مزار سیدادریس موسوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مزار سیدادریس، زیارتگاهی باشکوه در منطقه کرّاده شرقی، بین محله البوشجاع و زویه
شهر بغداد، واقع شده است. درباره شخص مدفون در این بقعه، بین مورخان و علمای انساب، اختلافنظر است که نظریات را بیان میکنیم.
آرامگاه باشکوه، در منطقه کرّاده شرقی، بین محله البوشجاع و زویه بغداد، واقع شده و بسیار مورد توجه اهالی است.
بنای قبلی که از دوره عثمانی بهجا مانده بود و شامل اتاق و گنبدی میان مزارع و باغات بود، به سال ۱۹۶۳ م، خراب شد و بهجای آن، بنای باشکوه فعلی که دارای
گنبد، ایوان، دو
مناره،
ضریح و صحن است، ساخته شد.
آرامگاه، در صحنی حدود ۶۲۰۰ متری واقع شده و گنبد بنا، به شکل شلجمی، به قطر دوازده متر و ارتفاع نزدیک به ده متر است که با کاشی فیروزهای، تزیین شده است. شکل بنا، الگو گرفته از
حرم امامین عسکریین (علیهماالسّلام) میباشد. ایوان و ورودی آن در جهت قبله واقع شده و دور تا دور بنا ستونهایی میباشد که شکوه خاصی به بنا داده است. دو طرف ورودی ایوان، دو مناره بلند، مزین به کاشیهای رنگی، با ماذنهای زیبا قرار دارد که بر عظمت بنا افزوده است. ضریح مرقد، همچون ضریحهای متداول ایرانی است و از مرقد، محافظت میکند.
درباره شخص مدفون در این بقعه، بین مورخان و علمای انساب، اختلافنظر است.
سیدعبدالرزاق کمونه، با استناد به قول
ابونصر بخاری که وفات پدر سیدادریس بن محمد بن
یحیی بن
عبدالله المحض بن
حسن المثنی بن
امام حسن (علیهالسّلام) را در بغداد ذکر نموده است،
(مات محمد بن یحیی فی حبس الرشید.) آرامگاه کنونی را متعلق به وی میداند و مینویسد:
قبر ادریس بن محمد بن یحیی دیلمی... در کرّاده شرقی بغداد، نمایان است و او را آرامگاهی است که زیارت میشود، فاضل دانشمند، شیخ مصطفی بغدادی، در تجدید عمارت آن کوشید.
سیدمحسن امین عاملی همین مطلب را در کتاب
اعیان الشیعه میپذیرد و آرامگاه کنونی را برای نواده بزرگوار امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) میداند.
(یوجد بالقرب من بغداد مکان یعرف بالکرادة فیه قبر ادریس من ولد الحسن یعظمه اهل تلک النواحی و یزورونه.)
نویسنده کتاب
مراقد بغداد، قبر کنونی را از آنِ ادریس بن موسی الثانی بن ابی الکرم عبدالله بن موسی الجون بن عبدالله المحض بن حسن المثنی بن الامام الحسن (علیهالسّلام) میداند.
با این حال،
سیدحسن صدر در کتاب
نزهة الحرمین، این مرقد را به یکی از نوادگان
امام حسین (علیهالسّلام) متعلق میداند و مینویسد:
در انتهای شهر بغداد، در کراده شرقی، قبر سید جلیل، سید ادریس قرار دارد که نسبش به امام حسین (علیهالسّلام) فرزند
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام)، به هفت واسطه میرسد و دارای زیارتگاه و مرقدی است که اهالی برای رفع حوایجشان، به آن نذر میکنند.
(فی آخر بغداد فی الکرادة الشرقیه قبر السید الجلیل السید ادریس یتصل نسبه بالحسین بن امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بسبع وسائط وله مقام و مشهد یتبرک به ینذرون فی قضاء الحوائج)
دکتر
عباس فاضل سعدی، در رسالهای که به سال ۱۹۷۱ م، با نام السید ادریس، نسبه، حیاته و مرقده تالیف نموده و در سال ۱۳۹۱ ه. ق، به چاپ رسانده است، نظر دیگری درباره نسب سید ادریس دارد. او مینویسد:
نسب شریف سید ادریس، با هجده واسطه، به
امام هفتم میرسد که از این قرار است؛ سید ادریس بن جمّاز بن نعمة الله بن علی یعیش بن النضیر بن یحیی منصور بن محمد بن یحیی بن محمد ابی الحارث بن عبدالله بن محمد ابی الحرث ابن علی بن عبدالله بن محمد المحدث بن طاهر بن حسین القطعی بن موسی ابی سبحة بن ابراهیم المرتضی بن امام موسی کاظم (علیهالسّلام). در سال ۹۱۴ ه. ق، از طرف
شاه اسماعیل صفوی، به سمت نقیب النقبایی منصوب شد و به سال ۹۴۸ ه. ق در بغداد، درگذشت و در املاک خود، دفن گردید، او ملقب به بهاءالدین بود. این مطلب در سند موقوفهای که به تاریخ ۹۵۴ ه. ق، نوشته شده بود، آمده است.
