذا فی شهرکم هذا- فی بلدکم هذا...»‌؛
[۲۱] . حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج‌۱، ص۶۵۵.
آبروهای شما حرمت دارد؛ همان‌گونه که عید قربان در ماه ذی‌الحجّه و در سرزمین مکّه حرمت دارد. هم‌چنین از امام صادق(ع) وارد شده که از رفتارها و گفتارهایی که شما را در معرض تهمت قرار می¬دهد، پرهیز نمایید:«اتقوا مواضع‌ التهم».
[۲۲] . امام جعفرصادق(ع)، مصباح الشریعه، ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان، ص۲۵۲.
و نیز از آن¬ حضرت نقل شده است:«من‌ دخل موضعاً من‌ مواضع‌ التهمة فاتهم لا یلومن إلاّ نفسه»؛‌
[۲۳] . صدوق، امالی، ص ۴۹۷.
هرکس خود را در معرض تهمت قرار دهد، آن¬گاه مورد اتّهام قرار گیرد، جز خود، کسی را ملامت ننماید.
پی‌گیری لغزش¬های دیگران ممنوع
معمولا بیماردلان و اشخاص بی¬مقدار که توان رویارویی با افراد را ندارند، و فاقد منطق قوی هستند، لغزش¬های دیگران را پی‌گیری می¬کنند و دست به افشاگری می¬زنند و تلاش می-کنند با ریختن آبروی دیگران، برای خود آبرو و اعتبار کسب نمایند؛ غافل از آن¬که خود را رسوا می‌کنند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می¬فرماید:
لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ أَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ

۲۹۶
تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه؛
[۲۴] . کلینی، کافی، ‌ج ۲، ص ۳۵۴.

لغزش¬های برادران ایمانی خود را پی‌گیری نکنید، هرکس به دنبال لغزش¬های برادرش باشد؛ خدا لغزش¬های او را پی‌گیری می¬کند و خدا لغزش¬های هرکس را پی‌گیری کند، رسوایش می¬کند؛ هرچند در درون خانه¬اش باشد.
برخی از افراد فاسد که در میان مردم آبرو و اعتباری ندارند، با اهداف شیطانی تلاش می-کنند دیگران را مانند خود بی¬آبرو نمایند تا کارهای خویش را در نظر دیگران توجیه نمایند. امیر مؤمنان علی(ع) در این زمینه می¬فرماید:
ذَووا العیوب یحبون إشاعة معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم؛
[۲۵] . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، تصحیح مصطفی درایتی، ص۴۲۱.

عناصر معیوب و منفور دوست دارند عیوب دیگران را فاش کنند تا در عیوب خویشتن راه عذر داشته باشند.
آن حضرت این¬گونه افراد را که همواره به دنبال عیوب مردند، به مگس تشبیه نموده و فرموده:
الأشرار یتتبعون مساوی الناس و یترکون محاسنهم کما یتتبع الذباب المواضع الفاسده؛
[۲۶] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ‌۲۰، ص ۲۶۹.

افراد فاسد و شرور به دنبال کشف و پخش عیوب مردمند، و مانند مگس همواره به دنبال مواضع فاسد می¬گردند و هرگز زیبایی¬ها و محسّنات را نمی‌بینند.
مقام معظّم رهبری، حضرت آیةالله خامنه‌ای در بارة افشای عیوب دیگران می¬فرماید:
به هرکسی ممکن است یک اتّهامی وارد شود. تا وقتی که از طریق قانونی جرمی ثابت نشده است، نه در خود قوّه، نه در بیرون قوّه، نه در تریبون‌ها و منبرهای رسمی، نه در وسایل ارتباط جمعی، کسی حق ندارد آبروی یک مسلمانی را ببرد...بعضی اوقات انسان می‌بیند روی قوّة‌ قضائیه فشار می‌آورند که آقا افشا کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشا کردن. در موارد خاصّی، بله،

۲۹۷
شارع مقدّس مشخّصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات‌شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصّی است، مال همه‌جا نیست... چون وقتی گفتید:متّهم است، افکار عمومی تفکیک نمی¬کند بین متّهمی که هیچ گناهی نکرده است، با آن کسی که شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟... حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچّة این آدم که دارد مدرسه می¬رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدّتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ نخیر، کسی نباید این‌جور عمل کند... افکار عمومی از این مسئله چه لذّتی می¬برد؟ برای افکار عمومی چه فایده‌ای دارد که بداند زیدی، عمروی، بکری متّهم به فلان عمل خلافی است؟
[۲۷] . بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با مسئولان قوّه قضائیّه،۶/۴/۹۰.

