• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مجمع‌الجزایر بحرین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بحرین از جمله مناطقی است که حوادث بسیار در روزگار چشیده است. در این مقالهاا زتاریخ بحرین صحبت به میان آمده ست.

فهرست مندرجات

۱ - به لحاظ جغرافیائی
۲ - اراضی جزیره بحرین
۳ - جمعیت بحرین
۴ - استقلال بحرین
۵ - اقتصاد بحرین
۶ - معادن بحرین
۷ - دامداری و زراعت بحرین
۸ - وضعیت راهها و جاده ها
۹ - کشف کتیبه ای به خط میخی در بحرین
۱۰ - بحرین در قدیم
۱۱ - نامهای دیگر بحرین
۱۲ - بحرین در گذر دوران
۱۳ - بحرین در سال ۳۲۵
۱۴ - بحرین در سال ۳۶۷
۱۵ - بحرین در سال ۴۴۲
۱۶ - بحرین در سال ۶۰۵
۱۷ - بحرین در سال ۶۳۳
۱۸ - بحرین در سال ۶۹۶ تا قرن هشتم
۱۹ - بحرین در قرن هشتم
۲۰ - بحرین در سال ۹۱۲ تا ۱۰۱۱
۲۱ - بحرین در سالهای ۱۰۱۱ و ۱۰۴۱ و ۱۰۴۳
۲۲ - بحرین در سالهای ۱۰۵۰ و ۱۰۷۷ و ۱۱۱۳
۲۳ - بحرین در سالهای ۱۱۲۱ و ۱۱۳۱ و ۱۱۴۸
۲۴ - بحرین در سالهای ۱۱۵۱ تا ۱۱۹۷
۲۵ - اقدامات آل خلیفه پس از اشغال بحرین
۲۶ - عهدنامه ای با دولت انگلستان
۲۷ - کلام شیروانی و روضة‌الصفا درباره اهالی بحرین در سال۱۲۴۸
۲۸ - بحرین در سالهای۱۲۵۸ و ۱۲۶۱ و ۱۲۶۴ و ۱۲۸۲
۲۹ - بحرین در سالهای۱۲۸۵ تا۱۳۱۴
۳۰ - نتایج ظهور فعالیت دولتهای غربی
۳۱ - منابع
۳۲ - پانویس
۳۳ - منبع



مجمع الجزایر کشوری در جنوب خلیج فارس، مشتمل بر ۳۳ تا ۳۵ جزیره. میان شبه جزیره قطر (به فاصله ۲۸ کیلومتر) در مشرق و جنوب، و خاک عربستان سعودی (الاَحساء یا اَحساء) در مغرب قرار دارد. خلیجهای کوچک بحرین، مغرب و جنوب غربی و شَلوا (سَلوا) جنوب و جنوب شرقی آن را فرا گرفته است. مجمع الجزایر بحرین قسمتی از منطقه ای است که در قدیم به آن بحرین (از بصره تا عمان) می گفتند). بحرین (جزیره مُحْرَق یا محرک) به خط مستقیم در ۱۹۵ کیلومتری ایران (جنوب غربی جزیره نخیلو) واقع است. پایتخت و بندر مهم آن مَنامَه، و واحد پولش دینار (برابر هزار فَلس) است. مساحت بحرین ۲ ر۶۹۱ کیلومتر مربع است که تنها سه جزیره آن ۵۳۹ کیلومتر مربع را دربر گرفته است. جزیره بزرگِ آن، بحرین، که با پنجاه کیلومتر طول و بین سیزده تا ۲۵ کیلومتر عرض، ۸۵% مساحت کشور را تشکیل می‌دهد، در جهت شمالی ـ جنوبی قرار دارد. این جزیره با گذرگاهی به طول ۲۵ کیلومتر، از طریق جزیره اُم‌نَعسان (در دو کیلومتری شمال غرب جزیره بحرین) به کشور عربستان سعودی متصل است.دماغه راس البَر در جنوب جزیره است. جزایر محرق و سِتْرَه در شمال شرقی بحرین قرار گرفته اند. این جزایر با پلهایی به جزیره بحرین متصل اند. فاصله جزیره محرق با شهر منامه با راهی که در دریا ساخته شده حدود ۵ ر۲ کیلومتر است. جزایر دیگر بحرین عبارت‌اند از: جَدا در شمال ام نعسان، آل نَبیه صالح در مشرق بحرین (در شمال غربی ستره) و حوار در خلیج شلوا.



اراضی جزیره بحرین در دشت و تپه های کم ارتفاع قرار گرفته است. حاشیه شمال آن (به عرض حدود پنج کیلومتر) حاصلخیز است و بیش‌تر مزارع و باغهای جزیره در این قسمت قرار دارد. آب و هوای قسمت مرکزی خشک و زمینهای آن کویری و پوشیده از گیاهان صحرایی است. زمینهای قسمت جنوبی (تشکیل یافته از شن وماسه) تا دماغه رأس البر در منتهی الیه جزیره امتداد یافته است.
[۱] موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بحرین، ج۱، ص۳ـ۴، تهران ۱۳۶۴ ش.
بلندترین نقطه آن در مرکز جزیره، به نام جبل الدُّخان، حدود ۱۳۵ متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد. جزیره بحرین دارای منابع آب زیرزمینی و چشمه‌ها و چاههای آرتزین (جوشان) است. بیشترین بارش بحرین در زمستان است و میانگین سالانه آن به حدود هشتاد میلیمتر می‌رسد. گاهی گرمترین دمای بحرین به حدود ۴۹ درجه می‌رسد که میانگین آن حدود ۳۶ درجه است. میانگین سردترین دمای آن نیز حدود هفده درجه است.



در ۱۳۵۰ ش /۱۹۷۱ جمعیت بحرین به حدود ۰۷۸، ۲۱۶ تن می‌رسید و در ۱۳۶۰ ش /۱۹۸۱ به حدود ۷۹۸، ۳۵۰ تن افزایش یافت. از این جمعیت تقریباً ۴۲۰، ۲۳۸ تن (۹۶ ر۶۷%) شهرنشین بودند. همچنین از کل جمعیت، حدود بیست درصد ایرانی سرشماری شده است. از ۸۵% جمعیت مسلمان بحرین تقریباً ۴۰ تا ۴۵% سنی و حدود ۵۵ % تا ۶۰ % شیعه اثنی عشری بودند. در ۱۳۶۷ ش /۱۹۸۸، بحرین حدود ۰۴۰، ۴۲۱ تن، و پایتخت آن، بندرمنامه، حدود ۹۸۶، ۱۲۱ تن جمعیت داشت. زبان رسمی بحرین عربی است و زبانهای فارسی و انگلیسی هم در آن رواج دارد.



بحرین در ۱۳۵۰ ش /۱۹۷۱ به استقلال رسید و به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. از ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳، طبق قانون اساسی، دارای مشروطه سلطنتی شد و از لحاظ تقسیمات کشوری به شش ناحیه تقسیم شد که زیر نظر شهرداری اداره می‌شود. امروزه، خاندان آل خلیفه در بحرین حکومت می‌کنند که از عربهای عُتوبی عربستان و پیرو مذهب تسنن (مالکی) اند
[۲] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۴۸۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




اقتصاد بحرین عمدتاً بر پایه فعالیتهای بازرگانی و خدمات (حدود ۲ ر۶۴%) و بخش ساختمان (حدود ۳ ر۱۷%) است. پس از آن بخشهای صنایع و نفت(حدود۱۲%) و بخش کشاورزی (حدود۵ ر۶%) قرار دارند. در ۱۹۰۳ (۱۳۲۱/۱۲۸۲ ش) صید و تجارت مروارید فعالیت اساسی اقتصاد بحرین را تشکیل می‌داد.در آن سال بر اثر کشف نفت بحرین و به بازار آمدنِ مروارید پرورشی ژاپن، صید مروارید دربحرین روبه کاهش نهاد و در ۱۳۳۹ ش /۱۹۶۰ متوقف شد.



