محمود بن محمد حسنیواعظ خام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حسنى واعظ ، ابوالمكارم محمود بن محمد قوامالدين، مفسر و متكلم شيعى در نيمه دوم قرن هفتم بود. از زندگى وى آگاهى چندانى در دست نيست، اما به مناسبت معرفى نسخههاى خطى آثارش، درباره او مطالبى نوشته شده است (مجلسى، ج۱۰۷، ص۱۷۷؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۴۰۳، ج۳، ص۱۴۰؛ دانشپژوه، ص۱۰۶ـ۱۰۷؛ حسينى، ج۲، ص۸۱۱). وى اهل بيهق و ساكنِ فارس بوده است (محمود بن محمد حسنی واعظ، تفسير شريفالبَلابُل و القَلاقُل، ج۱، ص۸، چاپ محمدحسين صفاخواه، تهران ۱۳۷۶ش؛ محمود بن محمد حسنی واعظ، تفسير شريفالبَلابُل و القَلاقُل، ج۳، ص۳۹۳، چاپ محمدحسين صفاخواه، تهران ۱۳۷۶ش). در تفسير البَلابُل و القَلاقُل (محمود بن محمد حسنی واعظ، تفسير شريفالبَلابُل و القَلاقُل، ج۱، ص۲۱، چاپ محمدحسين صفاخواه، تهران ۱۳۷۶ش) از ابوالمكارم با عناوين «سيد» و «ملكالمفسرين» ياد شده است. از تاريخ وفات وى اطلاعى در دست نيست، فقط می دانيم كه تا ۶۵۹ـ۶۶۰، كه مجموعهاى از رسائل كلامى را استنساخ كرده، زنده بوده است (محمود بن محمد حسنی واعظ، دقائقالتأويل و حقائق التنزيل، ص۳۱، چاپ جويا جهانبخش، تهران ۱۳۸۱ش ؛ دانشپژوه، ص۱۰۷).
از ابوالمكارم دو كتاب تفسير به زبان فارسى باقى مانده است: البَلابل و القَلاقل، و دقائق التأويل و حقائق التنزيل. وى البلابل و القلاقل را به خواهش دوستى آغاز كرده است و در آن فقط به تفسير آياتى كه با «قُل» آغاز میشوند يا لفظ «قُل» در آنها به كار رفته، به ترتيب از ابتدا تا انتهاى قرآن، پرداخته است. در موردى نيز به تفسير آيهاى ديگر پرداخته (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۶۶) يا براساس قرائتى، كلماتى را قل خوانده و تفسير كرده است (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۸۹). ابوالمكارم در تفسير آيات به اقوال صحابه و تابعين نيز توجه داشته (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۷۳؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۲۰۱) و گاه از مصادر خود نيز ياد كرده است كه عبارتاند از: حلية الاولياء ابونعيم اصفهانى (متوفى ۴۳۰)( حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۹۱؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۰۴ـ۳۰۵؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۸۱؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۹۶؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۲۸۸)، مصابيح الُسنة بَغَوى (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۳۰۹؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۰۵؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۴۷۸)، الانوار فى اسرار الائمة الاطهار (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۱۰۸)، و الاربعين خوارزمى (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۳۱). وى از آثار ديگرى نيز بهره برده، اما فقط به نام مؤلفان اشاره كرده، از آن جمله نقل عبارتهايى از احمد بن ابراهيم ثعلبى (متوفى ۴۲۷)( حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۹۴) و محمد بن هيصم (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۱۹). با اينكه اين تفسير روايى است، بحثهاى كلامى نيز در آن ديده میشود (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۱۲۸؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۷۵) و به شأن نزول آيات (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۲۵۱؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۲۵۷؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۲۷۳)، نكات نحوى و صرفى (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۲۴۶؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۲۴۹؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۳۳۳) و فتواها و احكام فقهى اهل سنّت (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۷۶) نيز پرداخته شده است. از اين تفسير فقط يك نسخه خطى موجود است كه آن را فرزند مؤلف، ابوالمفاخر قوامالدين، در ۹ شوال ۷۲۰ در فاروق اصطخر كتابت كرده است ( دانشپژوه، ص۱۰۷). ابوالمكارم از قريحه شاعرى نيز بهره داشته و در تفسير البلابل و القلاقل ( حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش،ج ۱، ص۳۴۵؛ حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۲۲ـ۲۳) برخى اشعار خود را نقل كرده است. البلابل و القلاقل به ابوالمكارم ابنزهره حلبى (متوفى ۵۸۵) نيز نسبت داده شده (نجفى، ج۲۹، ص۱۰۵؛ آقابزرگ طهرانى، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۴۵۱)، كه نادرست است. اگر چه اين تفسير با عنوان البلابل و القلاقل به چاپ رسيده، اما مؤلف همه جا با نام بلابل القلاقل از آن ياده كرده است (حسنى واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۸۷؛ حسنى واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱).
