مدّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَدّ (به فتح میم و تشدید دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای زيادت يا كشيدن است. از مشتقات این کلمه در
نهج البلاغه عبارتند از؛
اِمْداد (به کسر الف و سکون میم) به معنى مدّ است.
اِمْتِداد (به کسر الف و سکون میم) به معنای كشيده شدن و زيادت است.
مادِّه (به کسر و تشدید دال) به معنای ريشه، ياران، مددها و همفكرها است.
مُدَّت (به ضم میم و تشدید دال) به معنای زمان، وقت كشيده شده و ادامه يافته است.
موادّ به معنای ريشهها و پايهها است. از این کلمه موارد زيادى از آن در نهج البلاغه آمده است.
مَدّ به معنای زيادت يا كشيدن است.
طبرسی فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه سبب زيادت طول شىء است.
ولى
راغب معنى آن را كشيدن گفته است و گويد: «المدّ: الجرّ»
ظاهرا قول طبرسى اصحّ است.
حضرت علی (علیهالسلام) در مقام نصيحت فرموده:
«فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ ... وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِهِ» «هر كه به غير خود مشغول باشد شياطين او را در طغيانش مىكشند و طغيانش ادامه پيدا مىكند.»
(شرحهای خطبه:
)
امداد به معنى مدّ است. راغب گويد: امداد اكثرا در محبوب و مدّه در مكروه آيد.
حضرت علی (علیهالسلام) به
عمر بن الخطاب فرمايد:
«وَ هُوَ دِينُ اللهِ الَّذِي أَظْهَرَهُ، وَ جُنْدُهُ الَّذِي أَعَدَّهُ وَأَمَدَّهُ» « آن دين خداست كه پيروز كرده و آماده نموده و زيادت داده است.»
(شرحهای خطبه:
)
مادّه اسم فاعل مؤنث است يعنى كشنده و گويند: مادّه شىء ريشه و حالت بالقوه اوست. پس ماده به معنای ريشه، ياران، مددها و همفكرهاست.
چنان كه حضرت فرموده:
«الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ» «مال مايه شهوتهاست»
(شرحهای خطبه:
)
آنگاه كه گفتند: قاتلان
عثمان را محاكمه فرمايد، فرمود:
«وَ إِنَّ لِهؤُلاَءِ الْقَوْمِ مَادَّةً» ( آنها يار و ياور دارند. اگر در اين باره جنبشى پيش آيد) براى اين انقلابيون ماده يعنى ريشه، ياران، مددها و همفكرهاست.
(شرحهای خطبه:
)
حضرت به
مالک اشتر نوشته:
«ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً و بِطَانَةً... فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الاَْحْوَالِ» يعنى: «ريشه آنها را با قطع اسباب ظلم و بىانصافى، قطع كن.»
(شرحهای خطبه:
)
از این کلمه موارد زيادى از آن در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مدد»، ج۲، ص۹۶۷.