محاسبه نفس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
يكى از موضوعاتى كه در روايات بر آن بسيار تاكيد گرديده و علماى اخلاق دربارهاش بسيار بحث كردهاند، مساله «محاسبه نفس» است. در اين روايت نيز بر اين مساله تاكيد شده كه هر كس بايد از خود حساب بكشد و دست كم، در هر شبانه روز، يك بار خود را محاسبه كند. بهترين موقع براى اين كار شبهاست كه پيش از خواب، دست كم، چند دقيقه در رفتارمان تامل كنيم و ببينيم كه آيا كارهايى كه انجام دادهايم درستبوده استيا نه. اگر خطايى انجام دادهايم، به آن معترف باشيم و در صدد جبران آن برآييم.
امام صادقعليهالسلام در اين روايتبه اين جندب مىفرمايند: «ياابن جندب، حق على كل مسلم يعرفنا ان يعرض عمله في كل يوم و ليلة على نفسه فيكون محاسب نفسه، فان راى حسنة استزاد منها و ان راى سيئة استغفر منها لئلا يخزى يوم القيمة»؛ (محمدباقرمجلسى، بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۷۹.) اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها يافت، بر آن بيفزايد و اگر كار زشتى يافت، طلب بخشايش نمايد تا در قيامت دچار رسوايى نگردد.
عامل وادار سازنده انسان به محاسبه
امام صادقعليهالسلام در اين روايت، بر اين نكته تاكيد دارند كه هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، خود را به ما منتسب مىكند و مىخواهد برنامه زندگيش را از ما بگيرد، بايد كارهاى خود را وارسى كند. اين از جمله ويژگىهايى است كه خداى متعال به روح انسان عطا كرده كه مىتواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. اين يكى از مسائلى است كه بسيارى از فيلسوفان جهان در آن متحير ماندهاند. هر كس معمولا مىتواند به جز خود نظر داشته باشد و به او بنگرد، اما اينكه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ويژگىهاى مهم روح آدمى است. كسانى كه درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به اين واقعيت پىبردهاند كه انسان موجودى است كه مىتواند خود را تشويق كند، تنبيه نمايد، توبيخ كند و... . اينكه اين چه خصوصيتى است نياز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، يكى از الطاف خداوند است كه به انسان مرحمت كرده است. بنابراين، مورد تاكيد است كه در هر شبانه روز، دست كم، يكبار اعمال خودرابررسى كند؛ ببيندآيا كار خوبىانجام دادهاستيا نه.
طبق اين روايت، انسان بايد حسابرس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش مشاهد كرد، توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خداست، از او توفيق بخواهد كه آن كار را بيشتر انجام دهد. در روايات ديگرى آمده است كه در چنين حالتى، ابتدا خدا را شكر گزارد، سپس از او بخواهد كه توفيق عنايت كند تا فردا كارهاى بهتر و بيشترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، تدارك كند و پيش از همه، توبه نمايد. البته گاهى توبه لوازمى دارد؛ مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نمايد يا اگر حقى از كسى ضايع ساخته، ادا كند و يا چنانچه كار زشت ديگرى انجام داده، آن را جبران نمايد تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهايت، در قيامت نيز رسوا نشود.
امام صادقعليهالسلام در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، اين نكته را هم متذكر مىشوند كه «لئلا يخزى يوم القيمة»؛ تا در قيامت، رسوا نگردد. اين هشدار ايجاب مىكند تا ما توجه نمانيم و كارى نكنيم كه در قيامت رسوا شويم. در آن صورت، ديگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهيم شد. از نظر روحى، چنين هشدارهايى مهم و مؤثر است؛ زيرا تا وقتى انسان سود يا ضرر كارى را درك نكند نسبتبه انجام يا ترك آن رغبتى نشان نمىدهد. عاملى كه انسان را وادار به انجام كارى مىكند، نوعى نفع و مصلحتى است كه از كار عايد او مىشود. يا آنچه او را از انجام آن باز مىدارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهيم برنامه صحيحى اجرا كنيم، بايد فوايد آن را در نظرمان مجسم نماييم تا انگيزهاى براى انجام آن داشته باشيم و آن را بهتر انجام دهيم. عدم توجه به اين مسائل و در نتيجه، كار بدون انگيزه موجب مىشود انسان تنبل بار بيايد و مسائل را جدى نگيرد. بنابراين، براى جلوگيرى از پشيمانى - كه از هر عذابى دردناكتر است - انسان بايد از همين حالا به حساب خود رسيدگى كند.