سیدضامن بن شدقم، پس از ذکر این نسب، با اندکی اختلاف مینویسد:
در
رجب سال ۱۰۷۹ ه. ق، برای بار دوم به زیارت ابوعبدالله حسین (علیهالسّلام) به
کربلا مشرف شدم، در آنجا به سیدسلطان بن عبدالکاظم بن محمد دراج و
سیدنصرالله بن
علی بن جماز رسیدم که نسبشان را برایم بیان داشتهاند و آنان به
آل یحیی معروفاند. جدشان، سید علی یعیش، مدتی اسیر در
قم بود. او چهار فرزند از خود، به یادگار گذاشت که نعمتالله، یحیی، عبدالله و ابوطالب، نام داشتند.
از نعمتالله، جماز متولد شد، جماز نیز صاحب فرزندی به نام ادریس شد که نسل او را
آل ادریس میخواندند و در
حائر سکونت داشت و سادات جلیلالقدر، اهل ریاست، بزرگی و بزرگواری و نجابت و نقابت بودند.
(اهل رئاسة و عظمة وصولة ودولة ونجابة ونقابة)
سیدادریس، سه فرزند، به نامهای سیدمحمد، سیدسلطان و نعمت داشت.
سیدسلطان بن ادریس، نقیب حائر بود و از او چهار فرزند، به یادگار ماند که عبارتاند از: سیدسلیمان، سیدادریس، سیداسماعیل و سیدثابت.
در کتاب
مدینة الحسین، شجرهنامه سیدادریس، ذکر شده و فرزندان او را چنین معرفی کرده است: سلطان کمالالدین، علی زینالعابدین و نعمت الله. پس از وفات سید ادریس، نقابت اشراف سادات، به فرزند ارشدش، سیدسلطان کمالالدین، از سال ۹۴۸- ۹۷۶ ه. ق، منتقل شد، همچنین پس از فوت او، نقابت به فرزند او،
سیدسلیمان بن سلطان، از سال ۹۹۷- ۱۰۰۴ ه. ق، و سپس فرزند او،
سیدمحمد دراج نقیب النقبای
عراق، از سال ۱۰۳۲- ۱۰۴۸ ه. ق، رسید که در عهد
سلطان مراد چهارم عثمانی، به دست والی بغداد،
درویش محمد پاشا، کشته شد.
سیدضامن بن شدقم حسینی که همعصر با نوادگان سیدادریس موسوی بود، گزارش جالبی از سادات آل ادریس در حائر، بغداد و حتی
اصفهان نقل میکند که درخور اهمیت است. او مینویسد:
سید سلیمان بن سلطان بن ادریس، صاحب دو فرزند، به نامهای، محمد دراج و ثابت بود. فرزندان محمد دراج، با عنوان
آلدراج خوانده میشدند، وی سیدی جلیلالقدر، با حشمت و قدرت و مقابل زورگویان، بسیار سختگیر و فردی جسور و با صولت بود و نقابت سادات حائر شریف را بر عهده داشت. مدتی به سلطان صفوی تمایل پیدا کرد و سرانجام در سال ۱۰۴۷ ه. ق، وفات یافت. او هفت پسر به نامهای: علی، کاظم، سلیمان، سلطان، حمزه، عباس و احمد داشت.
(کان سیداً جلیاً نقیاً بالحائر ذاصولة ودولة، فیصلًا، مهاماً، جباراً علی المتجبرین، ملفی للضعفاء والمساکین، توجه الی تخت السلطنة الصفویّه باصفهان فمات بها بشهر... سنة، ۱۰۷۴ ه. ق.)
اما
علی بن محمد دراج، پس از پدر، نقابت حائر شریف را بر عهده داشت و از او، یک فرزند، به نام عبدالمطلب، به یادگار ماند.
کاظم بن محمد دراج، پس از فوت برادرش علی، نقابت سادات حائر را برعهده داشت و سیدی جلیلالقدر، عظیمالشان و دارای مروت، سیادت، حسن خلق و سخاوت بود. وی در سال ۱۰۷۰ ه. ق، وفات یافت و از او، سه فرزند به نامهای: ادریس، زید و سلطان به یادگار ماند.
(تولی النقابة بعد فیه علی، کان سیداً، جلیلًا، کاملًا، عظیم الشان، ذامروة، وشمامة، وحسن خلق، ورئاسة، وکرم، وسخاوة، مواساة بالاهل والصداقة ورافة بالرعایا.)
ادریس بن کاظم بن محمد دراج، پس از پدر، نقابت سادات را عهدهدار شد، با مردم به نیکی و نرمخویی، رفتار میکرد و برایشان خضوع و خشوع مینمود. در سال ۱۰۷۹ ه. ق، پس از سعایت عمویش عباس نزد سلطان عثمانی،
مصطفی پاشا، او را به
بغداد احضار نمود و تکلیف کرد که در آنجا بماند، اما او برای دیدار
شاه عباس دوم، به اصفهان شتافت و مورد احترام شاه قرار گرفت. من (ضامن بن شدقم)، او را در سال ۱۰۸۱ ه. ق، در اصفهان، به همراه فرزندش محمدعلی، دیدم.
(تولی النقابة بعد والده، ولاطف الاهل و الرعایا بحسن اخلاقه وطیب افعاله، فاقبلوا علیه و خضعوا لدیله.)
زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، برگرفته از مقاله «مزار سیدادریس موسوی» ج۱، ص۳۸۳.