۲۹۸
تواضع
ابوالفضل یغمایی
واخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین؛
[۲۸] . شعراء، ۲۱۵.

بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند بگستر.
مفهوم‌شناسی
تواضع در لغت به معنای فروتنی کردن، خود را کوچک یا کم مایه نشان دادن به نشانة احترام به مخاطب است. و به معنای خود را نیست انگاشتن در برابر خداوند نیز آمده است
[۲۹] . انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۹۸.
و در اصطلاح علم اخلاق، شکستگی و فروتنی نفس است؛ به‌گونه‌ای که برای خود هیچ برتری و امتیازی بر دیگران قائل نبوده، در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی دارد.
[۳۰] . نراقی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۹۴.

تفسیر آیه
به کسانی که به تو ایمان آورده‌اند بپرداز و آنان را دور خود جمع کن و پر و بال رأفت و رحمت برایشان بگستران؛ آن‌چنان که طیور جوجه‌های خود را زیر پر و بال می‌گیرند. این تعبیر، کنایه از تواضع همراه با مهربانی و عطوفت است. منظور از پیروی نیز در این‌جا اطاعت است.
[۳۱] . طباطبائی، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۹.

پیام‌های آیه
۱. تواضع در برابر یاران و پیروان و زیردستان، از صفات لازم برای رهبر و مبلّغ است.


۲۹۹
۲. در اهمیّت تواضع همین بس که خداوند پیامبر را به آن فرمان می‌دهد.
۳. مؤمنان به قدری مقام دارند که رسول الله۹ مأمور به فروتنی در برابر آنان می‌شود.
۴. تواضع تنها با زبان نیست، فروتنی در عمل نیز لازم است (واخفض جناحک).
[۳۲] . قرائتی، تفسیر نور، آیة ۲۱۵، سورة شعراء.

ارزش تواضع
تواضع از صفات شریف و ملکات کریم است و اخبار و روایات در ارزش آن بسیار است که برخی از آنها را بیان می‌کنیم.
در برخی از روایات، خداوند تواضع را زمینة پذیرش عبادات قرار داده است؛ چنان‌که در حدیث قدسی به حضرت موسی(ع) وحی کرد:«من نماز کسی را که از برای عظمت من تواضع کند و بر مخلوقات من تکبّر ننماید، قبول می‌کنم».
[۳۳] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۲۰.

برخی از روایات، رفعت و برتری انسان را مشروط به تواضع و فروتنی دانسته است؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) فرموده است:«هیچ‌کس تواضع نکرد، مگر این‌که خداوند او را بلند گردانید».
[۳۴] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰.

بر اساس برخی از احادیث حلاوت عبادت در تواضع نهفته است. روزی حضرت رسول اکرم(ص) به اصحاب خود فرمود:«چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی‌بینم؟» عرض کردند:حلاوت عبادت چیست؟ فرمود:«تواضع».
[۳۵] . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۲۲.

از نگاه امیرالمؤمنین علی(ع) تواضع بزرگ‌ترین عبادت شمرده شده است؛ آن حضرت فرموده است:«بر تو باد به فروتنی؛ زیرا آن از بزرگ‌ترین عبادت است».
[۳۶] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۹.