يكى از اسمهاى قيامت، «يوم الحسرة» است. مساله پشيمانى به قدرى مهم است كه يكى از نامهاى قيامتبدان خوانده شده است. يكى ديگر از نامهاى ان «يوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد كه روزى به كارهايش رسيدگى مىشود و از او حساب مىكشند، احساس مسؤوليت نمىكند و به فكر نمىافتد كه به كارهايش سرو سامانى بدهد، كارى را ترك كند يا به كارى همت گمارد. اما اگر بداند كه مساله جدى است، به جزئيات كارهايش هم رسيدگى مىكند. در قرآن نيز به اين حقيقت اشاره شده است كه عذاب قيامتبه دليل فراموشى روز حساب است؛ همان فراموشى كه موجب مىشود انسان مرتكب كارهايى شود كه در نهايت، عذاب ابدى به دنبال داشته باشد: «انالذين يضلون عن سبيلالله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب»(ص:۲۶)عذاب براى كسانى است كه روز حساب را از ياد بردهاند، هر چند ممكن ستبه آن اعتقاد نيز داشته باشند. اما اعتقاد آنها كمرنگ است، زنده نيست و در اعمالشان تاثير نمىگذارد.
قرآن كريم داستان دو برادرى را نقل مىكند كه يكى از آنها بىبند و بار بود و دراموالش، حساب و كتابى نداشت. برادرش هر قدر به او سفارش مىكرد كه مراقب اعمال و كردار خود باشد، مىگفت: «ما اظن الساعة قائمة و لئن رددت الى ربي لاجدن خيرا منها منقلبا»(كهف:۳۶)؛ تصور نمىكنم قيامتى برپا شود و اگر به فرض (هم خدا و قيامتى باشد و) من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نيز از اين دنيا منزلى بهتر خواهم يافت. قرآن با اشاره به اين داستان، مىخواهد بگويد: چنين اعتقادى به معاد فايدهاى ندارد؛ زيرا ركن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. ما همه در آن جهان زنده مىشويم تا نتيجه اعمالمان را ببينيم، و گرنه صرف اعتقاد به زنده شدن كارآيى ندارد. لازمه اينچنين اعتقادى هم توجه به عاقبت كار از همين دنياست. بنابراين،درروايتى پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايند: «حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبوا»؛ (محمدباقرمجلسى، بحارالانوار، ج ۷۰ ، ص۷۳.) پيش از آنكه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهيد.
اگر چنين باورى در انسان وجود داشته باشد كه روزى به همه اعمالش رسيدگى مىگردد و مطابق آنها دقيقا پاداش يا كيفر داده مىشود، به فكر محاسبه نفس خود مىافتد و از خود حساب مىكشد.
مراحل محاسبه
مساله محاسبه نفس به قدرى مهم است كه حتى برخى از علما در اين باره كتابهايى نوشتهاند. در اين باره، آيات و روايات بسيارى داريم و بحثهاى فراوانى دربارهاش انجام گرفته است. در كتابهاى اخلاقى، دستورالعملهايى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به اين مهم بپردازند.
محاسبه چهار مرحله دارد:
اول مشارطه است؛ يعنى، صبح انسان با خودش شرط كند كه آن روز، وظايفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نيز بپرهيزد.
دوم مراقبه است؛ يعنى، در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد كرده تخطى نكند.
سوم محاسبه است، كه در آخر شب، به حساب كارهاى خود برسد؛ بررسى كند كه چه مقدار به وظايف خويش عمل كرده و چه مقدار كوتاهى داشته است.