مهمترین معادن بحرین نفت و گاز است. مقدار ذخایر نفت آن محدود است و بیش‌تر نفت پالایشگاه آن (در جزیره ستره) از عربستان سعودی با لوله و از طریق دریا وارد می‌شود. از صنایع جدید، کارخانه ذوب و ساخت ورقه های آلومینیوم (آلبا)، کارخانه تهیه کودشیمیایی و مجتمع پتروشیمی دارد؛ و نیز در دهه هشتاد (۱۳۵۹ـ ۱۳۶۹ش) احداث کارخانه های آهن، فولاد و تولید گاز آن به پایان رسیده است. همچنین کارگاههای تعمیر کشتیهای بزرگ اقیانوس پیما دربحرین احداث شده است و در اسکله های آن کشتیهای پانصدهزار تنی می‌توانند پهلو بگیرند. از صنایع دستی دارای صنایع ظریف و ساخت کشتیهای کوچک است.



دامداری و زراعت بحرین محدود است. پرورش اسب و شتر در آن‌جا رواج دارد. اراضی مزروعی آن به حدود ۱۵۵، ۱۲ هکتار می‌رسد، و زراعت عمدتاً در حاشیه شمال شرقی آن صورت می‌گیرد. محصولات عمده آن میوه، انواع سبزی و علوفه است. صیدماهی و میگو در بحرین انجام می‌گیرد و میگوی آن صادر می‌شود.



آبادیهای آن با راهها و جاده‌ها به منامه (پایتخت) می پیوندد. حدود ۳۳۸ کیلومتر راه شوسه در بحرین احداث شده است.
[۳] موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بحرین، ج۱، ص۱۳، تهران ۱۳۶۴ ش.
فرودگاه بین المللی آن در جزیره محرق است.



هنری رالینسون در جزیره بحرین کتیبه ای به خط میخی کشف کرد که در آن از جزیره ای نام برده شده بود که به آن دیلمون می‌گفتند و به نظر او، جزیره بحرین همان دیلمون بوده است.
[۴] پ و گلوب، ت گ بیبی، ج۱، ص۸۹۷، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
[۵] آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۳۴، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
در ۱۳۳۲ش /۱۹۵۳، باستان شناسان دانمارکی قدمت آثار مکشوفه در شمال جزیره بحرین را به عصر حجر رسانده اند،
[۶] پ و گلوب، ت گ بیبی، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، ج۱، ص۸۸۷، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
[۷] پ و گلوب، ت گ بیبی، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، ج۱، ص۸۸۹، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
و نیز آثاری از عصر آهن در امتداد جاده منامه ـ بودایی در شمال دهکده عالی کشف شده است.
[۸] فری فلت، ص ۱۲۶.
نتایج به دست آمده از کاوشهای باستان شناسان ۱۹۵۰ـ۱۹۷۰/۱۳۲۹ـ۱۳۴۹ ش در شمال جزیره بحرین در زیر قلعه پرتغالیها آثار تمدنی پنجهزار ساله را نشان می‌دهد. آثار مکشوفه عبارت است از باقی‌مانده شهری با برج و بارو و آثاری از فرهنگ (مادی) بربر (باربار) که به عنوان فرهنگ ناحیه دیلمون شناخته شده و در هزاره دوم یا سوم پیش از میلاد از مراکز تجاری سومریها به شمار می‌آمده است
[۹] بیبی، ص ۱۰۸.
از آثار دوره اسلامی، ویرانه های مسجدی با مناره ای سالم از قرن پنجم (یازدهم) در آن دیده می‌شود.
[۱۰] گرارد و بل گریو، ص ۱۴ـ ۱۵.
بحرین دارای دانشگاهی در منامه است. اهل تشیع بحرین که در سابق بیش‌تر اخباری بوده‌اند حوزه علمی شیعی دارند. علمای شیعه بحرین بیش‌تر به بحرانی و عالمان سنی آن، اغلب به بحرینی شهرت دارند.



درباره نامیده شدن جزیره اَوال به جزیره «بحرین» ادریسی می‌نویسد: «بین جزیره اوال و برّ فارس آبی جریان دارد و بین آن و برّالعرب جریان آب دیگری است».
[۱۱] محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۳۸۶، (بی جا، بی تا).
تاریخ جزایر (مجمع الجزایر) بحرین با تاریخ جزیره اَوال (یا اُوال) و ناحیه قدیمی به هم آمیخته و با تاریخ ایران، بویژه ایالت فارس، مشترک است. احتمالاً از قرن ششم پیش از میلاد، تابع گرهه
[۱۲] ابن حائک، صفة جزیرة العرب، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدبن علی أکوع، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
بود؛ حکومت‌گرهه پس از سقوط بابل در ۵۳۹ ق م به دست سپاهیان کوروش
[۱۳] دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل «بابل»، تهران ۱۳۴۵ ش ـ.
از سوی فراریان کلده ای (بابلی) در نزدیک احساء پدید آمد و متأثر از فرهنگ ایرانی
[۱۴] فرهنگ باستان پاولی، ذیل «گرهه».
.



نخستین بار، هنری راولینسون جزیره بحرین را همان جزیره ای دانست که در کتیبه ای به خط میخی (به دست آمده در بین النهرین) از آن نام برده شده بود. این جزیره را به زبان آکدی «نی دوک کی»، به زبان سومری «دیلمون» و به زبان آسوری «تیلمون» (یا تیلوون) می گفتند
[۱۵] آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۳۴، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
فرهنگ باستان پاولی، ذیل «گرهه»). ظاهراً دیلمون همان شهری است که در قسمت شمالی جزیره بحرین کشف شده است
[۱۶] بیبی، ص۱۰۸.
. نام دیگر جزیره بحرین را در دوره اسکندر (متوفی ۳۲۳ ق م) تیلوس (یا تولوس) هم ضبط کرده‌اند که احتمالاً با یکی از جزایر کنونی بحرین مطابقت دارد
[۱۷] جورج فدلو حورانی، دریانوردی عرب در دریای هند، ج۱، ص۱۲۱، ترجمه محمد مقدم، تهران ۱۳۳۸ ش.
[۱۸] گوتشمیت، ص ۷۷.
[۱۹] آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۵۷، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
[۲۰] جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۱۹، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
.در جغرافیای بطلمیوس نام جزیره بحرین یا یکی از جزایر آن ایت هار یا تارو (مرکزش دارین) نوشته شده است
[۲۱] جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۱۷۶، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
. در بیش‌تر منابع دوره اسلامی نام جزیره بحرین اَوال یا اُوال ضبط شده،
[۲۲] ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۳۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۲۳] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۲۶۷، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
[۲۴] محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۵۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
[۲۵] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
و به احتمال زیاد، در دوره پیش از اسلام (دوره ساسانی) هم اُوال خوانده می‌شده است.



تا قرن چهارم، مطالب تاریخی مهمی درباره جزیره بحرین در دست نیست؛ ظاهراً پس از اسلام آوردن مردم احساء و قطیف، اهالی جزایر بحرین هم مسلمان شده اند.



در ۳۲۵، به نوشته ابن‌اثیر،
[۲۶] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۶۰، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
در جنگ میان ابن رائق والبریدی، ابوعبدالله البریدی پس از شکست، به سوی جزیره اَوال عقب نشست و پس از مدتی نزد عمادالدوله بن بویه آمد.



