لُجِّی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لُجِّى:(أَوْ كَظُلُمَاتٍ في بَحْرٍ لُّجِّيٍّ) «لُجِّى» (بر وزن گرجى) به معناى درياى عميق و پهناور است
و در اصل، از مادّه
«لجاج»به معناى پىگيرى كردن كارى است (كه معمولًا در مورد كارهاى نادرست گفته مىشود) سپس، به پىگيرى امواج دريا و قرار گرفتن آنها پشت سر هم گفته شده است.
و از آنجا كه دريا هر قدر عميقتر و گستردهتر باشد امواجش بيشتر است اين واژه در مورد درياهاى عميق و پهناور به كار مىرود.
(أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَ مَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ) (يا همچون ظلماتى در يک درياى عميق و پهناور كه موجى آن را پوشانده، و بر فراز آن موجديگرى، و بر فراز آن ابرى تاريک است؛ ظلمتهايى است يكى بر فراز ديگرى، آن گونه كه هرگاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند! و كسى كه
خدا نورى براى او قرار نداده، هيچ نورى براى او نيست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: جمله
(أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ) عطف است بر كلمه سراب كه در آيه قبلى بود، و كلمه بحر لجى به معناى درياى پر موجى است كه امواجش همواره در آمد و شد است و لجى منسوب به لجه دريا است كه همان تردد امواج آن است. و معناى جمله اين است كه اعمال كفار چون ظلمتهايى است كه در درياى مواج قرار داشته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «لُجِّی»، ص۴۸۱.