فلسفة بعضی از عبادات تواضع دانسته شده است؛ چنان‌که حضرت امیر(ع) می‌فرماید:«نماز باعث می‌شود چهره‌های شریف و بزرگوار فروتنانه به خاک مالیده شوند و اعضاء و اندام‌های ارجمند از روی ذلّت به زمین چسبند و روزه سبب می‌شود که شکم‌ها برای اظهار خضوع و ذلّت به پشت‌ها برسند».
[۳۷] . نهج‌البلاغه، خطبة ۱، ص ۱۹۲.




۳۰۰
امام حسن عسکری۷ تواضع کننده را از صدّیقان و از شیعیان دانسته، می‌فرماید:«هرکس در دنیا برای برادر مؤمن خود تواضع کند، او در نزد خدا از جملة صدّیقان است و حقّاً که او از شیعیان علیّ بن ابی‌طالب۷ است».
[۳۸] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.

موارد تواضع
تواضع و فروتنی که خود را کوچک کردن یا کوچک نشان دادن است، موارد فراوان دارد که به بعضی از آنها تصریح شده است:
۱. فروتنی آن است که از مجلس به جایی کمتر از مقام و موقعیّت خود راضی باشی (التواضع الرضا بالمجلس دون شرفه).
[۳۹] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.

۲. فروتنی آن است که به هر کس برخوردی، سلام کنی (التواضع... و إن تسلّم علی من لقیت).
[۴۰] . همان.

۳. فروتنی آن است که مشاجره را رها کنی، هرچند حق با تو باشد.
[۴۱] . همان.

۴. با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو رفتار شود (لمّا سئل عن حدّ التواضع، إن تعطی الناس من نفسک ما تحب أن یعطوک مثله).
[۴۲] . کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۲۴.

۵. انسان را از فروتنی همین بس که اندازة خود را بشناسد (حسب المرء من تواضعه معرفته بقدره).
[۴۳] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.

۶. فروتن آن است که خودنمایی و شهرت‌طلبی را دوست نداشته باشد (ثلاث هن رأس التواضع... ویکره الریاء وسمعه).
[۴۴] . فاضل، کنز العمّال، ص ۵۷۲۴.

۷. فروتن آن است که دوست نداشته باشد او را به پرهیزگاری بستایند.
[۴۵] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۸.





۳۰۱
۸. خریدن کالا و حمل کردن آن به خانه برای خانواده.
[۴۶] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۲۰۱.

۹. کارهای معمولی و جزئی را خود انجام دادن، چون وصله کردن پیراهن و پینه کردن کفش و دوشیدن شیر و با اعضای خانواده بلکه با دیگران هم‌غذا شدن و روی زمین نشستن و....
[۴۷] . صدوق، ثواب الاعمال، ج ۱، ص ۲۱۳۳.

تواضع آری، ذلّت نه
در اخلاق بیان شده که نیکویی هر صفتی در وسط بودن و تعادل آن است و دو طرف افراط و تفریط آن، هلاک کننده است. بنابراین تواضع، حدّ وسط است و طرف افراط آن، صفت کبر است و طرف تفریطش، ذلّت و پستی است. پس همچنان‌که تکبّر مذموم است، ذلّت و خواری هم مذموم است. و برای مؤمن جایز نیست که خود را ذلیل و خوار کند. مثلاً دانشمندی که مشغول تدریس است، اگر پینه‌دوزی یا بزّازی وارد شود و او درس را به احترامش ترک کند و از جا برخیزد و او را در کنار خود قرار دهد و با او به گفت‌وگو نشیند و موقع رفتن، همراه او برود و او را بدرقه نماید، وی از راه مستقیم تجاوز کرده، خود را خوار کرده است.
[۴۸] . نراقی، معراج السعاده، ص ۲۶۷.

این عالم، پس از تدریس می‌تواند در کنار او باشد و به وی مهربانی نماید، اگر حاجتی دارد و در توان اوست برآورده سازد، نه این‌که خود را بیش از اندازه و در انظار شاگردان کوچک نماید.
آثار تواضع از دیدگاه قرآن و روایات
۱. تواضع در برابر حق، سبب قرار گرفتن انسان در زمرة نیکوکاران است.
[۴۹] . مائده، ۸۲ ۸۴.