در ۳۶۷ اَوال، شهر و مسجد جامع و بازارهای نیکویی داشت و جزو کوره اردشیرخُرّه محسوب می‌شد.
[۲۷] ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
در ۳۷۲، بنابر نوشته حدودالعالم
[۲۸] حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ص۲۸، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
جزیره اَوال («وال») برابر پارس قرار داشت و دارای دههای بسیار و با نعمت و لنگرگاه کشتی بود.



در ۴۴۲، نخستین بار ناصر خسرو
[۲۹] ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، ص۱۵۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
نام جزیره بحرین را به جای جزیره اَوال آورده است : «چون از لحساء به جانب مشرق روند هفت فرسنگی دریاست اگر در دریا بروند بحرین باشد و آن جزیره ای است پانزده فرسنگ طول آن و شهری بزرگ است و نخلستان بسیار دارد و مروارید از آن دریا برآورند. . . ». ادریسی
[۳۰] محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۴۹۳ـ۵۶۰، (بی جا، بی تا).
پس از ناصرخسرو می‌نویسد: «در جزیره اَوال شهر بزرگی است که بحرین خوانده می‌شود و نیک آباد است و کشتزارها و نخلستانهای فراوان دارد و پرنعمت و دارای چشمه های فراوانی است». و می‌افزاید که برین جزیره (در زمان او) امیری مستقل که مورد احترام مردم آن کرانه است حکومت می‌کند.
[۳۱] محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۳۸۷، (بی جا، بی تا).
ظاهراً تا مدتها پس از ادریسی بحرین را جزیره اَوال هم می‌خوانده اند.



در ۶۰۵ جزیره اَوال در بحرکرمان (وگاهی در دریای پارس) ضبط شده است.
[۳۲] محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۲۰، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۳۳] محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۴۳، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
هنگام حمله مغول جزیره اوال، که دریای بحرین آن را فراگرفته بود، بستانها و باغهای لیمو ونخلهای فراوان داشت.
[۳۴] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.




در ۶۳۳، ابوبکربن سعدبن زنگی (از اتابکان فارس)، جزیره اَوال (جزیره بحرین)، جزیره کیش و جزایر دیگر را ضمیمه فارس کرد،
[۳۵] احمد بن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، ج۱، ص۵۶، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۱۰ ش.
[۳۶] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۵۰۶، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۳۷] عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۰۵، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
و نماینده مستعصم بالله، امیرمحمدابن ابی ماجه را از جزیره اَوال اخراج کرد.
[۳۸] عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۰۵، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
در زمان پادشاهی سِنْدِربَندی (پادشاه مَعْبَر، متوفی ۶۹۲) ملک اعظم مرزبان هندی تقی الدین عبدالرحمان بن محمد طیبی وزیر بود. او هر سال ۱۴۰۰ سر اسب از خاصه ملک اسلام، جمال الدین، و بازرگانان جزیره کیش به معبر می‌برد و از دیگر جزایر فارس چون قطیف و لَحساء (احساء) و بحرین و هرموز و قُلْهاتو و غیرها اسب به معبر می‌بردند و قیمت هر سر اسب ۲۲۰ دینار زر سرخ معین شده بود.
[۳۹] عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۸۶، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.




در ۶۹۶، بغداد و شیراز و دولتخانه کیش و بحرین (جزیره) به دست ایلخان، غازان خان، افتاد
[۴۰] عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۰۶، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
. دراواخر ۷۰۳، در زمان ایلخانیان شیخ الاسلام جمال الدین حکومت فارس را که اولجایتو به او داده بوده نپذیرفت و عازم دولتخانه کیش شد. چون پس از درگذشت تقی الدین عبدالرحمان طیبی (در ۷۰۲) میان پادشاه معبر و جمال الدین اختلافات مالی پدید آمده بود، سرانجام منصب تقی الدین به جمال الدین واگذار شد.
[۴۱] عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۸۳، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
در این هنگام، جزیره بحرین به حکمرانان تاجرپیشه جزیره کیش وابسته بود و جزو ایران شمرده می‌شد. پس از اوایل قرن هشتم، نام جزیره اَوال، جزیره بحرین ضبط شده است. در ۷۱۵، از لَحصا و قطیف و بحرین (جزیره) و هرموج (هرموز) نام برده شده است.
[۴۲] عبدالله بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۸۳، چاپ مهین همبلی، تهران ۱۳۴۸ ش.
در زمان قطب الدین تهمتن (پادشاه هرموز، متوفی ۷۵۸) بسیاری از جزایر (خلیج فارس) به تصرف او درآمد،
[۴۳] احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص۱۹۱، تهران ۱۳۴۳ ش.
به طوری که در ۷۳۴ به نوشته ابن بطوطه
[۴۴] ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۲۵۱، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
کیش و قطیف و بحرین (جزیره) و قَلهات دردست امیر هرموز بود. در اوایل قرن هشتم، حمدالله مستوفی می‌نویسد: «بحرین از اقلیم دوم است و برآن جزیره آب روان، باغستان و دیههاست و از میوه های آن خرماست. اکنون جزیره بحرین داخل فارس و از ملک ایران است»
[۴۵] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ص۱۷۳، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
و اضافه می‌کند: «درین بحر (خلیج فارس) جزایر بسیار است و آنچه مشهور و از حساب ملک ایران بشمارند و مردم نشین، هرموز، قیس (کیش)، بحرین و خارک است»
[۴۶] حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، صص۲۳۴، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
. در دوره ایلخانیان (۶۵۴ـ۷۵۰) جزیره بحرین در دست فرستادگان امیر چوپان (متوفی ۷۲۸) بود. او شرف الدین محمود را به وزارت فارس و کرمان و یزد و کیش و (جزیره) بحرین منصوب کرد.
[۴۷] محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۱۴۰، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۴۸] عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۱۰، تهران ۱۳۶۴ ش.




در قرن هشتم، والی هرموز تابع شاه شجاع الدین (متوفی ۷۸۶) پسر امیر مبارزالدین از سلسله آل‌مظفر بود.
[۴۹] عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۵۳ ش.




در ۹۱۲ (یا ۹۱۳) در زمان سلطنت شاه اسماعیل اول، پرتغالیها پس از تصرف جزیره هرموز در خلیج فارس، جزیره بحرین را که جزو ایالت فارس محسوب می‌شد، تصرف کردند و قلعه ای در شمال آن بنا نهادند و رکن الدین مسعود (برادر وزیر هرموز) دست نشانده پرتغالیها حاکم بحرین شد.
[۵۰] اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۱۴ـ۶۱۵، تهران ۱۳۵۰ ش.
در ۱۰۱۰، در زمان پادشاهی شاه عباس اول، الله وردی خان بیگلربیگی فارس، قشون ایران را به سرکردگی یوسف شاه کلانتر برنقادی (برانغازی) از بندر عَسَلو (عسلویه) از راه دریا به منامه گسیل داشت. او پس از مدتی کوتاه، به فرماندهی خواجه معین الدین فالی، بحرین را به ایران بازگرداند. متعاقب آن، بارها امیر هرموز و پرتغالیها به بحرین (منامه) حمله کردند ولی از قشون ایران شکست خوردند.
[۵۱] جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۵۲] اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۱۵، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۵۳] اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۸۰، تهران ۱۳۵۰ ش.
دراین جنگ، از غنایمی که به دست ایرانیان افتاد و به پرتغالیها تعلق داشت چهار توپ آهنی هفت گزی (بالوله) به وزن دوهزار من و چندین گلوله آهنی به وزنهای سه تا هفت من بود، که صنعتگران ایرانی از ساختن آن عاجز ماندند.
[۵۴] جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۳۳۲، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
پیروزی ایرانیان بر پرتغالیها خوشایند فرنگیها نبود به طوری که سفیر اسپانیا به سبب این کارِ الله وردی خان، به شاه عباس اعتراض کرد.
[۵۵] پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، ج۱، ص۳۲۵، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران ۱۳۴۸ ش.




