• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لون خام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



لون و صبغه در آيات
واژه «لون»، و جمع آن «الوان»، ۹ بار تكرار در هفت آيه از قرآن مجيد آمده است. از اين تعداد، ۷ مورد به صورت جمع، يعنى «الوان»، و دو مورد مربوط به »لون» است؛ و اما كلمه «صبغة» دو مرتبه و تنها در يك آيه وجود دارد. آيات مربوط به «لون» و «صبغة» به ترتيب قرارگيرى در سوره هاى قرآن كريم چنين مى‌باشند:
۱ - سوره مباركه بقره آيه ۶۹
«قالوا ادع لنا ربّك يبيّن لنا مالونها قال إنّه يقولُ إنّها بقرة صفراءُ فاقعٌ لونها تسرُّ النّاظرينَ»
۲ - سوره مباركه بقره آيه ۱۳۸
«صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون»
۳ - سوره مباركه روم آيه ۲۲
«و من آياته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتكم و ألوانكم إنّ فى ذلك لآيات للعالِمين»
۴ - سوره مباركه نحل آيه ۱۳
«و ما ذرألكم فى الأرض مختلفاً الوانه إنّ فى ذلك لآية لقومٍ يذّكّرون»
۵ - سوره مباركه نحل آيه ۶۹
«ثمَّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سُبُل ربّك ذللاًيخرج من بطونها شرابٌ مختلفٌ ألوانه فيه شفاء للنّاس إنّ فى ذلك لآية لقوم يتفكّرون»
۶ - سوره مباركه فاطر آيه ۲۷
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانهاو من الجبال جددٌ بيضٌ و حمرٌ مختلفٌ الوانهاو غرابيبُ سودٌ»
۷ - سوره مباركه فاطر آيه ۲۸
«و من الناس و الدّوابٌ و الانعام مختلف ألوانه كذلك إنّما يخشى اللَّه من عباده العلماء إنّ اللَّه عزيز غفورٌ»
۸ - سوره مباركه زمر آيه ۲۱
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السماء ماءً فسلكه ينابيع فى الأرض ثمّ يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ يهيجُ فتريه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً إنّ فى ذلك لذكرى لاولى الألباب»
رنگ زرد در آيات
رنگ زرد با واژه‌هاى صفر، صفراء و مصفرّاً، ۵ بار در آيات قرآن كريم معرفى شده است. اين آيات عبارتند از:
۱ - سوره مباركه بقره آيه ۶۹
«قالوا ادع لنا ربّك يبيّن لنا ما لونها قال إنّه يقول إنّها بقرة صفراء فاقع لونها تسرّ الناظرين»
۲ - سوره مباركه روم آيه ۵۱
«و لئن أرسلنا ريحاً فرأوه مصفرّاً لظلّوا من بعده يكفرون»
۳ - سوره مباركه زمر آيه ۲۱
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فسلكه ينابيع فى الأرض ثمَّ يخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثمّ يهيجُ فتريه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً إنّ فى ذلك لذكرى لأولى الألباب»
۴ - سوره مباركه حديد آيه ۲۰
«إعلموا انّما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فى الأموال و الأولاد كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ثمّ يهيج فتريه مصفرّاً ثمّ يكون حطاماً و فى الآخرة عذاب شديد و مغفرة من اللَّه و رضوان و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغرور»
۵ - سوره مباركه مرسلات آيه ۳۳
«كانّه جمالت صفرٌ»