۲. پیامبر اکرم(ص) فرمود:«هرکه بتواند لباس زیبا بپوشد، امّا از سر فروتنی این کار را نکند، خداوند جامة کرامت بر او بپوشاند».
[۵۰] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۴۲۵.

۳. برخورداری از روحیّة تواضع در برابر خدا، مایة ایمان به آیات الهی است.
[۵۱] . سجده، ۱۵.

۴. تواضع برخی از مسیحیان عصر بعثت، مایة حق‌پذیری آنان شد.
[۵۲] . مائده، ۸۲ ۸۳.




۳۰۲
۵. تواضع در برابر مؤمنان، مایة جلب محبّت خداوند می‌شود.
[۵۳] . مائده، ۵۴.

۶. برخورد کریمانه در برابر گفتار جاهلانة افراد نادان، برخاسته از روح فروتنی است.
[۵۴] . فرقان، ۶۳.

۷. امام علی(ع) فرمود:«فروتنی، زیور شرافت خانوادگی است».
[۵۵] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.

۸. امام علی(ع) فرمود:« فروتنی باعث انتشار فضایل می‌شود».
[۵۶] . آمدی، غرر الحکم، ج ۱، ص ۷۸.

۹. امام علی(ع) فرمود:«ثمرة فروتنی، دوستی است و ثمرة تکبّر، ناسزا (شنیدن) است» (ثمرة التواضع المحبة الثمرة أکبر المسبّة).
[۵۷] . همان.

۱۰. امام علی(ع) فرمود:«فروتنی، به تو سلامت می‌بخشد» (التواضع یکسبک السلامة).
[۵۸] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰.

۱۱. امام علی(ع) فرمود:«فروتنی، جامة ابهّت بر قامت تو می‌پوشاند» (التواضع یکسوک المهابة).
[۵۹] . همان، ج ۷۷، ص ۲۸۷.

۱۲. امام علی(ع) فرمود:«هر کس دلش برای خدا کرنش کند، بدنش از طاعت خدا خسته نمی‌شود» (من تواضع قلبه لله لم یسأم بدنه من طاعة الله).
[۶۰] . همان.

۱۳. پیامبر اکرم(ص) فرمود:«خدای متعال به من وحی فرمود که فروتن باشید، هیچ‌کس بر دیگری فخر نفروشد و احدی به دیگری زورگویی و تجاوز نکند» (تواضعوا حتّی لایبغی أحد علی أحد).
[۶۱] . فاضل، کنز العمّال، ش ۵۷۲۲.





۳۰۳
۱۴. امام کاظم(ع)فرمود:«همانا زراعت در خاک می‌روید و روی تخته سنگ نمی‌روید. حکمت نیز چنین است. دل شخص فروتن آباد می‌شود، ولی دل انسان متکبّر آباد نمی‌شود؛ زیرا خداوند فروتنی را ابزار خرد قرار داده است و تکبّر را ابزار نابخردی» (إنّ الزرع بنبت فی السهل ولا ینبت فی الصفا فکذلک الحکمة تعمر فی قلب المتواضع ولا تعمر فی قلب المتکبر الجبّار لأن الله جعل التواضع آلة العقل وجعل التکبّر من آلة الجهل).
[۶۲] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۱۲.

راه‌های دست‌یابی به تواضع
۱. پاکی دل
امام علی(ع) فرمود:«برای رسیدن به فروتنی جز از سلامت سینه (و دل پاک) کمک نتوان گرفت».
[۶۳] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۷.

۲. علم
امام علی(ع) فرمود:«فروتنی، ثمرة دانایی است».
[۶۴] . آمدی، غرر الحکم.
از قدیم گفته‌اند:درخت پر بار، سر به زیر است.
۳. یاد عظمت خدا
امام علی(ع) فرمود:«سزاوار نیست کسی که بزرگی خدا را می‌شناسد خود را بزرگ شمارد؛ زیرا رفعت و بزرگی کسانی که عظمت خدا را می‌شناسند در این است که در برابر او فروتن و متواضع باشند».
[۶۵] . نهج‌البلاغه، خطبة ۱۴۷.