در ۱۰۱۱، بهزاد سلطان از سوی الله وردی خان حاکم ایالت بحرین شد و خود الله وردی خان با توپی که از پرتغالیها به غنیمت گرفته بود برای تسخیر قلعه شَمیل و مینا حرکت کرد.
[۵۶] جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
در ۱۰۴۱، برخوردار سلطان ذوالقدر به حکومت حویزه و بحرین مأمور شد.
[۵۷] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۲۴۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
در ۱۰۴۳، در دوره شاه صفی، سُوندک سلطان که از حکومت جزیره بحرین معزول شده بود، به دربار شاه صفی احضار شد. او شمشیر امیر تیمورگورکانی را به شاه هدیه کرد و دوباره به حکومت بحرین منصوب شد
[۵۸] محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۲، ص۹۳۰، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
[۵۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




در ۱۰۵۰، به باباخان حاکم بحرین شغل دیگری داده شد.
[۶۰] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۲۶۰، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
در ۱۰۷۷، زمان سلطان، پسر قزلخان که مأموریت سیستان داشت، به حکومت جزیره بحرین منصوب شد.
[۶۱] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۱۱۳، قزاق سلطان به جای مهدیقلی خان از طرف دربار صفویه حاکم جزیره بحرین شد.
[۶۲] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




در ۱۱۲۱، اعراب، جزایر بحرین، قشم و لارَک را گرفته به سوی بندرعباس حرکت کردند. از سوی ایران لطفعلی خان لکزی به بحرین عزیمت کرد ولی نزدیک بندرعباس صلح را بر جنگ ترجیح داد و از لشکرکشی به بحرین منصرف شد.
[۶۳] تادوزیودا کروسینسکی، سفرنامه کروسینسکی، ج۱، ص۴۴ـ ۴۵، ترجمه عبدالرزاق دنبلی (مفتون)، چاپ مریم میراحمدی، تهران ۱۳۶۳ ش.
در ۱۱۳۱، امام مسقط، سلطان بن سیف دوم (از یعربیان)، جزیره بحرین را تصرف کرد
[۶۴] لوریمر، ج ۲، ص ۸۳۶ ـ۸۳۷.
[۶۵] محمدحسین قدوسی، نادرنامه، ج۱، ص۴۶، مشهد ۱۳۳۹ ش.
و حکومت آن‌جا را به شیخ جبار طاهری
[۶۶] نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
سپرد.
[۶۷] محمدحسین قدوسی، نادرنامه، ج۱، ص۴۶، مشهد ۱۳۳۹ ش.
در ۱۱۴۸، محمدتقی خان، بیگلربیگی فارس، قشون شیخ بحرین، شیخ جبار هوله (یا هویله)، را که در اواخر دوره صفویه آن‌جا را تسخیر کرده بود درهم شکست و جزیره بحرین را به ایران بازگرداند
[۶۸] ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶۹] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص۲۷۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۷۰] پری، ص ۲۲۱.
.او پس از پیروزی، کلید قلعه بحرین را برای نادرشاه ارسال داشت و حکمرانی آن‌جا هم به محمدتقی خان تفویض شد
[۷۱] حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص۲۷۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۷۲] پری، ص ۲۲۱.
.در این لشکرکشی هلندیها امکاناتی مانند اسلحه و کشتی دراختیار نادر گذاشتند.
[۷۳] ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۶۹، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.




در ۱۱۵۱، سیف پسر سلطان امام مسقط، جزیره بحرین را تصرف، و مدت شش روز، مردم بحرین را قتل عام کرد.
[۷۴] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۱۵۲، قشون نادرشاه به فرماندهی محمدتقی خان، نخست وارد کرمان شد. طبق فرمان نادر، بیگلربیگی کرمان می‌بایست پانصد تومان و پانصد سپاهی در اختیار وی قرار دهد و همچنین ۲۷۰ تومان و پانصد سپاهی از نیروهای کرمان را به حاکم بحرین واگذار کند.
[۷۵] ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۱۶، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
پس از آن، محمدتقی خان (و بنابر برخی از منابع، با کلبعلی خان) مسقط را تصرف و شورشیان را سرکوب کرد. دراین حوادث، امام مَسقط نیز به قتل رسید.
[۷۶] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، ج۱، ص۸۴، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۷۷] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، ج۱، ص۲۳۳، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
محمدتقی خان پس از این پیروزی با قشون خود و به همراهی شیخ جباره سردار قبیله هوله و محمدلطیف خان به بندرعباس بازگشت
[۷۸] ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۶۲، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
و نادرشاه حکومت مسقط و جزیره بحرین را به آل مذکور (شیخ نصر و شیخ غِیث) تفویض کرد.
[۷۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۱۵۴، نادرشاه، محمدتقی خان شیرازی را به مقام بیگلربیگی و صاحب اختیار فارس، گرمسیرات، لار و کلیه بنادر و جزایر از جمله بحرین منصوب کرد.
[۸۰] ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۲۱۰، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
در ۱۱۶۶، در دوره زندیه، شیخ نصر (آل مذکور) حاکم بوشهر با ناوگان و با یاری قشون مجهز عرب تبار خود، بحرین را از دست شورشیان درآورد
[۸۱] پری، ص ۲۲۱_۲۲۵.
. در ۱۱۷۹ (در دوره زندیه) حاکم بوشهر همچنان بر بحرین حکومت می‌کرد.
[۸۲] کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور، ج۱، ص۳۶، ترجمه پرویز رجبی، تهران ۱۳۵۴ ش.
در ۱۱۹۷، شیخ نصر از جزیره بحرین به قصد تصرف قطر حرکت کرد و پس از شکست سختی در زباره، از دولت ایران (در فارس) کمک خواست و خود به بوشهر رفت ولی حکومت فارس به تقاضای او اهمیت نداد
[۸۳] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۸۴] تاجبخش، ص ۴۳.




به دنبال آن، آل خلیفه (شیخ احمد نوه خلیفه) پس از اشغال بحرین، اعلام کرد که آماده است به ایران خراج بپردازد. دولت ایران به او اجازه داد که جزیره بحرین را نگه دارد و به نام حاکم ایرانی (فارس) در آن‌جا حکومت کند
[۸۵] فاروقی، ص ۷۲.
شیخ احمد پس از چهارده سال حکومت در ۱۲۱۰ درگذشت.
[۸۶] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۲۱۴، سید سلطان امام مسقط، جزیره بحرین را گرفت و بر آن‌جا نایبی گماشت. او هنگام مراجعت به مسقط جان سپرد.
[۸۷] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۲۱۵، سید سعید (امام مسقط) به بحرین آمد و آن‌جا را پس از جنگی سخت تصرف کرد و سلمان پسر احمد، که پس از سیدسلطان (نیابت امام مسقط) بحرین را به دست آورده بود، فرار کرد.
[۸۸] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۵، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۲۱۶، سلمان دوباره به بحرین بازگشت.
[۸۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۵، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۲۲۴، سعود پسر عبدالعزیز امام نجد (از وهابیها) بحرین را تصرف کرد.
[۹۰] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