رنگ‌هاى سفيد و سياه در آيات
رنگ سفيد در ۱۲ آيه قرآن كريم آمده است. كلمات قرآنى مربوط به اين رنگ، ابيضّت، تبيضّ، ابيض، بيضاء و بيض مى‌باشند. اولين كلمه مربوط به اين رنگ، ابيض است كه در سوره مباركه بقره قرار دارد. اما رنگ سياه ۷ بار و در ۶ آيه قرآن كريم وجود دارد. در اين بين ۳ مرتبه به صورت مشترك با رنگ سفيد و ۳ مرتبه به طور مستقل، مورد استفاده قرار گرفته است. واژه سياه در قرآن، شامل كلمات اسود، اسودّت، مسودّاً، مسودّة و سود مى‌باشد. در اين بخش، ما سفيد و سياه را تفكيك نمى‌كنيم بلكه برخى آيات را به ترتيب سوره‌هاى مباركه، به طور متوالى، ذكر مى‌نماييم. با اين حساب، آيات به كار برنده رنگ‌هاى سفيد و سياه عبارتند از:
۱ - سوره مباركه بقره آيه ۱۸۷
«أحلّ لكم ليلة الصيام الرّفث إلى نسائكم هنّ لباس لكم و أنتم لباس لهنّ علم اللَّه أنّكم كنتم تختانون أنفسكم فتاب عليكم و عفا عنكم فالآن باشروهنّ و ابتغوا ما كتب اللَّه لكم و كلوا و اشربوا حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ثمّ أتمّوا الصيام إلى الليل و لا تباشروهنّ و أنتم عاكفون فى المساجد تلك حدود اللَّه فلا تقربوها كذلك يبيّن اللَّه آياته للنّاس لعلّهم يتّقون».
۲ - سوره مباركه آل عمران آيه۱۰۶
«يوم تبيّضُ وجوهٌ و تسودّ وجوهٌ فأمّا الذين اسودّت وجوههم أكفرتم بعد ايمانكم فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون».
۳ - سوره مباركه آل عمران آيه ۱۰۷
«و امّا الذين ابيضّت وجوههم ففى رحمة اللَّه هم فيها خالدون».
۴ - سوره مباركه اعراف آيه ۱۰۸
«و نزع يده فإذا هى بيضاء للناظرين».
۵ - سوره مباركه يوسف آيه ۸۴
«و تولّى عنهم و قال يا أسفى على يوسف و ابيضّت عيناه من الحزن فهو كظيم».
۶ - سوره مباركه نحل آيه ۵۸
«و إذا بشّر أحدهم بالانثى ظلّ وجهه مسودّاً و هو كظيم».
۷ - سوره مباركه طه آيه ۲۲
«و اضمم يدك إلى جناحك تخرج بيضاء من غير سوء آية أخرى».
۸ - سوره بماركه شعراء آيه ۳۳
«و نزع يده فإذا هى بيضاء للنّاظرين».
۹ - سوره مباركه نمل آيه ۱۲
«و أدخل يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء فى تسع آيات إلى فرعون و قومه إنّهم كانوا قوماً فاسقين».
۱۰ - سوره مباركه قصص آيه ۳۲
«اسلك يدك فى جيبك تخرج بيضاء من غير سوء و اضمم اليك جناحك من الرّهب فذانك برهانان من ربّك الى فرعون و ملإه إنّهم كانوا قوماً فاسقين».
۱۱ - سوره مباركه فاطر آيه ۲۷
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماء فأخرجنا به ثمرات مختلفاً ألوانها و من الجبال جددٌ بيضٌ و حمرٌ مختلفٌ ألوانها و غرابيبُ سودٌ».
۱۲ - سوره مباركه صافات آيه ۴۶
«بيضاء لذة للشّاربين».
۱۳ - سوره مباركه صافات آيه ۴۹
«كأنّهنّ بيضٌ مكنون».
۱۴ - سوره مباركه زمر آيه ۶۰
«و يوم القيامة ترى الذين كذبوا على اللَّه وجوههم مسودّة أليس فى جهنّم مثوى للمتكبّرين».
۱۵ - سوره مباركه زخرف آيه ۱۷
و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرّحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودّاً و هو كظيم.