امام علی(ع) فرمود:«در شگفتم از آدمیزاد، که آغازش نطفه‌ای است و فرجامش لاشه‌ای و در این میان انبان نجاست و با این احوال، تکبّر می‌ورزد».
[۶۶] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۳۴.

۴. توجه به ریشه‌های شکل‌گیری شخصیّت


۳۰۴
امام صادق(ع) فرمود:«هیچ مردی تکبّر نکرد، مگر به سبب احساس خواری و حقارتی که در خود یافت».
[۶۷] . ورّام، تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۲۰۱.

۵. کارهای خود و خانواده را انجام دادن
پیامبر اکرم(ص) فرمود:«به راستی که خوش دارم مرد با خوش‌حالی و افتخار چیزی را با دست خودش برای خانواده ببرد و بدین وسیله کبر را از خود دور کند».
[۶۸] . صدوق، ثواب الاعمال، ج ۱، ص ۲۱۳.

و امام صادق(ع) فرمود:«هرکه خودش جامه‌اش را وصله کند و کفشش را پینه زند و کالایش را حمل کند، هر آینه از کبر به دور است».
[۶۹] . مائده، ۵۴.

در برابر چه کسانی تواضع نکنیم؟
۱. کافران معاند و محارب.
[۷۰] . کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۱۲.

۲. متکبّران.
۳. ثروتمندان به خاطر ثروتشان.
[۷۱] . امام علی(ع) فرمود:«کسی که به ثروتمندی به خاطر ثروتش فروتنی کند دو سوم دینش را از دست داده است» (میزان الحکمه، باب تواضع و نهج‌البلاغه، حکمت ۲۴۸).

۴. کسانی که آشکارا گناه می‌کنند.
[۷۲] . عاملی، وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۳۱.

و از موارد استثنایی گذشته،
[۷۳] . لقمان، ۱۸.
به همه می‌توان بلکه لازم است فروتنی شود، که از میان همه، خدا،
[۷۴] . هود، ۳.
پیامبر۹،
[۷۵] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۲.
امامان(ع)، پدر و مادر
[۷۶] . اسراء، ۲۴.
و استاد
[۷۷] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۴۱.
از ویژگی خاصّی برخوردارند.





۳۰۴
مؤمنان
[۷۸] . حجر، ۸۸.
به‌طور کلّی و آنها که همیشه یا گاهی با انسان همراهند چون زن و فرزند
[۷۹] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۰۸.
یا مهمان
[۸۰] . همان، ج ۷۲، ص ۱۱۸.
و هم‌سفر
[۸۱] . قمی، سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۷۸.
نیز باید در برابرشان تواضع داشت.
حکایت
۱. احترام به پدر و پسر
پدر و پسری از برادران مؤمن امیرالمؤمنین علی(ع) خدمت ایشان رسیدند. حضرت برایشان بلند شد و با احترام آن دو را در بالای مجلس نشاند و خود مقابل آنها نشست. سپس دستور داد غذایی آوردند و آن دو، غذا خوردند. پس از غذا قنبر (غلام حضرت علی(ع) ) آفتابه و لگنی چوبی و حوله‌ای برای خشک کردن دست‌هایشان آورد و جلو آمد که روی دست مرد آب بریزد. امیرالمؤمنین(ع) از جا پرید و آفتابه را گرفت تا بر روی دست مرد آب بریزد، امّا مرد خودش را به خاک افکند و عرض کرد:یا امیرالمؤمنین! خدا مرا ببیند که شما روی دست من آب می‌ریزید؟ حضرت فرمود:«بنشین و بشوی؛ زیرا خداوند عزّوجلّ تو را می‌بیند که برادرت که بر تو امتیاز و فضیلتی ندارد خدمتت می‌کند و قصدش از این خدمت آن است که خداوند در بهشت ده برابر جمعیّت دنیا عطایش فرماید». مرد نشست و علی(ع) به او فرمود:«تو را به بزرگی حقّ من که تو آن را شناختی و حرمتش را به‌جای آوردی و برای خدا فروتنی کردی تا جایی که خداوند در برابر آن این پاداش را به تو داد که مرا مأمور کرد تا جامة تشریف خدمت خود را بر قامت تو بپوشانم سوگند می‌دهم که وقتی دستانت را می‌شویم کاملاً آسوده باشی، همان‌گونه که اگر قنبر به دستت آب می‌ریخت». مرد اطاعت کرد. وقتی حضرت دست او را شست، آفتابه را به محمّد بن حنفیه (پسرش) داد و فرمود:«فرزندم! اگر این پسر بدون پدرش بر من وارد می‌شد، خودم دستش را می‌شستم، امّا خداوند عزّوجلّ خوش ندارد که وقتی پدر و پسری در یک جا جمع باشند میان آنها برابری نهند؛ بلکه باید پدر روی دست پدر آب بریزد و پسر روی دست پسر آب بریزد». محمّد بر دست پسر آن مرد آب ریخت. امام حسن عسکری۷ فرمود:«کسی که در این زمینه (تواضع) از علی(ع) پیروی کند، شیعة حقیقی است».
[۸۲] . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.



