محمدمحمود صواف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صواف، محمدمحمود
از علما و مبلغان معروف عراق در قرن چهاردهم هجری/ بیستم میلادی. وی در ۱۳۳۲ق/ ۱۹۱۵ در موصول به دنیا آمد. نسبش به قبیله معروف «طی» که خاندانی عالم و مجاهد و تاجر پیشه بود، می رسید.
محمدمحمود تحصیل علوم شرعی را با برنامه تنظیمی پدرش آغاز کرد و سپس نزد شیخ عبدالله النعمه و شیخ صالح الجهادی و شیخ امجد الزهاوی تلمذ کرد. همچنین در مدرسه فیصلیه درس خواند و لیسانس خود را در ۱۳۵۵ ق گرفت. در ۱۳۵۸ ق به دانشگاه الازهر رفت و درجه «عالم» را طی دو سال ـ به جای چهار سال ـ دریافت نمود. او علوم شرعی را در الازهر و علم تبلیغ را نزد حسن البنا و در خلال دیدار با او فراگرفت و از برجسته ترین مبلغان زمان خود تا پایان عمر گردید. آنگاه به عراق بازگشت و در دانشکده شریعت دانشگاه بغداد مشغول تدریس شد.
شیخ محمد محمود در کشورش به فعالیت های ملی و اسلامی در مساجد و میان گروه ها پرداخت و به جمعیت جوانان مسلمان موصل پیوست و خود، جمعیت امر به معروف و نهی از منکر را در این شهر بنیانگذاری کرد. در آن زمان،چون عراق تحت نفوذ انگلیس بود، لذا وی به همراه امجد الزهاوی ـ عالم بزرگ عراق «جمعیت برادران اسلامی» را که نقش مهمی در رویارویی با اشغالگران داشت، همراه با مجله ارگان آن ایجاد و منتشر کرد. انتشار مجله دو سال ادامه یافت و سرانجام به همراه با مجله ارگان آن ایجاد و منتشر کرد. انتشار مجله دو سال ادامه یافت و سرانجام به همراه جمعیت مزبور تعطیل شد. علاوه بر آن او مقاومت ملی را رهبری می کرد و تظاهرات فراوانی بر ضد انگلیس ترتیب داد و خطابه های آتشین علیه دشمن ایراد کرد، از اینرو انگلیسی ها وی را برای مدتی دستگیر و زندانی نمودند.
او در قبال مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل فعالیت های مهمی انجام داد و «جمعیت نجات فلسطین» را که از نخبگان مجاهد و فعالان مبارز تشکیل شده بود در عراق تأسیس کرد. این جمعیت با جمع آوری اموال و تربیت رزمندگان و تقدیم شهدای بسیار، در دفاع از فلسطین کوشید. صواف همچنین کنفرانس قدس را در ۱۹۵۳ تأسیس کرد که علما،پیشوایان، مبلغان و متفکران و مجاهدان بسیاری چون طنطاوی، زهاوی، سیدقطب وحاج محمدامین الحسینی و سباعی در آن شرکت داشتند. کنفرانس، او و شیخ امجد زهاوی و شیخ علی طنطاوی را برگزید تا با سفر به کشورهای اسلامی، مسأله فلسطین را مطرح و تمام تلاششان را برای آزادی فلسطین صرف نمایند.
شیخ محمد محمود،در مبارزاتی که مجاهدین در کشورهای اسلامی ـ عربی انجام می دادند نقش داشت. وی با عبدالقادر حسینی، عبداللطیف ابوقوره و دکتر مصطفی السباعی و … همکاری می کرد.
هنگامی که کمونیست ها در ۱۳۷۸ ق / ۱۹۵۸ به رهبری عبدالکریم قاسم بر عراق مسلط شدند، وی مجله پرچم برادران اسلامی را انتشار داد که فقط هفت شماره منتشر شد. کمونیست ها بر شیخ صواف و دعوت و خشم گرفتند و تهمت ها و شایعه هایی بر ضد او و جنبش اصلاحیش منتشر ساختند. آنها به دفتر مجله اش حمله کردند و آنجا را در هم کوبیدند،سپس به خانه وی ریختند و دستگیرش کردند و به همراه گروهی از سرشناسان عراق به زندان ابوغریب فرستادند.
پس از آزادی از زندان، کمونیست ها همواره او را تعقیب می کردند و سعی در ترور او داشتند. بنابراین در ۱۹۵۹، بغداد را ترک کرد و از طریق صحرای فرات به سوریه حرکت نمود. وی در «بوکمال» و «دیرالزور» و حلب و دمشق مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت. علمای آن دیار، از دیدار وی بسیار خشنود شدند و دلیل این که کمونیست ها شایع کرده بودند که او کشته شده است، برایش در هرجا، سخنرانی ترتیب دادند. وی سپس به مدینه و از آنجا به مکه رفت و تا ۱۹۶۲ به عنوان مدرس دانشکده شریعت ام القری و مطالعات اسلامی مکه، مشاور دانشکده مزبور، مشاور وزارت معارف، عضو «مجلس مؤسسان روابط جهان اسلام»، «مجلس اعلای مساجد» و مجتمع فقهی مجلس مؤسسان،در آن شهر فعالیت داشت. سپس رایزن و نماینده وزارت فرهنگ عربستان سعودی و فرستاده ملک فیصل نزد پادشاهان و رؤسای کشورها برای دعوت به همکاری های اسلامی گردید. آخرین سفرهایش در ارتباط با ریاست گروه مصالحه بین احزاب افغان در پیشاور بود.
او از مبلغان برجسته اسلامی بود که دامنه فعالیتش، جهان اسلام را بر می گرفت. وی از برخی رویدادهای جهان اسلام همچون جهاد اسلامی افغانستان در مقابل کمونیست ها تا ورود مجاهدین به کابل دفاع کرد.
سرانجام در ۱۳ ربیع الآخر ۱۴۱۳ ق/ ۱۹۹۲ در هواپیمایی که از استانبول به مکه می رفت،درگذشت و پیکرش را در کنار قبر عبدالله بن زبیر در مکه دفن کردند.
از او آثار زیادی به چاپ رسیده است که می توان از: رحلاتی الی الدیار الاسلامیه، شرح سفرهایش به کشورهای اسلامی؛ صفحات من تاریخ الدعوه الاسلامیه فی العراق،المخططات الاستعماریه لمکافحه الاسلام، معرکه الاسلام و وقائعنا فی فلسطین بین الامس و الیوم؛ نداءالاسلام، صوت الاسلام، بین الدعاه و الرعاه، من سجل ذکریاتی، فاتحه القران الکریم و جزء عم الخاتم للقرآن، تفسیر و بیان، لااشتراکیه فی الاسلام، الدعوه و الداه من القران الی القران و تعلیم الصلوه نام برد.
منبع: تتمه الاعلام للزرکلی، ۲: ۱۳۹-۱۴۰؛ ذیل الاعلام، ۲۰۰-۲۰۱٫