رنگ سبز در آيات
در قرآن كريم كلمات خضر خضراً أخضر و مخضرّة به معنى سبز آمده‌اند. البته دو كلمه ديگر نيز وجود دارد كه از آنها نيز به سبزى تعبير مى‌شود. يكى كلمه مدهامّتان در سوره مباركه الرّحمن، و ديگرى كلمه أحوى در سوره أعلى. به اين ترتيب، مجموعه دفعات كاربرد رنگ سبز در قرآن كريم، ۱۰ مورد است. آيات شامل رنگ سبز، به ترتيب چنين مى‌باشند:
۱ - سوره مباركه انعام آيه ۹۹
«و هو الّذى أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به نبات كلّ شى‌ء فأخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراكباً و من النّخل من طلعها قنوانٌ دانية و جنّات من أعناب و الزّيتون و الرّمّان مشتبهاً و غير متشابه انظروا إلى ثمره إذا أثمر و ينعه إنّ فى ذلكم لآيات لقوم يؤمنون».
۲ - سوره مباركه يوسف آيه ۴۳
«و قال الملك انّى أرى سبع بقراتٍ سمانٍ يأكلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلاتٍ خضر و أخر يابساتٍ يا أيّها الملأ أفتونى فى رؤياى إن كنتم للرّؤيا تعبرون».
۳ - سوره مباركه يوسف آيه ۴۶
«يوسف أيّها الصّدّيق أفتنا فى سبع بقرات سمان يأكلهنّ سبع عجافٌ و سبع سنبلات خضر و أخر يابسات لعلّى أرجع إلى النّاس لعلّهم يعلمون».
۴ - سوره مباركه يس آيه ۸۰
«الّذى جعل لكم من الشّجر الاخضر ناراً فإذا أنتم منه توقدون».
۵ - سوره مباركه كهف آيه ۳۱
«اولئك لهم جنّات عدنٍ من تحتهم الانهار يحلّون فيها من أساور من ذهب و يلبسون ثياباً خضراً من سندسٍ و إستبرق متّكئين فيها على الأرائك نعم الثواب و حسنت مرتفقاً».
۶ - سوره مباركه حج آيه ۶۳
«ألم تر أن اللَّه أنزل من السّماء ماءً فتصبح الأرض مخضرّة إنّ اللَّه لطيف خبيرٌ».
۷ - سوره مباركه الرحمن آيه ۷۶
«متّكئين على رفرفٍ خضرٍ و عبقرىٍّ حسان».
۸ - سوره مباركه انسان آيه ۲۱
«عاليهم ثياب سندس خضر و استبرق و حلّوا أساور من فضّة و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً».
رنگ قرمز در آيات
قرمز با واژه «حمر» در قرآن كريم، تنها يكبار و آن هم در آيه ۲۷ سوره مباركه فاطر با همراهى رنگ‌هاى ديگر آمده است. اين آيه در فهرست مربوط به لون و رنگ‌هاى سفيد و سياه ذكر شد.
شرح لون در آيات
چنان كه در كتاب لغت آمده، لون كلمه‌اى معروف است و بر سفيد و سياه و آنچه از اين دو تركيب مى‌شود اطلاق مى‌گردد.۳ لسان العرب، لون را هيئتى مانند سياهى و قرمزى و نيز آنچه عامل تمايز و جدايى دو چيز است، بيان مى‌كند،۴ البته از نظر علمى اين تعريف‌ها واقعاً كامل نيست و دليل اين مدعا در بررسى‌هاى انجام شده علمى آشكار است. براساس علوم بشرى، رنگ وابسته به نور است و بر اساس ظرفيت بينايى انسان ديده مى‌شود. از آنجا كه نور به صورت امواج مى‌باشد، نوع رنگ نيز با ميزان طول موج نور تغيير خواهد كرد و بدين ترتيب در محدوده مشخصى از امواج وسيع نورانى، رنگ‌ها بسته به ميزان طول موج در مقابل ديدگان انسان ظاهر خواهند شد. متوسط اين ميزان در كتب فيزيكى بين ۴۰۰ تا ۷۰۰ نانومتر است (هر نانومتر يك ميليونيم ميليمتر است) بديهى است كه در اين محدوده رنگ‌هايى مختلف به صورت مستقل يا تركيبى ديده مى‌شوند.۵ البته جزئيات اين بحث مفصل است و ما قصد پرداختن به آنها را نداريم و اين ميزان نيز براى روشن نمودن پيچيدگى‌هاى ماهيت رنگ بيان شد. به هر حال آياتى را كه در اين رابطه مورد بررسى قرار مى‌دهيم، عبارتند از:
۱ - سوره مباركه نحل آيه ۱۳
«و ما ذرألكم فى الارض مختلفاً ألوانه إنّ فى ذلك لاية لقوم يذّكّرون».