۳۰۶
۲. اکتفا به یک نوع غذا
امام صادق(ع) فرمود:رسول خدا(ص) پنج‌شنبه شبی برای افطار در مسجد قبا بود. فرمود:«آیا نوشیدنی هست؟» اوس بن خولی انصاری قدحی دوغ آمیخته به عسل خدمت حضرت آورد. چون پیامبر۹ آن را در دهان گذاشت و چشید، از نوشیدن خودداری کرد، فرمود:اینها دو نوشیدنی است که با یکی از آنها از دیگری بی‌نیازی حاصل می‌شود. من این را نمی‌آشامم، ولی تحریم هم نمی‌کنم، بلکه برای خدا فروتنی می‌کنم».
۳. تواضع امام رضا(ع)
روزی حضرت علیّ بن موسی الرضا(ع) به حمّام رفت. در حمّام فردی که امام را نمی‌شناخت از ایشان تقاضا کرد تا آن حضرت بر بدن او کیسه بکشد. امام رضا(ع) بی‌درنگ برخاست و به بدن او کیسه کشید. پس از دقایقی برخورد محترمانه افرادی که در حمّام بودند با آن حضرت، موجب شد که آن شخص امام(ع) را بشناسد، همان دم با کمال شرمندگی از امام(ع) عذرخواهی کرد؛ امام رضا(ع) دست از کار نکشید و با کمال میل به کیسه کشیدن خود ادامه داد.
[۸۳] . مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۴، ص ۳۶۲.

۴. در کنار جذامی‌ها
در مدینه چند بیمار جذامی بودند. مردم با تنفّر و وحشت از آنها دوری می‌کردند. این بی‌چارگان بیش از آن اندازه که از لحاظ جسمی از بیماری خود رنج می‌بردند، از لحاظ روحی از تنفّر و انزجار مردم رنج می‌کشیدند و چون می‌دیدند دیگران از آنها تنفّر دارند، خودشان با هم نشست و برخاست می‌کردند. یک روز هنگامی که دور هم نشسته بودند و غذا می‌خوردند، امام سجّاد۷ از آن‌جا عبور کرد. آنها امام(ع) را به سر سفره خود دعوت کردند. امام(ع) معذرت خواست و فرمود:«من روزه دارم. اگر چنین نبود از مرکب پایین می‌آمدم؛ ولی در عوض از شما تقاضا می‌کنم که فلان روز مهمان من باشید». حضرت این را گفت و رفت. روز موعود فرا رسید؛ امام(ع) دستور فرمود تا در خانه‌اش غذایی بسیار عالی بپزند. مهمانان جذامی طبق وعدة قبلی حاضر شدند. سفره‌ای محترمانه برایشان گسترده شد. آنها غذای خود را خوردند و امام سجّاد نیز در کنار همان سفره، غذای خود را صرف کرد و به هر کدام از آنها مقداری پول نیز عنایت کرد.
[۸۴] . مطهّری، داستان راستان، ج ۲، ص ۱۴۰ ۱۴۱.