چهارم معاتبه است.(برخى از علماى اخلاق اين مرحله را براى محاسبه ذكر كردهاند.) يعنى، اگر انسان در محاسبه متوجه اشتباهاتى در رفتارش شد، خود را تنبيه كند تا لغزشهايش جبران شود؛ مثلا، خود را ملزم كند كه روز بعد را روزه بگيرد يا مبلغى انفاق كند يا قدرى قرآن تلاوت نمايد يا كار خير ديگرى انجام دهد تا مافات جبران شود.
اما در مساله محاسبه، آنچه بيش از همه اهميت دارد، نقش حساب كشيدن از خويش است؛ اگر كار خوبى انجام دادهبوديم، خدا را شكر كنيم و توفيق ادامه آن را بخواهيم و اگر قصور ورزيده بوديم، به فكر تدارك آن بيفتيم
نكاتى در باب محاسبه
در اين باره، نكات مهم ديگرى نيز وجود دارد:
الف - اجتناب از گناه
اول اينكه انسان درباره گناه بيشتر بينديشد كه اصلا گناه يعنى چه؟ وقتى اعتقاد ما است كه خداوند ما را آفريده و به ما اختيار انتخاب خوب و بد داده، راه خوب و بد را هم به ما نشان داده، عالم ديگرى نيز وجود دارد كه در آن، به كارهايمان رسيدگى مىشود - كيفر و پاداش مىبينم - معنايش اين است كه بايد از سرمايه عمرى كه در اختيار داديم به بهترين شكل، استفاده كنيم. اين همان فلسفه زندگى انسان است. دين چنين ديدگاهى دارد: ما به اين دنيا پا گذاشتهايم تا امتحان شويم، طى مراحلى خودسازى كنيم و به كمال برسيم تا در زندگى ابدى، از نتايج آن بهرهمند گرديم. بنابراين، بايد توجه داشته باشيم كه زندگانى اين جهانى موقتى و در حكم زندگى جنينى نسبتبه زندگى دنيوى است. همانگونه كه نطفه فقط چند ماهى را در شكم مادر مىگذراند، آن هم براى اينكه آماده زندگى اين جهانى شود، ما هم در اين برهه، براى زندگى ابدى آماده مىشويم، با اين تفاوت كه رشد جنبى قهرى بود، ولى رشد اين جهانى اختيارى است. علاوه بر آن، زندگى جنينى با زندگى دنيوى از حيث مدت قابل مقايسه بود، ولى جهان آخرت به دليل ابدى بودنش، به هيچ وجه، با زندگى اين جهانى قابل مقايسه نيست.
به هر صورت، آنگونه كه دين معرفى مىكند، اين دنيا محل خودسازى و ابتلاست. بايد خود را براى عالم ديگر بسازيم. اگر با اين نگرش نگاه كنيم، مىبينم در مقابل سرمايهاى كه از كف مىدهيم، چيزى به دست مىآوريم كه براى زندگى ابديمان بسيار سودمند است و بايد خدا را شكر كنيم؛ «ان راى حسنة استزاد منها.» اما اگر نگرشى غير از اين داشته باشيم يا دچار غفلتشويم، در مقابل صرف سرمايه گرانمايه، بدبختى اخروى براى خويش مهيا ساختهايم. پس بايد به فكر جبران آن بر آييم؛ «ان راى سيئته استغفر منها لئلا يخزى يوم القيمة.» ميان اين دو مطلب فرق بسيار است كه كسى معاملهاى بكند، ولى از آن سودى نبرد، اما در هر صورت، سرمايهاش بر جاى باقى بماند و آنكه در معامله سود كه نمىكند، ضرر هم مىكند و اصل سرمايه را از كف مىدهد. گناه كردن يعنى، از دست دادن سرمايه و خريدن زيان؛ از كف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گرديدن.
ب - توجه به كميت گناهانى كه انجام دادهايم
دوم اينكه وقتى فهميديم گناه بسيار زشت است، بايد ببينيم چقدر گناه كردهايم و در صدد جبران آن برآييم. اينكه انسان به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، بهتر از فراموشى يا انكار آنهاست، هر چند انسان نمىتواند مشخص كند كه دقيقا هر روز از اول صبح تا شب، چند تا گناه كرده است؛ آن روز چند تا غيبت، چندتا دروغ، چند تا اهانتبه ديگران و... داشته است. بنابراين، حساب از دست انسان خارج مىشود. اگر دقت كنيم، مىبينيم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. اين مساله مهمى است كه بتوانيم به كميت گناهانمان بينديشيم. اين چنين است كه محاسبه در تكامل انسان اثر مىگذارد و موجب مىگردد هر روز زندگى او نسبتبه گذشته بهتر شود.