«(علاوه بر اين) مخلوقاتى را كه در زمين آفريده نيز مسخّر (فرمان شما) ساخت، مخلوقاتى با رنگ‌هاى مختلف؛ در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه متذكر مى‌شوند.»
در آيات قبل اين سوره مباركه، نعمت‌هايى مختلف به عنوان نشانه براى متفكران و عاقلان ذكر مى‌شود ولى درباره ألوان، قوم متذّكر، مطرح‌ند. در تفسير نمونه آمده است كه دليل ذكر گروه‌هاى مختلف درباره هر كدام از نعمت‌ها مرتبط با آن نعمت خاص است، مثلاً درباره زراعت و زيتون و نخل و انگور و به طور كلى ميوه‌ها بايد بيشتر انديشه كرد ولى درباره رنگ‌هاى نعمت‌هاى موجود آنقدر مسئله روشن است كه تنها تذكر و يادآورى كافى است.۶ هر چند اين بيان تفسيرى در يك نگاه عام، بسيار معقول است اما با توجه به مسايل بيان شده به نظر مى‌رسد توجه به الوان در آيه شريفه به تأمل و موشكافى نياز دارد.
و اما تفسير الميزان، مورد ديگرى را درباره اين آيه مطرح مى‌كند كه بيانش خالى از لطف نيست. در اين تفسير آمده است:
«اختلاف الوان آنچه كه در زمين خلق كرده از گياهان و درختها و ميوه‌ها، امرى است كه با آن مى‌توان بر وحدانيت و يكتايى خدا، در ربوبيت استدلال كرد، چون امر واحدى است لذا فرمود: لآية و نفرمود: لآيات».۷
مسئله قابل ذكر ديگر اينكه ممكن است منظور از الوان، انواع نعمتها باشد.۸ در لسان العرب نيز يكى از معانى لون، نوع ذكر شده است.۹
۲ - سوره مباركه نحل آيه ۶۹
«ثمّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سبل ربّك ذللاً يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للنّاس إنّ فى ذلك لآية لقوم يتفكّرون».
سپس از تمام ثمرات تناول كن، و راه‌هايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده به راحتى بپيما؛ از درون شكم آنها نوشيدنى خاص، به رنگ‌هاى مختلف كه در آن شفاى مردم است بيرون مى‌آيد. در اين، نشانه روشنى است براى جمعيتى كه اهل فكرند.