۳۰۷
۵. امام کاظم(ع) و مرد سیاه‌پوست
روزی امام کاظم(ع)از کنار مردی سیاه‌پوست و زشت‌رو عبور کرد. حضرت به او سلام کرد و کنارش نشست و مدّتی طولانی با او گرم صحبت شد. سپس به او فرمود:برای برآورده کردن نیازهایت آماده هستم. برخی از حاضران از روی تعجّب به آن حضرت عرض کردند:ای پسر رسول خدا! شما با آن همه مقام و منزلت این‌گونه با یک سیاه‌پوست زشت‌رو صحبت می‌کنید! امام کاظم(ع)در پاسخ فرمود:«نگویید!     چرا چنین برخوردی نکنم؟ او برادر و همسایه ماست و پدر ما و او حضرت آدم است در پدر مشترک هستیم     و بهترین ادیان (اسلام) میان ما و او پیوند یگانگی برقرار کرده است».
[۸۵] . حرّانی، تحف العقول، ص ۴۱۳.

۶. پایین آمدن از منبر
ملاّ عبّاس تربتی با شیخ عبّاس قمی سابقة دوستی داشت و با هم‌دیگر صمیمی بودند. یک روز شیخ عبّاس قمی از بالای منبر، چشمش به ملاّ عبّاس می‌افتد که در گوشه‌ای از مجلس نشسته و به سخنانش گوش می‌دهد. همان وقت می‌گوید:ای مردم! جناب ملاّ عبّاس تشریف دارند از ایشان استفاده کنید و از منبر پایین می‌آید و از ملاّ عبّاس می‌خواهد که تا پایان ماه رمضان به جای ایشان منبر برود و در آن ماه، دیگر منبر نرفت.
[۸۶] . مختاری، سیمای فرزانگان، ج ۳، ص ۱۵۳، به نقل از:حاج شیخ عبّاس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص ۲۸ ۲۹.

شعر
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدابینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبّر به خاک اندر اندازدت
گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان
چو استاده‌ای بر مقام بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده در آمد زپای
که افتادگانش گرفتند جای
گرفتم که خود هستی از عیب پاک
تعنّت مکن بر من عیب‌ناک
یکی حلقه کعبه دارد به دست
یکی در خراباتی افتاده مست

۳۰۸
گر آن را بخواند، که نگذاردش؟
ور این را براند، که باز آردش؟
[۸۷] . سعدی، بوستان، ص ۱۰۸.

• • • •
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من چیستم
گر او هست حقّا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ
[۸۸] . مروارید.
شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد
بلندیْت باید، تواضع گزین
که این بام را نیست سُلَّم [۵]     جز این