ج - توجه به كيفيت گناهانى كه انجام دادهايم
سوم توجه به كيفيت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتكاب نوع ديگرى از گناه عظمت و اهميت دارند، با آنكه ممكن است انجام آنها يك لحظه بيشتر طول نكشد. توجه به صغيره يا كبيره بودن گناه مهم است؛ مثلا، درباره غيبت و اهميت آن روايات متعددى وارد شده كه قبح بسيار آن را مىرساند. در اين باره، به اين نكته مهم نيز بايد توجه داشت كه درست استبرخى از گناهان صغيرهاند و اهميتشان از كباير كمتر است، اما بايد دانست كه كوچك شمردن گناهان صغيره، خود گناه كبيره به حساب مىآيد و اين از جمله دامهاى شيطان است كه انسان را به غفلت مىافكند.
د - انجام همه واجبات
چهارم آنكه ترك واجبات نيز گناه است. شايد ابتدا تصورمان اين باشد كه ما نماز، روزه و وظايفى مانند آن را ترك نمىكنيم، پس كدام واجب را ترك كردهايم؟ اين همان دام شيطان است؛ زيرا بسيارى ازتكاليف موردغفلت ماست، حتى آنان كه به طور دايم، با فقه، آيات قرآن و سخنان اهل بيتعليهمالسلام سر و كار دارند نيز از بسيارى واجبات غفلت مىكنند. نيكى به والدين، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى كه اظهار حاجت كرده و بسيارى ديگر، همه از جمله واجبات است كه ممكن است گاهى تا سالها، ما بهفكرانجام بسيارى ازآنهانباشيم. اگرواجبات اجتماعى وسياسى را همبه آنها اضافه كنيم، مىبينيم تعدادشان چقدر بيشترمىشود. امروز به بركت انقلاب، مردم ما به مسائل سياسى و اجتماعى خود تا حد بسيارى توجه پيدا كردهاند، ولى زمانى بود كه از بسيارى از اين وظايف غفلت داشتند، اگر چه هنوز هم عدهاى هستند كه از اين وظايف غافلند و آنها را جزو تكاليف خود بهشمار نمىآورند. امر به معروف، نهى از منكر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقيدتى، فكرى و دينى و... از اهم واجبات است كه كوتاهى در آنها گناه كبيره به حساب مىآيد.
وقتى مىتوانيم به خوبى به همه اين وظايف عمل كنيم كه از قبل، براى فردايمان برنامهريزى كردهباشيم؛ جدولى از تكاليف فراهم آورده باشيم تا بتوانيم بهتر به آنها عمل كنيم.
ه - توجه به شروط صحت اعمال
پنجم مسالهاى است كه گاهى به ظاهر موجب دلخوشى ما مىشود، غافل از آنكه اين فقط تصور ما بوده كه كارمان را به درستى انجام دادهايم، وگرنه يا از ابتدا آن را خوب انجام ندادهايم و يا پس از انجام، آن را خراب كردهايم؛ مثلا، وظيفه ما اين است كه نماز بخوانيم. خوشحال هم هستيم از اينكه نماز مىخوانيم، درجماعت هم شركت مىكنيم تا ثواب بيشترى ببريم. اما توجه نمىكنيم كه آيا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هستيانه؛ آيا ريايى مرتكب نمىشويم؟ آيا شرايط حسن عمل را رعايت مىكنيم يا نه؟ پس از انجام كار، با عجب و غرور، نتيجه آن را از بين نمىبريم؟ با منت گذاردن، اجر كارمان را تباه نمىكنيم؟... بنابراين، براى انجام اعمال خوب بايد، به شروط قبولى آن نيز توجه نماييم.
ادامه دارد.
معرفت - شماره ۲۴.