در اين آيه سخن از وحى به زنبور عسل است كه چه مسيرى را طى مى‌كند و سپس ماده‌اى رنگارنگ توليد مى‌نمايد كه براى مردم شفاء است. «رنگ‌هاى مختلف عسل از رنگ‌هاى مختلف گلها ناشى مى‌شود. رنگ گلها را چند ماده قندى درست مى‌كند و چون اين دو مسئله يعنى رنگ عسل با رنگ گلها بستگى مستقيم دارد پس هر عسل با رنگ مخصوص خود، ماده قندى خاصى دارد و نتيجه فعل و انفعالات آنهاست. فاصله‌اى كه بين شراب و خاصيت شفاء دهندگى آن است يعنى «مختلف الوانه» از نكات زيباى قرآن است كه كتابهاى گياه‌شناسى نيز خواص درمانى گياهان را مربوط به عناصر قندى موجود در آنها مى‌داند».۱۰
از طرفى تنوع رنگ‌ها براى سليقه‌هاى مختلف نيز رضايت بخش است. «امروزه ثابت شده است كه رنگ غذا در تحريك اشتهاى انسان بسيار مؤثر است. قديمى‌ها نيز گويا اين مسئله روانى را شناخته بودند كه غذاهاى خود را با زعفران و زردچوبه و رنگ‌هاى ديگر رنگين مى‌ساختند تا از طريق بصرى نيز ميهمانان‌شان را به خوردن غذا تشويق نمايند.»۱۱
۳ - سور مباركه روم آيه ۲۲
«و من آياته خلق السّموات و الأرض و اختلاف ألسنتكم و الوانكم إنّ فى ذلك لآيات للعالمين».
و از آيات او آفرينش آسمانها و زمين و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌هاى شماست. در اين، نشانه‌هايى است براى عالمان رنگ‌شناسى يكى از راه‌هاى خداشناسى است. وقتى انسان به اختلاف رنگ‌ها نگاه مى‌كند، قدرت خداوند را بيشتر مى‌فهمد. انسان‌ها به اندازه‌اى زيادند كه اگر عامل تمايزى وجود نداشت، براى ارتباط با يكديگر مشكلى جدى به وجود مى‌آمد، ولى حكمت خداوندى بر اين تعلق گرفته است كه تفاوت زبان و رنگ، شناخت را آسان كند و البته در اين شناخت، راهى براى معرفت كردگار نيز وجود دارد. چنين حكمتى از الطاف خداوندى است كه شامل حال بندگان شده است و گرنه تعداد زياد انسان‌ها كه جاى خود دارد، ممكن بود براى دو انسان كاملاً شبيه به يكديگر و يا افراد مرتبط با آنها مشكلاتى بروز كند، چنان كه درباره افراد دو قلوى يكسان چنين مواردى اتفاق مى‌افتد. «فخر رازى ذيل آيه مورد بحث مى‌نويسد:
«شناسايى انسان نسبت به انسان يا بايد از طريق چشم حاصل شود يا به وسيله گوش، خداوند براى تشخيص چشم، رنگ‌ها و صورت‌ها و شكل‌ها را مختلف آفريده و براى تشخيص گوش، اختلاف آوازها و آهنگ‌هاى صدا را ايجاد كرده است، به طورى كه در تمام جهان نمى‌توان دو انسان را پيدا كرد كه از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات، يكسان باشند»۱۲
بعضى از مفسّران معتقدند كه منظور از اختلاف رنگ‌ها، اختلاف نژادهاست و هر نژادى رنگى دارد. آگاهى بر اسرار اين تنوع و گوناگونى، از عهده عالمان و انديشمندان بر مى‌آيد.۱۳
۴ - سوره مباركه فاطر آيات ۲۷ و ۲۸
«ألم تر أنّ اللَّه أنزل من السّماء ماءً فأخرجنا به ثمرات مختلفاً الوانها و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف الوانها و غرابيب سود. و من الناس و الدّوابّ و الأنعام مختلف الوانه كذلك إنّما يخشى اللَّهَ من عباده العلماء إنّ اللَّه عزيز غفور».
آيا نديدى خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد كه به وسيله آن ميوه‌هايى رنگارنگ (از زمين) بيرون آورديم و از كوه‌ها نيز (به لطف پروردگار) جاده‌هايى آفريده شده سفيد و سرخ و به رنگ‌هاى مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه. و از انسان‌ها و جنبندگان و چهارپايان انواعى با رنگ‌هاى مختلف؛ (آرى) حقيقت چنين است. از ميان بندگان خدا تنها دانشمندان از او مى‌ترسند؛ خداوند توانا و آمرزنده است.