ديگر تفسير فارسى ابوالمكارم، دقائق التأويل و حقائق التنزيل است كه بعد از البلابل و القلاقل نگاشته شده است. وى در مقدمه كوتاه خود بر اين تفسير، نوشته كه كتاب را به خواهش علی بن ابیطالب (بن) صادق تأليف كرده و همو از ابوالمكارم حسنى خواسته است كه تفسير البلابل و القلاقل را نيز بنويسد. وى از حسنى خواسته بود در تفسيرى به بيان معانى آياتى بپردازد كه با عباراتى نظير «يا ايها الذين آمنوا» و «انّ الذين آمنوا» آغاز شدهاند و نيز آياتى كه خطاب به پيامبر اكرماند (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱). حسنى همچنين سوره يوسف را به طور كامل تفسير كرده است. نسخه ناقصى از تفسير دقائقالتأويل و حقائقالتنزيل، تا پايان آيه ۶۰ سوره بنی اسرائيل، باقى مانده كه مؤلف در آخر آن (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۳۷۹ـ۳۹۱)، روايت معراج پيامبر را آورده است. حسنى در اين تفسير نيز به شأن نزول آيات توجه فراوانى كرده (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱۶۲؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۴ـ۲۱۵) و از بحثهاى كلامى هم غافل نبوده است (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۶ـ۷؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۷۱ـ۸۱؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۹۷ـ۹۸).
وى در دقائق التأويل از آثارى چون الحجة فى القراآت ابوعلى حسن بن على فارسى (متوفى ۳۷۷)( حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۷۷؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۲۳۷)، حليةالاولياء ابونعيم اصفهانى (متوفى ۴۳۰)(حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۲ـ۱۲۴؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۲۰۱)، و الكشاف زمخشرى (متوفى ۵۳۸)(حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۶۳) بهره برده و از مفسران نامدارى چون ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى (متوفى ۳۲۴)(حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۹)، واحدى (متوفى ۴۶۸)(حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۵۵)، طبرى (متوفى ۳۱۰)(حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۵) و ثعلبى (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۲۳۱) نيز اقوالى نقل كرده است. مصحح كتاب در مقدمه خود (حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۴۲؛ حسنی واعظ، ۱۳۸۱ش، ص۵۷) به تفصيل، ويژگيهاى زبانى و ادبى اين تفسير را بررسى كرده است.
ابوالمكارم رسالهاى كلامى با عنوان هدايةالعوام در مباحث اعتقادى نيز داشته كه موجود نيست، فقط میدانيم كه آن را قبل از دقائق التأويل نوشته بوده است (حسنی واعظ، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۸). مجموعهاى از رسائل كلامى، كه برخى از آنها را در سالهاى ۶۵۹ـ۶۶۵ كتابت كرده و در كتابخانه ملك موجود است ( افشار و دانشپژوه، ج۷، ص۱۲۱ـ۱۲۲).
فهرست منابع :
(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، الذريعة الى تصانيف الشيعه، چاپ علی نقى منزوى و احمد منزوى، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانى، مصنفات شيعه: ترجمه و تلخيصالذريعة الى تصانيف الشيعه، به اهتمام محمد آصف فكرت، مشهد ۱۳۷۳ش؛
(۳) ايرج افشار و محمدتقى دانشپژوه، فهرست نسخههاى خطى كتابخانه ملى ملك، تهران ۱۳۶۹ش؛
(۴) محمود بن محمد حسنی واعظ، تفسير شريفالبَلابُل و القَلاقُل، چاپ محمدحسين صفاخواه، تهران ۱۳۷۶ش؛
(۵) محمود بن محمد حسنی واعظ، دقائقالتأويل و حقائق التنزيل، چاپ جويا جهانبخش، تهران ۱۳۸۱ش؛
(۶) احمد حسينی اشكورى، تراجم الرجال، قم ۱۴۱۴؛
(۷) محمدتقى دانشپژوه، فهرستواره فقه هزار و چهارصد ساله اسلامى در زبان فارسى، تهران ۱۳۶۷ش؛
(۸) مجلسى، بحارالانوار؛
(۹) محمدحسن بن باقر نجفى، جواهرالكلام فى شرح شرائع الاسلام، چاپ محمود قوچانى، بيروت ۱۹۸۱.