در ۱۲۳۶، برای نخستین بار، شیخ سلمان پسر احمد
[۹۱] نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
عهدنامه ای با دولت انگلستان، بظاهر برای تأمین صلح و مبارزه با دزدان دریایی، امضا کرد،
[۹۲] جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج۲، ص۵۴۷، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۹۳] آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۲۴۲، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
و بر اثر آن، پای استعمار انگلیس رسماً به خلیج فارس بازشد و انگلیسیها جانشین پرتغالیها شدند. در ۱۲ ذیحجه ۱۲۳۷/۳۰ اوت ۱۸۲۲، شاهزاده حسین علی میرزا حاکم فارس شد و، به دنبال آن، مذاکراتی با انگلستان به عمل آمد. نتیجه این مذاکرات معاهده ای بودکه بین میرزا محمد زکی خان وزیر فارس با کاپیتان ویلیام بروس، کارمند دولت انگلستان مقیم بوشهر، به امضا رسید. در این قرارداد حقوق ایران در بحرین شناخته شد ولی حکومت هند این قرارداد را نپذیرفت و فتح‌علی‌شاه نیز، چون پسرش بدون اجازه آن را امضا کرده بود، معاهده را توشیح نکرد
[۹۴] لوریمر، ج ۲، ص ۸۴۹.
[۹۵] آدمیت، ص ۲۵۳.
[۹۶] منصوره اتحادیه، گوشه‌هایی از روابط خارجی ایران، ج۱، ص۲۷، تهران ۱۳۳۵ ش.
در ماده دوم معاهده مذکور چنین قید شده بود: «جزیره بحرین پیوسته متعلق به ایالت فارس بوده است. مالکان آنجا، عربهای بنی عَتّابی (آل عتوب اند) که از چندی پیش بی انضباطی و تمرد نشان داده و به فرمانروای افواج بریتانیایی مراجعه، و از او تقاضای پرچمی غیر از پرچم ایران کرده‌اند. دستور داده می‌شود چنانچه پرچمی به آن‌ها داده شده پس گرفته شود و از این پس دیگر کمکی به بنی عتّابی داده نشود»
[۹۷] تاجبخش، ص ۷۰.
[۹۸] تاجبخش، ص ۲۵۰_۲۵۱.
.در ۱۲۴۰، سلمان درگذشت و از او دو فرزند به نامهای احمد و خلیفه به جای ماند که به اتّفاق حکومت کردند. در ۱۲۴۳، پس از مرگ احمد پسر سلمان، برادرش خلیفه به حکومت جزیره بحرین رسید.
[۹۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۶، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۲۴۵، خلیفه مرد و عبدالله پسر احمد جای او را گرفت
[۱۰۰] تاجبخش، ص ۸۵.




در ۱۲۴۸، شیروانی
[۱۰۱] زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۳۱، یا، سیاحت نامه، تهران ۱۳۱۵.
درباره اهالی بحرین می‌نویسد: «اهالی بحرین در فروعات به قول علمای اخبار عمل کنند و از فرقه اصولییّن احتراز لازم دانند و از قدیم مردم آن‌جا شیعه مذهب و در آن طریقه بغایت، متعصب بوده اند». در ۱۲۵۲، طبق مطالب ملحقات تاریخ روضة الصفا، در دوره محمدشاه، در بحرفارس شانزده جزیره از جمله بحرین متعلق به فارس بود.
[۱۰۲] رضاقلی بن محمد هادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، ج۱۰، ص۱۸۹، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش.
در ۱۲۵۵، شیخ عبدالله که از قشون کشی مصریها به احساء و شاید بیش‌تر از شایعه تصرف بحرین از طرف سیدعمان به تحریک مصر احساس خطر می‌کرد، در پاسخ به تقاضای خالد (نماینده مصریها) درخواست کرد که تابع دولت ایران باشد
[۱۰۳] لوریمر، ج ۲، ص ۸۶۲.
.



در ۱۲۵۸، محمد پسر خلیفه بر بحرین مسلط شد.
[۱۰۴] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
درهمین سال شیخ بحرین خودسرانه با دولت انگلستان قراردادی منعقد کرد. در ۱۲۶۱، دولت ایران رسماً به قرارداد مذکور اعتراض کرد.
[۱۰۵] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۲۰، تهران ۱۳۴۱ ش.
در ۱۲۶۴، در دوره ناصرالدین شاه، محمدبن خلیفه معاهده دیگری با کمپانی هند شرقی درباره منع تجارت برده منعقد کرد. طبق مفاد این عهدنامه با ادعای هردولتی
[۱۰۶] نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
بر بحرین مخالفت شده بود.
[۱۰۷] جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج۲، ص۵۴۷، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
این قرارداد رسماً جنبه تحت الحمایگی داشت. در ذیقعده ۱۲۷۵، کلنل لویس پلی، مأمور رسمی دولت انگلستان در خلیج فارس، به بحرین رفت و با محمدبن خلیفه قراردادی منعقد کرد که، بنابر آن، شیخ بحرین در آینده طبق نظر و دستور دولت انگلیس رفتار کند.
[۱۰۸] به نقل قائم مقامی، سازمان نقشه برداری ایران، نقشه ایران، ص ۲۹ـ۳۰، تهران ۱۳۴۶ ش.
در ۱۲۸۲، محمد بن خلیفه باناوگانی به قطر حمله برد و آن‌جا را تصرف کرد و پس ازمدتی به بحرین بازگشت.
[۱۰۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در این هنگام، ناوگان انگلیس به فرماندهی کلنل پلی، به بحرین یورش برد وقلعه بحرین (محرک) را ویران کرد و به دستور او دو زورق ایران را در بوشهر آتش زدند. بر اثر این رویدادها محمد فرارکرد و برادرش علی جانشین وی شد.
[۱۱۰] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۸، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




در ۱۲۸۵، شیخ بحرین (علی بن خلیفه) با انگلیسیها قراردادی امضا کرد که باعث اعتراض دولت ایران شد.
[۱۱۱] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۶۴، تهران ۱۳۴۱ ش.
در ۱۲۸۶، محمد پسر خلیفه
[۱۱۲] نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
دوباره به کمک شیخ کویت به بحرین آمد. در جنگی که صورت گرفت، برادرش، علی، کشته شد و محمد، پسر عبدالله سردارِ علی، و قبایل بدوی بر او شوریدند و اموال انگلیسیها و مردم را غارت کردند. محمد پسر خلیفه را زندانی کرد. پس از چندماه، ناوگان انگلیس، به فرماندهی کلنل پلی، به بحرین حمله کرد و حکومت بحرین به عیسی '، پسرعلی، نوه خلیفه (دست نشانده انگلیس) واگذار شد.
[۱۱۳] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۸، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۵ ربیع الاول ۱۲۸۷، دولت انگلستان طی نامه ای از دولت ایران تقاضای اجاره جزایر بحرین را کرد.
[۱۱۴] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۱، تهران ۱۳۴۱ ش.
در ۱۲۸۸، به دستور دولت عثمانی، مِدحَت پاشا والی بغداد، با سه هزار تن (سپاه ترک)، نه توپ و ۵۰۰، ۱ عرب با کشتیهای جنگی وارد خلیج فارس شد و قطیف، دمام(احساء) و عُقَیر را تصرف کرد. به دنبال آن کشتیهای جنگی انگلیس وارد آبهای بحرین شدند وقشون پیاده کردند
[۱۱۵] کلی، ص ۷۲۶ـ۷۲۹.
[۱۱۶] تاجبخش، ص ۱۵۳.
[۱۱۷] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۴۱ ش.
حاجی محسن خان معین الملک، سفیر ایران در لندن، به این امر اعتراض کرد.
[۱۱۸] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۴۱ ش.
در ۱۳۰۸، بر اثر سنگینی مالیات، در بحرین شورش دیگری بر ضد عیسی پسرعلی در شرف انجام بود.
[۱۱۹] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۰، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۳۱۰، دولت انگلستان با بحرین معاهده دیگری منعقد کرد که به سلطه کامل انگلستان بر بحرین انجامید
[۱۲۰] رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۷.
. این امر باز منجر به اعتراض دولت ایران شد. در ۱۳۱۳، میان خانواده خلیفه در بحرین، و مشایخ عمده آل علی اختلافاتی پیش آمد و در نتیجه، آل علی بحرین را ترک کردند. این رویدادها به کشمکش سیاسی انگلیسیها و باب عالی (عثمانیها) منجر شد. پس از مدتی کشتیهای جنگی انگلیس زباره را که قبیله آل علی در آن‌جا ساکن شده بودند به توپ بستند و ویران کردند، ودست آل علی از آنجا (زباره) کوتاه شد.
[۱۲۱] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
در ۱۳۱۴، شیخ عیسی، فرزند بزرگتر خود، خالد، را به بوشهر نزد کلنل ویلسون فرستاد تادولت انگلستان ولایتعهدی او را بپذیرد. در آن هنگام، سالی ۰۰۰، ۲۰۰ رالع (معادل پنجاه هزار تومان) بابت مالیات و چهل هزار رالو از بابت عُشور به خزانه شیخ بحرین واریز می‌شد، و سیصد سوار آماده رزم نیز همیشه نزد او بودند.
[۱۲۲] محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۱، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.