در اين آيه شريفه، هم از موضوع رنگ صحبت شده و هم رنگ‌هايى گوناگون بيان گرديده است. اينجا نيز سخن از اختلاف الوان است كه سرانجام سبب معرفت، مخصوصاً براى دانشمندان خداترس مى‌شود. البته درباره اختلاف رنگ‌ها تفسيرهاى گوناگون وجود دارد، از جمله اينكه مقصود، نعمت‌هاى مختلف با رنگ‌هاى گوناگون ظاهرى است؛ و شايد هم منظور، اختلاف در نوع رنگ‌ها، اعم از طعم و ساختمان و خواص گوناگون آنها باشد.
رنگ‌هاى مختلف كوه‌ها نيز خود مسئله‌اى شگفت است كه بر قدرت خداوند گواهى مى‌دهد. رنگ‌هاى گوناگون كوه‌ها علاوه بر زيبايى، براى پيدا كردن راه‌ها در پيچ و خمهاى كوهستان است. اين رنگ‌ها كه در آيه شريفه بيان شده، «بيض» و «حمر» و «غرابيب سود» مى‌باشند. در اين بين، «بيض» جمع «ابيض» به معنى سفيد، «حمر»، جمع «احمر» به معنى قرمز، «غرابيب» جمع «غربيب» به معنى سياه پر رنگ، و «سود» جمع «اسود» به معنى سياه است. پشت سر هم قرار گرفتن غرابيب و سود، تأكيدى بر سياهى شديد بعضى از جاده‌هاى كوهستانى است. البته احتمال ديگرى نيز در بحث مربوط به اختلاف رنگ‌هاى كوه‌ها وجود دارد. شايد مقصود، خود كوه‌ها باشد كه مانند خطوط و جاده‌هايى بر روى زمين قرار گرفته‌اند.۱۴
به جز اين مسايل، خواص ويژه سنگ و خاك كوه‌هاى مختلف كه رنگشان نيز متفاوت است در زمين‌شناسى جايگاهى خاص دارد. در آيه مورد بحث، سه بار كلمه الوان تكرار مى‌شود و در اين سه مرتبه، سه گروه از موجودات نيز مطرح مى‌گردند. در آغاز سخن از ثمرات و ميوه‌هاست، سپس كوه‌ها، و بالاخره انسان‌ها، جنبندگان و حيوانات بيان مى‌شوند. درباره انسان‌ها و اختلاف رنگ‌شان توجه به يك نكته جالب است و آن، اينكه «گذشته از چهره ظاهرى، رنگ‌هاى باطنى، و خلق و خوى آنها و صفات و ويژگى‌هاى آنان و استعداد و ذوق‌هاى‌شان، كاملاً متنوع و مختلف است، تا مجموعاً يك واحد منسجم با تمام نيازمندى‌ها را به وجود آورد.»۱۵
درباره اختلاف تفسير پيرامون اختلاف الوان، «الميزان»، به دليل وجود رنگ‌هاى بيض و حمر، در بحث كوه‌ها، اختلاف رنگ‌هاى ظاهرى را تأييد مى‌كند نه تفاوت طعم و خاصيت و نوع آنها؛ در آنجا آمده است: «در كوه‌ها، اختلاف انواع نيست، تنها اختلاف الوان است».۱۶ البته به نظر مى‌رسد اين بيان تفسيرى در برگيرنده تمام وجوه حكمت‌هاى آفرينش كوه‌ها نيست زيرا آنها نيز همگام با تفاوت رنگ‌هايشان خواصى مختلف از خود بروز مى‌دهند.
«الدّر المنثور» نيز با بيان روايات به اختلافات پيرامون تفسير كوه‌هاى رنگارنگ مى‌پردازد. در آنجا علاوه بر بحث‌هاى مطرح شده، اختلاف و گوناگونى مردم در ترس از خدا نيز بيان مى‌گردد و پس از تفسيرهاى گوناگون درباره رنگ‌ها چنين آمده است: «يختلف النّاس فى خشية اللَّه كذلك»۱۷ يعنى بحث خشيت از خداوند به نوعى با معانى رنگ و اختلاف آن گره مى‌خورد.