فهرست مندرجات

۱ - پانویس


۱. . نساء، ۱۴۸.
۲. . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۸۴.
۳. . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۸۴.
۴. . قرائتی، تفسیر نور، ج‌۲، ص.۴۲۱
۵. . هاشمی رفسنجانی و محقّقان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، تفسیر راهنما، ج۴، ص۹۷.
۶. . نور، ۱۹.
۷. . راغب، مفردات، ص۶۲۶.
۸. . شوری، ۳۷.
۹. . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص۴۰۴.
۱۰. . کلینی، کافی، ج‌۲، ص۴۲۸.
۱۱. . همان، ص۳۵۶.
۱۲. . همان، ج‌۸، ص۱۴۷.
۱۳. . ر.ک:مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۴، ص۴۰۵ ۴۰۷.
۱۴. . قرائتی، تفسیر نور، ج‌۸، ص:۱۶۰ و ۱۶۱.
۱۵. . هاشمی رفسنجانی و محققّان مرکز فرهنگ و معارف قرآن، تفسیر راهنما، ج ۱۲، ص۱۵۹.
۱۶. . مجلسی، بحار الانوار، ج‌۶۴، ص۷۱.
۱۷. . همان.
۱۸. . همان، ج‌۶۴، ص۷۲.
۱۹. . همان، ص۷۱.
۲۰. . کلینی، کافی، ج‌۸، ص۱۰۷.
۲۱. . حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج‌۱، ص۶۵۵.
۲۲. . امام جعفرصادق(ع)، مصباح الشریعه، ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان، ص۲۵۲.
۲۳. . صدوق، امالی، ص ۴۹۷.
۲۴. . کلینی، کافی، ‌ج ۲، ص ۳۵۴.
۲۵. . آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، تصحیح مصطفی درایتی، ص۴۲۱.
۲۶. . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ‌۲۰، ص ۲۶۹.
۲۷. . بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با مسئولان قوّه قضائیّه،۶/۴/۹۰.
۲۸. . شعراء، ۲۱۵.
۲۹. . انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۳، ص ۱۹۸.
۳۰. . نراقی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۳۹۴.
۳۱. . طباطبائی، المیزان، ج ۱۵، ص ۳۵۹.
۳۲. . قرائتی، تفسیر نور، آیة ۲۱۵، سورة شعراء.
۳۳. . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۲۰.
۳۴. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰.
۳۵. . فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۶، ص ۲۲۲.
۳۶. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۹.
۳۷. . نهج‌البلاغه، خطبة ۱، ص ۱۹۲.
۳۸. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.
۳۹. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.
۴۰. . همان.
۴۱. . همان.
۴۲. . کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۲۴.
۴۳. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.
۴۴. . فاضل، کنز العمّال، ص ۵۷۲۴.
۴۵. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۸.
۴۶. . ورّام، تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۲۰۱.
۴۷. . صدوق، ثواب الاعمال، ج ۱، ص ۲۱۳۳.
۴۸. . نراقی، معراج السعاده، ص ۲۶۷.
۴۹. . مائده، ۸۲ ۸۴.
۵۰. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۴۲۵.
۵۱. . سجده، ۱۵.
۵۲. . مائده، ۸۲ ۸۳.
۵۳. . مائده، ۵۴.
۵۴. . فرقان، ۶۳.
۵۵. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۰.
۵۶. . آمدی، غرر الحکم، ج ۱، ص ۷۸.
۵۷. . همان.
۵۸. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۰.
۵۹. . همان، ج ۷۷، ص ۲۸۷.
۶۰. . همان.
۶۱. . فاضل، کنز العمّال، ش ۵۷۲۲.
۶۲. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۱۲.
۶۳. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۷.
۶۴. . آمدی، غرر الحکم.
۶۵. . نهج‌البلاغه، خطبة ۱۴۷.
۶۶. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۲۳۴.
۶۷. . ورّام، تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۲۰۱.
۶۸. . صدوق، ثواب الاعمال، ج ۱، ص ۲۱۳.
۶۹. . مائده، ۵۴.
۷۰. . کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۱۲.
۷۱. . امام علی(ع) فرمود:«کسی که به ثروتمندی به خاطر ثروتش فروتنی کند دو سوم دینش را از دست داده است» (میزان الحکمه، باب تواضع و نهج‌البلاغه، حکمت ۲۴۸).
۷۲. . عاملی، وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۳۱.
۷۳. . لقمان، ۱۸.
۷۴. . هود، ۳.
۷۵. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۲.
۷۶. . اسراء، ۲۴.
۷۷. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، ص ۴۱.
۷۸. . حجر، ۸۸.
۷۹. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۰۸.
۸۰. . همان، ج ۷۲، ص ۱۱۸.
۸۱. . قمی، سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۷۸.
۸۲. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۷.
۸۳. . مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب، ج ۴، ص ۳۶۲.
۸۴. . مطهّری، داستان راستان، ج ۲، ص ۱۴۰ ۱۴۱.
۸۵. . حرّانی، تحف العقول، ص ۴۱۳.
۸۶. . مختاری، سیمای فرزانگان، ج ۳، ص ۱۵۳، به نقل از:حاج شیخ عبّاس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص ۲۸ ۲۹.
۸۷. . سعدی، بوستان، ص ۱۰۸.
۸۸. . مروارید.




جعبه ابزار