از نتایج ظهور فعالیت دولتهای غربی، بویژه انگلستان در خلیج فارس، دشواریهایی بود که برای کشور ایران پدید آمد؛ از جمله این‌که پایه های جدایی بحرین گذاشته شد. ایران از دوره قاجاریه، مرتب ادعای خود را بر بحرین تا ۱۳۵۱ ش (دوره محمدرضا پهلوی) تکرار می‌کرد. اندکی پیش از ۱۳۳۲، بین انگلستان و دولت عثمانی معاهده ای در لندن منعقد شد که به موجب آن، عثمانیها از ادعای مالکیت بر بحرین و مسقط و دیگر سواحل صرفنظر کردند.
[۱۲۳] ر وادالا، خلیج فارس در عصر استعمار، ج۱، ص۳۶ـ۳۷، ترجمه شفیع جوادی، تهران ۱۳۶۴ ش.
در ۱۳۰۷ ش، با امضای قراردادی میان انگلستان و سعودیها، ادعای تاریخی ایران جدیتر شد
[۱۲۴] رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۷_۲۴۸..
[۱۲۵] آدمیت، ص۱۹۴.
. بلافاصله پس از آن، وزیر خارجه ایران نامه ای به سفیر انگلستان در تهران فرستاد
[۱۲۶] آدمیت، ص۱۹۴.
.همچنین دولت ایران به حاکمیت انگلستان بر بحرین اعتراض کرد و یادداشتی به جامعه ملل فرستاد
[۱۲۷] آدمیت، ص۱۹۴.
[۱۲۸] رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۸.
در اواخر ۱۳۰۷ ش، چمبرلین وزیر خارجه وقت انگلیس، ادعای ایران را رد کرد
[۱۲۹] آدمیت، ص۱۹۵.
[۱۳۰] رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۸.
[۱۳۱] تاجبخش، ص ۲۶۲ـ۲۶۳.
. در خرداد ۱۳۱۳، کاظمی وزیر خارجه ایران، اعتراض خود را نسبت به امتیاز استخراج نفت یک شرکت انگلیسی در بحرین به اطلاع وزیر مختار دولت امریکا در تهران رسانید.
[۱۳۲] علی زرین قلم، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، ج۱، ص۲۴۴، تهران ۱۳۳۷ ش.
از ۱۳۱۴ تا ۱۳۳۷ ش، بحرین پایگاه اصلی دریایی انگلستان در خلیج فارس بود. در جنگ جهانی دوم، پس از این‌که در ۱۳۲۱ ش، بحرین به دستور حکومت انگلستان وارد جنگ با دول محور شد، هواپیماهای آلمانی و ایتالیایی (که ظاهراً از پایگاههای ایتالیا در شاخ افریقا احتمالاً از سومالی به پرواز درآمده بودند) تأسیسات بحرین را بمباران کردند
[۱۳۳] علی زرین قلم، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، ج۱، ص۲۵۱، تهران ۱۳۳۷ ش.
. در ۱۳۲۵ ش، تصویبنامه ای درباره تقاضای سهم از نفت بحرین صادر شد.
[۱۳۴] مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۴۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
در ۱۳۳۶ ش، بحرین رسماً به عنوان استان چهاردهم در تقسیمات کشور ایران ضبط شده است.
[۱۳۵] ۲۸۳ـ۲۸۴، علی زرین قلم، ج۱، ص۲۶۱، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، تهران ۱۳۳۷ ش.
در ۱۳۴۰ ش، عیسی پسر سلمان در بحرین به حکومت رسید.
[۱۳۶] جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۸۷، تهران ۱۳۴۱ ش.
در ۱۳۴۷ ش، دولت انگلستان تصمیم گرفت نیروهای خود را از خلیج فارس بیرون ببرد. پس از خروج نیروهای انگلیس در ۱۳۵۰ ش، عیسی پسر سلمان استقلال بحرین را اعلام کرد
[۱۳۷] رمضانی، ۱۹۷۵، ص ۴۱۶ـ۴۱۹
در همین سال، ایالات متحده آمریکا طبق قراردادی بابحرین، در جفیر (در جنوب منامه) پایگاه دریایی به دست آورد
[۱۳۸] رمضانی، ۱۹۷۵، ص ۴۳۵.
در آذر ۱۳۵۰، به دستور محمدرضا پهلوی، نیروی دریایی ایران وارد سه جزیره ایرانی ابوموسی، تُنب بزرگ و تُنب کوچک شد. پیش از آن، محمدرضا پهلوی در پی مذاکره با شیخ نشینان شارجه و رأس الخیمه و با حضور نماینده انگلیس، سر ویلیام لوس، از ادعای ایران به بحرین (استان چهاردهم) صرفنظر کرده بود (بدون این‌که مجلس از این امر آگاهی داشته باشد)
[۱۳۹] منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ، ص۳۵۸_۳۶۰، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۴۰] رمضانی، ص۴۲۴_۴۲۵، ۱۹۷۵.
[۱۴۱] اسدالله علم، گفتگوی من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج۱، ص۲۰، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۱ ش.
بنابر یادداشتهای علم : «شاه نگران بود مبادا چشم پوشی از ادعاهای ایران نسبت به بحرین خیانت به منافع ملی تعبیر شود».
[۱۴۲] اسدالله علم، گفتگوی من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج۱، ص۳۹، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۱ ش.
در ۱۳۵۸ ش، پس ازانقلاب اسلامی ایران، تظاهراتی از سوی شیعیان بحرین ـ که اکثریت جامعه بحرین را تشکیل می‌دهند ـ به وقوع پیوست
[۱۴۳] منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ، ج۱، ص۲۷۶، تهران ۱۳۶۹ ش.
و در ۱۳۶۰، شورای همکاری خلیج فارس با عضویت شش کشور از جمله بحرین تشکیل شد.
[۱۴۴] منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ج۱، ص۳۴۷، تهران ۱۳۷۱ ش.