شرح و تفسير «صبغة» در آيات:
آيه ۱۳۸ سوره مباركه بقره به صبغة مى‌پردازد.
«صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة و نحن له عابدون»
«رنگ خدايى (بپذيريد: رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟ و ما تنها او را عبادت مى‌كنيم.»
به راستى چرا خداوند رنگ را به خود نسبت مى‌دهد؟ چنان كه در آيه ۳۵ سوره مباركه نور نيز نور به خدا نسبت داده مى‌شود. آيا ممكن است در اين آيات نيز بتوان به ارتباط بين نور و رنگ پرداخت؟
پاسخ به اين سؤال دقت و اظهار نظر مفسّران را مى‌طلبد.
در معناى «صبغة» از نظر عقلى و غير حسى اختلاف نظر است، گرچه ديدگاه‌هاى گوناگون، قابل جمع‌اند؛ چنان كه در ترجمه، ايمان، توحيد و اسلام كه هر كدام جداگانه مى‌توانند مصداقى مستقل براى صبغة باشند، همراه هم و پيوسته به يكديگر آمده‌اند.
براى فهميدن معناى دقيق‌تر صبغة سراغ كتاب لغت مى‌رويم. در مفردات آمده است: «الصّبغ: المصبوغ»۱۸ صبغ به عنوان اسم مفعول، يعنى رنگ شده، است؛ آن‌گاه، راغب، صبغة را عاملى متمايز كننده بين انسان و حيوان مى‌شمارد و آن را فطرتى الهى مى‌داند.۱۹ لسان العرب نيز مانند اين معنى و همچنين مواردى ديگر را بيان مى‌كند، از جمله مى‌گويد صبغة اللَّه به معنى دين خدا و فطرت خدايى است و نيز الصبغ يعنى فرو رفتن در چيزى سيال مانند آب؛ از طرفى در كلام عرب به تغيير نيز صبغ گفته مى‌شود مثلاً صبغ الثوب به معنى تغيير حالت لباس به دليل تغيير رنگ آن مى‌باشد.۲۰
درباره «صبغة» ماجرايى در بعضى تفاسير نقل شده است از جمله «فرّاء مى‌گويد:
«اين تعبير به اين جهت است كه بعضى از نصارى، نوزادان خود را در آب مخصوص كه معموديه ناميده مى‌شد، فرو مى‌بردند و اين عمل را تطهير آن نوزاد مى‌دانستند. در اين آيه نظر به اين نكته است كه رنگ‌آميزى خدا كه همان فطرت پاك است، تطهير شماست نه آن تطهيرى كه آنها گمان مى‌كنند.»۲۱
امام صادق‌عليه السلام نيز مى‌فرمايند: «اتبعوا صبغة اللَّه يعنى از اسلام كه مقتضاى فطرت الهى است پيروى كنيد.»۲۲ براى تفسير صبغة در اين آيه شريفه مواردى از قبيل رنگ، وحدت، عظمت، پاكى، پرهيزكارى، عدالت و مساوات، برادرى و برابرى، توحيد، اخلاص و بالاخره رنگ بى رنگى و حذف همه رنگ‌ها به عنوان رنگ نهايى نيز بيان شده است.۲۳
در روايات اهل سنّت نمونه‌هايى وجود دارد كه تعبير صبغة تا اندازه‌اى، مادى و فيزيكى مى‌شود. مثلاً از ابن عباس نقل شده است كه «رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود: بنى اسرائيل به موسى‌عليه السلام گفتند آيا خدا تو را رنگ مى‌كند؟ گفت: پروا كنيد از خداوند، پس پروردگارش به او نداد داد؛ اى موسى! از تو مى‌پرسند كه آيا پروردگارت تو را رنگ مى‌كند؟ بگو: آرى، من با رنگ‌هاى قرمز، سفيد و سياه رنگ مى‌شوم و همه رنگ‌ها در رنگ من است. و خداوند بر پيامبرش نازل كرد: صبغة اللَّه و من أحسن من اللَّه صبغة»۲۴
و يا ابن ابى نجّار در تاريخ بغداد از ابن عباس نقل مى‌كند كه منظور از صبغة اللَّه رنگ سفيد است.۲۵ اين روايت مى‌تواند با قوانين علمى بيان شده درباره نور و رنگ تطبيق يابد هر چند اطمينان يافتن درباره صحت روايت بحث ديگرى است.
