• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سبق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسابقه اسب دوانی و مانند آن مثل شتر سواری و غیره را سَبْق گویند. در لغت به معنای پیشی گرفتن می‌باشد. از احکام آن در باب سبق و رمایه بحث شده است.




سبق به معنای نخست، در اصطلاح عبارت است از قرارداد شرعی که بر مسابقه اسب دوانی و مانند آن، همچون قاطر و الاغ و نیز شتر و فیل، در ازای عوضی معین برای برنده، میان مسابقه دهندگان منعقد می‏شود.
[۱] کلمة التقوی‏ ج۵، ص۳۶۲.

برخی، آن را به معامله بر مسابقه اسب دوانی و مانند آن برای شناسایی سوارکار ماهرتر و برتر از میان مسابقه دهندگان، تعریف کرده‏اند.
برخی دیگر به قرارداد مشروع در برابر عوض با هدف تمرین و ممارست بر جهاد در راه خدا،
[۳] مهذب الأحکام ج۲۱، ص۲۸۱.

و گروه چهارم آن را به عقدی که مفاد آن استحقاق فرد برنده‏ نسبت به عوض تعیین شده است، تعریف نموده‏اند.
[۴] منهاج الصالحین (سید محمد سعید حکیم) ج۲، ص۱۹۷.

نتیجه همه تعاریف یاد شده یک حقیقت است که در فارسی از آن به شرط بندی (گرو گذاری) تعبیر می‏شود و به فرد پیشتاز جایزه می‏دهند. عنوان سبق در کنار «رمایه» (السبق و الرمایة) عنوان بابی مستقل در فقه است که از احکام آن دو در این باب به تفصیل سخن گفته‏اند.






در مسابقات، شرط بندی جایز نیست، جز در مسابقه یاد شده و رمایه که از این حکم استثنا شده‏اند؛ بلکه در راستای ایجاد و افزایش آمادگی دفاعی سپاهیان اسلام، بر آنها تأکید و بدانها ترغیب شده است.



آنچه در ماهیت عقد رمایه گفته شد، که آیا عقدی مستقل است یا نه و آیا لازم است یا جایز؟ همچنین شرایط مذکور در آن عقد، در سبق نیز مطرح است.



امور زیر در صحت سبق شرط است.
۱. تعیین مبدأ و مقصد مسافت.
۲. تعیین عوض.
۳. تعیین حیوان مسابقه از اسب، الاغ و قاطر با مشاهده. بنابر این، توصیف کفایت نمی‏کند.
۴. همسانی و همتایی اسبهای مسابقه در احتمال پیشی گرفتن. بنابر این اگر یکی از اسبها ناتوان، و جاماندن آن از مسابقه یقینی باشد، مسابقه صحیح نخواهد بود.
۵. قرار دادن عوض در مسابقه برای برنده یا محلّل (داور مسابقه). بنابر این، قرار دادن عوض برای غیر آنان صحیح نیست؛ چنان که قراردادن آن برای بازنده نیز- از این جهت که نقض غرض است- صحیح نمی‏باشد.
در اینکه برابری مسابقه دهندگان در محل ایستادن نیز شرط صحت عقد است یا نه، اختلاف می‏باشد.



به قول برخی در سبق معاطات نیز جاری است.
[۱۱] مهذب الأحکام ج۲۱، ص۲۸۲.




در مسابقه اسب دوانی و مانند آن، این الفاظ به کار می‏روند:
۱. سَبْق (به سکون با) که عقد مخصوص و سَبَق (به فتح با) که عوض است و از آن به «خَطَر» نیز تعبیر کرده‏اند.
۲. محلّل (داور مسابقه).



از اسبها نیز بر حسب پیشی گرفتن و جاماندن با عناوین ذیل یاد می‏شود:

۸.۱ - سابق


۱. سابق (مُجَلّی‏)؛ اسبی که بر همه اسبها پیشی گرفته است. بنابر مشهور، ملاک در پیشی گرفتن، جلو افتادن گردن و بر آمدگی میان دو شانه (کاهل‏) اسب از دیگر اسبها است. از برخی قدما کفایت پیشی گرفتن به گوشها نیز نقل شده است؛
لیکن برخی ملاک را نظر عرف دانسته‏اند، مگر آنکه در عقد برای آن ملاک دیگری ذکر شود.

۸.۲ - مصلی


۲. مصلّی؛ اسبی که سر آن محاذی با استخوانهای سمت راست و چپ دم اسب سابق قرار دارد.

۸.۳ - دیگر الفاظ برای اسبهای دیگر


۳. تالی، بارع، مُرتاح، حظی، عاطف، مؤمّل، لَطیم و سُکیت یا سُکیت به ترتیب برای اسبهای سوم تا دهم. آخرین اسب که از همه اسبها عقب‏تر مانده، فِسْکل یا فُسْکل نامیده می‏شود. برای اسبهای دهم به بعد جز اسب آخر نامی انتخاب نشده است. البته هیچ یک از این نامها تأثیری در احکام سبق ندارد.


 
۱. کلمة التقوی‏ ج۵، ص۳۶۲.
۲. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۱۲.    
۳. مهذب الأحکام ج۲۱، ص۲۸۱.
۴. منهاج الصالحین (سید محمد سعید حکیم) ج۲، ص۱۹۷.
۵. وسائل الشیعة ج۱۹، ص۲۵۱-۲۵۳.    
۶. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۱۲.    
۷. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۲۲-۲۲۷.    
۸. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۲۷-۲۲۸.    
۹. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۳۰.    
۱۰. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۲۲.    
۱۱. مهذب الأحکام ج۲۱، ص۲۸۲.
۱۲. الحدائق الناضرة ج۲۲، ص۳۶۷.    
۱۳. مسالک الأفهام ج۶، ص۷۱-۷۲.    
۱۴. جواهرالکلام ج۲۸، ص۲۱۳.    
۱۵. جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۱۴.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۷۵-۳۷۷.    




جعبه ابزار