(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۲) ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ محمدبن علی أکوع، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
(۵) منصوره اتحادیه، گوشه‌هایی از روابط خارجی ایران، تهران ۱۳۳۵ ش.
(۶) محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، (بی جا، بی تا).
(۷) محمدمهدی بن محمد نصیر استرآبادی، جهانگشای نادری، چاپ عبدالله انوار، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۸) اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۹) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۱۰) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۱۱) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۱۲) محمد بن نجیب بکران، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۱۳) منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۴) منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۱۵) جان رپری، کریم خان زند، ترجمه علی محمد ساکی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۶) حدودالعالم من المشرق الی المغرب، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۱۷) حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۱۸) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۹) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۰) جورج فدلو حورانی، دریانوردی عرب در دریای هند، ترجمه محمد مقدم، تهران ۱۳۳۸ ش.
(۲۱) دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ ش ـ.
(۲۲) پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۲۳) احمد بن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۱۰ ش.
(۲۴) علی زرین قلم، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۲۵) سازمان نقشه برداری ایران، نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۲۶) محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲۷) زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحت نامه، تهران ۱۳۱۵.
(۲۸) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۵۳ ش.
(۲۹) اسدالله علم، گفتگوی من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۳۰) جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
(۳۱) احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۳۲) ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۳) جهانگیر قائم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، تهران ۱۳۴۱ ش.
(۳۴) محمدحسین قدوسی، نادرنامه، مشهد ۱۳۳۹ ش.
(۳۵) عبدالله بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، چاپ مهین همبلی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۳۶) محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۷) جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳۸) تادوزیودا کروسینسکی، سفرنامه کروسینسکی، ترجمه عبدالرزاق دنبلی (مفتون)، چاپ مریم میراحمدی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۹) پ و گلوب، ت گ بیبی، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
(۴۰) آلفرد فرایهرفون گوتشمید، تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۴۱) محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۴۲) جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴۳) موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بحرین، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۴) ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۵) کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور، ترجمه پرویز رجبی، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۴۶) ر وادالا، خلیج فارس در عصر استعمار، ترجمه شفیع جوادی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۷) عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۴۸) آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۴۹) رضاقلی بن محمد هادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش.
(۵۰) مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵۱) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۵۲) Fereydoun Adamiyat, Bahrein Islands , New York ۱۹۵۵;.
(۵۳) Geoffery Bibby, ûThe origins of the Dilmun civilizationý in Bahrein through the ages: the archaeology , edited by Shaikha Haya Ali al-Khalifa and Michael Rice, London ۱۹۸۶;.
(۵۴) Abbas Faroughy, The Bahrein Islands: ۷۵۰-۱۹۵۱, New York ۱۹۵۱;.
Karen Frifelt, ûBurial mounds near
(۵۵) Ali excavated by the Danish expenditioný, in Bahrein through the ages: the archaeology , edited by Shaikha Haya Ali al-Khalifa and Michael Rice, London ۱۹۸۶;.
(۵۶) Bernard Gإrard, James Belgrave, Bahrain , Paris (nd) ;.
(۵۷) Karta (firm) , Atlas of the Middle East, ed Moshe Brawer, NewYork ۱۹۸۸;.
(۵۸) JB Kelly, Britain and the Persian Gulf ۱۷۹۵-۱۸۸۰ , Oxford ۱۹۶۸;.
Der Kleine Pauly Lexikon
(۵۹) der Antike, bearbeitet und herausgegeben von Konrat Ziegler und Walther Sontheimer, Stuttgart ۱۹۶۴-۱۹۷۵, sv "Gerrha" (by Albert Dietrich) ;.
(۶۰) JG Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central Arabia , Buckinghamshire ۱۹۸۶;.
(۶۱) The Middle East and North Africa-۱۹۹۰, London ۱۹۸۹;.
(۶۲) Rouhollah K Ramazani, The foreign policy of Iran, ۱۵۰۰-۱۹۴۱, Charlottesville ۱۹۶۶;.
(۶۳) idem, Iran's foreign Policy, ۱۹۴۱-۱۹۷۳ , Charlottesville ۱۹۷۵;.
(۶۴) Gholam-Reza Tadjbakhche, La question des iles Bahrein , Paris ۱۹۶۰;.
(۶۵) The Times atlas of the world , London ۱۹۸۵.