در كافى معناى ديگرى براى صبغة بيان شده است. بنا به روايتى، رنگ خدايى، رنگ ولايت است كه به مؤمنين داده مى‌شود. علامه طباطبائى‌رحمه الله اين معنى را به دست آمده از باطن آيه مى‌داند.۲۶
همان‌طور كه از مجموع بحث‌ها برمى‌آيد موضوع بحث در قرآن هم جنبه‌هاى حسى دارد و هم مفاهيم معنوى را القاء مى‌نمايد كه البته در اين صورت نيز دست‌كم در مقام تشبيه، علم به خواص ظاهرى و محسوس رنگ‌ها، درك معانى باطنى را هموارتر مى‌نمايد. تاكنون رنگ در شكل كلى خود با واژه‌هاى لون و صبغة مورد بررسى قرار گرفت. به يارى خداوند در مجالى ديگر رنگ‌ها را به صورت تفكيكى مورد دقت قرار مى‌دهيم.

پی نوشت‌ها:
۱ - ر.ك. لوشر، ماكس، روانشناسى رنگ‌ها، ترجمه ويدا ابى زاده، چاپ پانزدهم، انتشارات درسا، ۲۰ ۱۳۷۹.
۲ - ر.ك. خير انديش، رسول، و شايگان، سياوش، ريشه‌يابى نام و پرچم كشورها، چاپ اول، انتشارات كوير. ۱۱۵-۱۶ ۱۳۷۰.
۳ - اصفهانى، راغب، مفردات، ۷۵۱.
۴ - ابن منظور، محمد ابن مكرم، لسان العرب، نرم‌افزار نور ۲، بى تا، ج ۳۹۳ ۱۳.
۵ - طباطبايى، غلامرضا، فصلى در نور و رنگ، /۳۸ و نيز يوجين، هشت و آلفرد، زاياك، نور شناخت، ۵۸.
۶ - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ۱۷۶ ۱۱.
۷ - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، ۳۱۷ ۱۲.
۸ - همان.
۹ - ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ۳۹ / ۱۳.
۱۰ - پاك‌نژاد، رضا، اولين دانشگاه و آخرين پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، ۱۷۸/۵.
۱۱ - مكارم شيرازى، ناصر، نمونه، ۳۰۱-۳۰۲/۱۱.
۱۲ - همان، ۳۹۵/۱۶.
۱۳ - همان.
۱۴ - همان، ۲۴۳/۱۸.
۱۵ - همان، ۲۴۶.
۱۶ - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، ۵۸/۱۷.
۱۷ - السيوطى، جلال‌الدين عبدالرحمن، الدر المنثور، ۲۴۹/۵.
۱۸ - اصفهانى، راغب، مفردات، ۴۷۵.
۱۹ - همان.
۲۰ - ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، ۴۳۷-۴۳۸/۸.
۲۱ - طبرسى، فضل بن الحسن، مجمع‌البيان، ۷۹/۲.
۲۲ - همان.
۲۳ - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ۴۷۳-۴۷۴/۱.
۲۴ - السيوطى، جلال‌الدين عبدالرحمن، الدر المنثور، ۱۴۱/۱.
۲۵ - همان.
۲۶ - طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان، ۴۷۵/۱.



جعبه ابزار