 
۱. موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بحرین، ج۱، ص۳ـ۴، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۴۸۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۳. موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، بحرین، ج۱، ص۱۳، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴. پ و گلوب، ت گ بیبی، ج۱، ص۸۹۷، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
۵. آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۳۴، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۶. پ و گلوب، ت گ بیبی، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، ج۱، ص۸۸۷، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
۷. پ و گلوب، ت گ بیبی، «تمدن فراموش شده خلیج فارس»، ج۱، ص۸۸۹، سخن، دوره ۱۱، ش ۸ و ۹ (آذر و دی ۱۳۳۹ ش).
۸. فری فلت، ص ۱۲۶.
۹. بیبی، ص ۱۰۸.
۱۰. گرارد و بل گریو، ص ۱۴ـ ۱۵.
۱۱. محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۳۸۶، (بی جا، بی تا).
۱۲. ابن حائک، صفة جزیرة العرب، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمدبن علی أکوع، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۱۳. دائرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، ذیل «بابل»، تهران ۱۳۴۵ ش ـ.
۱۴. فرهنگ باستان پاولی، ذیل «گرهه».
۱۵. آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۳۴، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۱۶. بیبی، ص۱۰۸.
۱۷. جورج فدلو حورانی، دریانوردی عرب در دریای هند، ج۱، ص۱۲۱، ترجمه محمد مقدم، تهران ۱۳۳۸ ش.
۱۸. گوتشمیت، ص ۷۷.
۱۹. آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۵۷، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۲۰. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۱۹، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۲۱. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۱۷۶، بیروت ۱۹۷۶ـ ۱۹۷۸.
۲۲. ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، ج۱، ص۳۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲۳. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، ج۱، ص۲۶۷، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۲۴. محمد بن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۵۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
۲۵. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۲۶. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۶۰، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۲۷. ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۶۷.
۲۸. حدودالعالم من المشرق الی المغرب، ص۲۸، چاپ منوچهر ستوده، تهران ۱۳۴۰ ش.
۲۹. ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، ص۱۵۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۳۰. محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۴۹۳ـ۵۶۰، (بی جا، بی تا).
۳۱. محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، ج۱، ص۳۸۷، (بی جا، بی تا).
۳۲. محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۲۰، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
۳۳. محمد بن نجیب بکران، ج۱، ص۴۳، جهان نامه، چاپ محمدامین ریاحی، تهران ۱۳۴۲ ش.
۳۴. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۹۵، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶-۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
۳۵. احمد بن ابی الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، ج۱، ص۵۶، چاپ بهمن کریمی، تهران ۱۳۱۰ ش.
۳۶. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۵۰۶، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۷. عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۰۵، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
۳۸. عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۰۵، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
۳۹. عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۸۶، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
۴۰. عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۰۶، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
۴۱. عبدالله بن فضل الله وصاف حضرة، تحریر تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۸۳، به قلم عبدالمحمد آیتی، تهران ۱۳۴۶ ش.
۴۲. عبدالله بن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو، ج۱، ص۱۸۳، چاپ مهین همبلی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۴۳. احمد بن محمد غفاری قزوینی، تاریخ جهان آرا، ج۱، ص۱۹۱، تهران ۱۳۴۳ ش.
۴۴. ابن بطوطه، سفرنامه ابن بطوطه، ج۱، ص۲۵۱، ترجمه محمدعلی موحد، تهران ۱۳۶۱ ش.
۴۵. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، ص۱۷۳، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۶. حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب، صص۲۳۴، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۷. محمود کتبی، تاریخ آل مظفر، ج۱، ص۱۴۰، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴۸. عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۱۰، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴۹. عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۱، ص۳۶۳ـ۳۶۴، ج ۱، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۵۳ ش.
۵۰. اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۱۴ـ۶۱۵، تهران ۱۳۵۰ ش.
۵۱. جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۲. اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۱۵، تهران ۱۳۵۰ ش.
۵۳. اسکندرمنشی، تاریخ عالم آرای عباسی، ج۲، ص۹۸۰، تهران ۱۳۵۰ ش.
۵۴. جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۳۳۲، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۵. پیترو دلاواله، سفرنامه پیترو دلاواله (قسمت مربوط به ایران)، ج۱، ص۳۲۵، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران ۱۳۴۸ ش.
۵۶. جلال الدین محمد منجم یزدی، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، ج۱، ص۲۳۵، چاپ سیف الله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۷. حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۲۴۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۵۸. محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج۲، ص۹۳۰، چاپ محمداسماعیل رضوانی، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۵۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۶۰. حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ج۱، ص۲۶۰، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۶۱. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۶۲. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۲ـ۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۶۳. تادوزیودا کروسینسکی، سفرنامه کروسینسکی، ج۱، ص۴۴ـ ۴۵، ترجمه عبدالرزاق دنبلی (مفتون)، چاپ مریم میراحمدی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۶۴. لوریمر، ج ۲، ص ۸۳۶ ـ۸۳۷.
۶۵. محمدحسین قدوسی، نادرنامه، ج۱، ص۴۶، مشهد ۱۳۳۹ ش.
۶۶. نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
۶۷. محمدحسین قدوسی، نادرنامه، ج۱، ص۴۶، مشهد ۱۳۳۹ ش.
۶۸. ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۵۴ـ ۱۵۵، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
۶۹. حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص۲۷۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۷۰. پری، ص ۲۲۱.
۷۱. حسین بن مرتضی حسینی استرآبادی، تاریخ سلطانی: از شیخ صفی تا شاه صفی، ص۲۷۷، چاپ احسان اشراقی، تهران ۱۳۶۶ ش.
۷۲. پری، ص ۲۲۱.
۷۳. ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۵۳ـ ۱۶۹، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۴. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۷۵. ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۱۶، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۶. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، ج۱، ص۸۴، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۷۷. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، ج۱، ص۲۳۳، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۷۸. ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۱۶۲، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
۷۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۳، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۸۰. ویلم فلور، حکومت نادرشاه (به روایت منابع هلندی)، ج۱، ص۲۱۰، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۸ ش.
۸۱. پری، ص ۲۲۱_۲۲۵.
۸۲. کارستن نیبور، سفرنامه کارستن نیبور، ج۱، ص۳۶، ترجمه پرویز رجبی، تهران ۱۳۵۴ ش.
۸۳. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۸۴. تاجبخش، ص ۴۳.
۸۵. فاروقی، ص ۷۲.
۸۶. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۸۷. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۸۸. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴ـ ۲۳۵، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۸۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۵، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۹۰. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۴، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۹۱. نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
۹۲. جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج۲، ص۵۴۷، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹۳. آرنولد تالبوت ویلسون، خلیج فارس، ج۱، ص۲۴۲، ترجمه محمد سعیدی، تهران ۱۳۴۸ ش.
۹۴. لوریمر، ج ۲، ص ۸۴۹.
۹۵. آدمیت، ص ۲۵۳.
۹۶. منصوره اتحادیه، گوشه‌هایی از روابط خارجی ایران، ج۱، ص۲۷، تهران ۱۳۳۵ ش.
۹۷. تاجبخش، ص ۷۰.
۹۸. تاجبخش، ص ۲۵۰_۲۵۱.
۹۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۶، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۰۰. تاجبخش، ص ۸۵.
۱۰۱. زین العابدین بن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، ج۱، ص۱۳۱، یا، سیاحت نامه، تهران ۱۳۱۵.
۱۰۲. رضاقلی بن محمد هادی هدایت، ملحقات تاریخ روضة الصفای ناصری، ج۱۰، ص۱۸۹، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش.
۱۰۳. لوریمر، ج ۲، ص ۸۶۲.
۱۰۴. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۰۵. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۲۰، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۰۶. نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
۱۰۷. جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ج۲، ص۵۴۷، ترجمه غ وحید مازندرانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۸. به نقل قائم مقامی، سازمان نقشه برداری ایران، نقشه ایران، ص ۲۹ـ۳۰، تهران ۱۳۴۶ ش.
۱۰۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۷، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۱۰. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۸، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۱۱. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۶۴، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۱۲. نقشه ایران، تهران ۱۳۴۶ ش.
۱۱۳. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۳۸، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۱۴. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۱، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۱۵. کلی، ص ۷۲۶ـ۷۲۹.
۱۱۶. تاجبخش، ص ۱۵۳.
۱۱۷. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۱۸. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۷۶، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۱۹. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۰، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۲۰. رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۷.
۱۲۱. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۰ـ۲۴۱، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۲۲. محمدعلی بن احمد سدیدالسلطنه، تاریخ مسقط و عمان، ج۱، ص۲۴۱، بحرین و قطر و روابط آن‌ها با ایران، چاپ احمد اقتداری، تهران ۱۳۷۰ ش.
۱۲۳. ر وادالا، خلیج فارس در عصر استعمار، ج۱، ص۳۶ـ۳۷، ترجمه شفیع جوادی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۲۴. رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۷_۲۴۸..
۱۲۵. آدمیت، ص۱۹۴.
۱۲۶. آدمیت، ص۱۹۴.
۱۲۷. آدمیت، ص۱۹۴.
۱۲۸. رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۸.
۱۲۹. آدمیت، ص۱۹۵.
۱۳۰. رمضانی، ۱۹۶۶، ص ۲۴۸.
۱۳۱. تاجبخش، ص ۲۶۲ـ۲۶۳.
۱۳۲. علی زرین قلم، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، ج۱، ص۲۴۴، تهران ۱۳۳۷ ش.
۱۳۳. علی زرین قلم، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، ج۱، ص۲۵۱، تهران ۱۳۳۷ ش.
۱۳۴. مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، ج۱، ص۴۴۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
۱۳۵. ۲۸۳ـ۲۸۴، علی زرین قلم، ج۱، ص۲۶۱، سرزمین بحرین: از دوران باستان تا امروز، تهران ۱۳۳۷ ش.
۱۳۶. جهانگیر قایم مقامی، بحرین و مسائل خلیج فارس، ج۱، ص۸۷، تهران ۱۳۴۱ ش.
۱۳۷. رمضانی، ۱۹۷۵، ص ۴۱۶ـ۴۱۹
۱۳۸. رمضانی، ۱۹۷۵، ص ۴۳۵.
۱۳۹. منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ، ص۳۵۸_۳۶۰، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۴۰. رمضانی، ص۴۲۴_۴۲۵، ۱۹۷۵.
۱۴۱. اسدالله علم، گفتگوی من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج۱، ص۲۰، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۴۲. اسدالله علم، گفتگوی من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج۱، ص۳۹، ترجمه گروه مترجمان انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۱ ش.
۱۴۳. منوچهر پارسادوست، نقش عراق در شروع جنگ، ج۱، ص۲۷۶، تهران ۱۳۶۹ ش.
۱۴۴. منوچهر پارسادوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ج۱، ص۳۴۷، تهران ۱۳۷۱ ش.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مجمع‌الجزایر بحرین»، شماره۵۹۰.    



جعبه ابزار